تجزیه و تحلیل نسبت های مالی را با یک مثال واقعی درک کنید
در یک سازمان یا یک شرکت، حسابدار با استفاده از اسناد و مدارک صورت های مالی را تهیه می نماید و در اختیار مدیر مالی می گذارد تا با استفاده از نسبت های مالی صورت های مالی را تجزیه و تحلیل نماید بنابراین دانستن نسبت های مالی و نحوی تجزیه و تحلیل آن از مهارت ها و توانایی های مدیر مالی شرکت محسوب میشود به همین دلیل امروز تصمیم گرفتیم تا نسبت های مالی یک شرکت را با توجه به ترازنامه و صورت سود و زیان که در فایل زیر قرار دارد تجزیه و تحلیل نماییم البته این تحلیل بسیار مختصر می باشد و فقط به دلیل این است که شما با نحوی محاسبه آشنا شوید.
شركتهاي بزرگ که حجم اطلاعات زیاد می باشد براي مقابله با مشكلات واستفاده از این اطلاعات باید اطلاعات را به شکلی قابل فهم و منسجم و تا حد امکان محدود سازماندهی کرد. تجزیه و تحلیل صورتهای مالی می تواند از این نظر به ما کمک کند اطلاعات موجود در صورت های مالی یک شرکت می تواند برای تعیین نسبت های مالی و جریان منابع مورد استفاده قرار گیرد نسبت های مالی یک شرکت را می توان با نسبت های هدف که برای شرکت مزبور مناسب به نظر میرسد مقایسه کرد.
يك تفاوت آشكار و مشخص اين است كه اكثريت شركتهاي كوچك در سياستهاي معمول اقتصادي خود امكان فروش سهام يا اوراق قرضه را به منظور افزايش وجوه نقد خود ندارند. مالك يا مدير يك شركت كوچك تمام تلاش خود را براي تأمين مالي از طريق اجاره دادن و سرمايه شخص خود متمركز مي كند . بنابراين با تحلیل صورتهای مزبور می توان مدیریت نا مناسب و خطرات بالقوه را نیز مشخص کرد. يكي از مقوله ها و نگرانيهاي اصلي مالكين شركتهاي كوچك درباره مديريت مؤثر سرمايه كارشان مي باشد.
بعد از مطالعه ی این فایل برای تکمیل اطلاعات خود می توانید لینک های زیر را مشاهده نمایید.
دانلود رایگان فایل اکسل صورت های مالی
قبلا در مقاله مفصلی در مورد اینکه صورت های مالی چیست توضیح دادیم و نحوه تهیه صورت های مالی در اکسل را نیز آموزش دادیم. تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی به شما کمک می کند تا داده های خام مالی نسبت های سود آوری یک شرکت را بررسی کنید و تصویر بهتری از عملکرد آن به دست آورید. این باعث میشود که شما با احتیاط بیشتری در زمینه سرمایه گذاری تصمیم گیری کنید. برای هر یک از جنبه های عملکردی شرکت میتوان از یک نوع نسبت استفاده کرد. تحلیل گران برای شناخت نقاط ضعف و قوت شرکت از این نسبت ها به عنوان یک ابزار متداول استفاده میکنند. در این نوشتار قصد داریم تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی در اکسل را با مثال شرکت گلبرگ برای شما توضیح دهیم.
نسبتهای مالی چیست؟
یک نسبت مالی به معنی گرفتن یک عدد از صورت های مالی یک شرکت و تقسیم آن بر دیگری است. نتیجه به شما امکان می دهد رابطه بین اعداد مختلف را اندازه بگیرید. به عبارتی نسبتهای مالی با استفاده از مقادیر عددی گرفته شده از صورتهای مالی برای به دست آوردن اطلاعات معنی دار درباره یک شرکت ایجاد می شود. اعداد موجود در صورتهای مالی یک شرکت، برای انجام تجزیه و تحلیل کمی و ارزیابی نقدینگی، اهرم، رشد، حاشیه سودآوری، نرخ بازده، ارزیابی و سایر موارد استفاده می شود.
تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی
بعد از مطالعه دقیق صورتها و یادداشت های پیوست صورتهای مالی، گام بعدی در تجزیه و تحلیل صورتهای مالی، تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی است.
انواع نسبتهای مالی
نسبت های مالی معمولاً در چهار گروه زیر طبقه بندی شده اند:
- نسبتهای نقدینگی
- نسبت های فعالیت
- نسبتهای اهرمی (بدهی)
- نسبتهای سودآوری
1. نسبت های نقدینگی
توانایی شرکت را در پرداخت بدهی های جاری اندازه گیری میکند.
انواع نسبتهای نقدینگی
1.1) نسبت جاری: این نسبت توان پرداخت بدهی های جاری را نشان میدهد. نسبت جاری شرکت هر اندازه بیشتر باشد، آن شرکت وضعیت نقدینگی بهتری دارد. هر اندازه نسبت جاری بزرگتر باشد، شرکت در پرداخت بدهیهای جاری با مشکل کمتری مواجه خواهد بود. در تفسیر نسبت جاری باید به نوسانات آن در طول مدت، توجه داشت، چون امکان دارد که شرکت ها در پایان سال مالی با حساب آرایی و واریز موقت بعضی از اقلام بدهی و برگشت این اقلام در اوایل سال بعد این حساب را بهتر جلوه دهند.
- نسبت جاری = دارایی جاری / بدهی جاری
اگر نسبت جاری بیش از حد بالا باشد، یعنی شرکت از داراییهای جاری برای سودآوری، استفاده بهینه ندارد.
1.2) نسبت آنی: در محاسبه این نسبت مقدار موجودی کالا و پیش پرداخت از بین اقلام دارایی های جاری حذف می شود زیرا نمیتوان آنها را در کوتاه مدت به وجه نقد تبدیل کرد. این نسبت نشان می دهد که آن قسمت از دارایی جاری که از لحاظ ارزش ثبات بیشتری دارد و احتمال کاهش در آن کمتر است تا چه میزان میتواند پشتوانه طلبکاران کوتاه مدت قرار بگیرد. نسبت آنی شرکت ها باید برابر با 1 و یا بیشتر از آن باشد تا شرکت بتواند از محل دارایی های آنی، بدهی های جاری خود را پرداخت کند.
- نسبت آنی = دارایی جاری – ( پیش پرداخت + موجودی کالا ) / بدهی جاری
1.3) نسبت وجه نقد: این نسبت برای این است که بدانیم در لحظه شرکت تا چه حد میتواند بدهیهای جاری خود را پرداخت کند.
- نسبت وجه نقد = وجه نقد / بدهی های جاری
1.4) نسبت سرمایه در گردش به کل داراییها: سرمایه در گردش شرکت برای اعتبار دهندگان برون سازمانی (بانکها و موسسات اعتباری) عامل مهمی برای اعطای اعتبارات و تسهیلات به حساب می آید. سرمایه در گردش بیانگر منابعی از شرکت است که قابلیت نقد شوندگی بالایی دارند پس هرچه قدر که سرمایه در گردش بزرگتر از صفر باشد، مطلوبتر است و میزان نقدینگی کوتاه مدت شرکت را نشان می دهد.
- سرمایه در گردش = دارایی جاری – بدهی جاری
- نسبت سرمایه در گردش به کل داراییها= سرمایه در گردش / کل داراییها
2. نسبت های فعالیت ( کارآیی)
میزان کارآیی شرکت را در به کارگیری منابعش اندازه گیری میکند.
انواع نسبت های فعالیت
2.1) نسبت گردش موجودی کالا: با این نسبت تعداد دفعاتی که شرکت در سال موجودی کالا را میفروشد، محاسبه میشود. یعنی این نسبت نشان میدهد که در طی یکسال چند بار کالا خریده و تولید کرده ایم و آن را به فروش رسانده ایم.
- گردش موجودی کالا= بهای تمام شده کالای فروش رفته/ موجودی کالا
2.2) متوسط دوره گردش موجودی کالا: یعنی هر بار که مواد اولیه خریده و تولید کرده ایم و آنها را فروخته ایم، چند روز طول کشیده است.
- متوسط دوره گردش موجودی کالا = 360/گردش موجودی کالا
2.3) گردش کل داراییها: نشان دهنده کارایی دارایی است. هر چه گردش کل دارایی بیشتر باشد، بهتر است. به این معنا که توانسته ایم با همان میزان دارایی فروش بیشتری ایجاد کنیم.
- گردش کل دارایی=فروش خالص/ کل دارایی
2.4) متوسط دوره وصول مطالبات: تعداد روزهایی که شرکت بدهی خود را وصول کرده، نشان میدهد.
- متوسط فروش نسیه روزانه=فروش نسیه / 360
- متوسط دوره وصول مطالبات= حسابهای دریافتنی/متوسط فروش نسیه روزانه
- هر چه دوره وصول مطالبات کمتر باشد، یعنی فعالیت شرکت بهینه است. معیار اندازه گیری این نسبت، مدت زمان لازم برای وصول وجه نقد حاصل از فروش به مشتریان است.
2.5) گردش حسابهای نسبت های سود آوری دریافتنی: یعنی در طول یک دوره مالی حسابها و اسناد دریافتنی چند دفعه وصول شده اند.
- گردش حسابهای دریافتنی= فروش نسیه / حسابهای دریافتنی
- دوره عملیات: زمانی که کالای خریداری شده فروخته شده و وجه آن دریافت میشود، یعنی دوره ای که پول نقد بابت خرید مواد اولیه از مشتری دریافت میگردد. هر چه دوره عملیات کوتاهتر باشد، یعنی شرکت فروش و وصول وجوه نقد را سریعتر انجام داده است.
- دوره عملیات= دوره تبدیل موجودی + دوره وصول مطالبات
- دوره تبدیل موجودی= 360/گردش موجودی
3. نسبت های اهرمی یا بدهی
این نسبت توانایی شرکت در پرداخت تعهدات بلندمدت را نشان میدهد. در واقع شاخص ریسک مالی شرکت است.
انواع نسبتهای اهرمی
3.1) نسبت بدهی: نشان میدهد که چند درصد داراییها از محل بدهیها، تامین شده است. این نسبت رابطه مستقیم با ریسک مالی دارد. هر قدر این نسبت افزایش یابد، احتمال عدم پرداخت بدهیها بیشتر است.
- نسبت بدهی=کل بدهی/کل دارایی
3.2) نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام: نشان توان حقوق صاحبان سهام در نسبت های سود آوری پرداخت بدهیهاست. این نسبت باید بیشتر از 1 باشد.
- نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام= کل بدهی/حقوق صاحبان سهام
3.3) ضریب مالکانه: نشان میدهد که حقوق صاحبان سهام چه بخشی از دارایی است. مثلا اگر این نسبت برابر 3 باشد یعنی دارایی 3 برابر حقوق صاحبان سهام است.
- نسبت ضریب مالکانه= جمع دارایی/حقوق صاحبان سهام یا نسبت ضریب مالکانه=1+(بدهی/حقوق صاحبان سهام)
3.4) نسبت بدهی بلند مدت: یعنی بدهی بلند مدت چند درصد از داراییها را تشکیل میدهد. اگر این نسبت کوچک باشد، امکان دریافت وام بیشتر است.
- نسبت بدهی بلندمدت= بدهی بلندمدت / جمع داراییها
3.5) نسبت دفعات پوشش هزینه بهره: دفعاتی که سود بهره را پوشش میدهد. بالا بودن این نسبت نشان دهنده ریسک کمتر است.
- نسبت پوشش نقدی بهره= سود قبل از بهره و مالیات / هزینه بهره
4. نسبت های سود آوری
با این نسبتها عملکرد کلی شرکت ارزیابی شده و میزان موفقیت شرکت در کسب سود مشخص میشود.
انواع نسبت های سود آوری
4.1) حاشیه سود خالص:نسبت های سود آوری
یعنی چند درصد از فروش را سود خالص تشکیل میدهد. بالا بودن این نسبت نشان سودآوری بالا است.
- حاشیه سود خالص= سود خالص / فروش
- اگر حاشیه سود عملیاتی برابر با 0.04 باشد، یعنی شرکت از هر ۱۰۰ تومان فروش عملیاتی، 6 سود داشته است.
4.2) حاشیه سود ناخالص:
اگر حاشیه سود ناخالص 0.35 باشد، یعنی هزینه تولید کالایی که به بهای 100 فروخته شده است، 65 است. 65=35-100
- حاشیه سود ناخالص= ( فروش – بهای تمام شده کالای فروش رفته) / فروش
4.3) نرخ بازده سرمایه گذاری یا نرخ بازده دارایی ROI:
شاخصی برای سنجش استفاده بهینه از دارایی است.
- نرخ بازده سرمایه گذاری = سود خالص / داراییها
- نرخ بازده سرمایه گذاری = حاشیه سود خالص * گردش داراییها
4.4) بازده حقوق صاحبان سهام ( نرخ بازده ارزش ویژه):
نشان دهنده میزان سود خالص ایجاد شده در مقابل هر یک ریال حقوق صاحبان سهام است.
- نرخ بازده ارزش ویژه = سود خالص / حقوق صاحبان سهام
4.5) سود هر سهم EPS:
نشان دهنده سودی که شرکت در یک دوره مشخص به ازای یک سهام عادی به دست آورده است. علت اصلی توجه به سود هر سهم( و نه کل سود شرکت) به هدف اصلی شرکت یعنی به حداکثر رساندن ثروت سهامداران مربوط میشود.
- سود هر سهم = (سود پس از کسر مالیات – سود سهام ممتاز)/ تعداد سهام عادی
4.6) سود تقسیمی DPS:
نشان دهنده سودی است که شرکت بابت هر سهم پرداخت میکند.
- سود تقسیمی هر سهم = سود نقدی پرداختی / تعداد سهام عادی
برای فهم بهتر دو مورد از صورتهای مالی اساسی ( صورت وضعیت مالی و صورت سود و زیان ) را در قالب مثال زیر در اکسل به روش تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی انجام داده ایم. لازم به ذکر است دو صورت مالی این مثال به روش تجزیه و تحلیل افقی و عمودی در مقاله تجزیه و تحلیل صورتهای مالی انجام شده است.
مثال تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی
صورت وضعیت مالی (ترازنامه) و صورت سود و زیان سال 1398 شرکت گلبرگ، در اکسل زیر درج شده است. مطلوب است: تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی.
نکته در مورد نسبتهای مالی در اکسل مثال
🔻 در محاسبه نسبت گردش موجودی کالا، به دلیل اینکه بهای تمام شده درآمد عملیاتی در صورت سود و زیان با علامت منفی نشان داده شده در این فرمول یک علامت منفی کنار آن گذاشته شده تا نسبت گردش موجودی کالا صحیح باشد.
🔻 فرض میکنیم فروش نسیه شرکت گلبرگ، 20،000 میلیون ریال است.
🔻 فرض میکنیم شرکت گلبرگ هزینه بهره ای نداشته، بنابراین نسبت دفعات پوشش هزینه بهره محاسبه نشده است.
🔻 برای محاسبه حاشیه سود ناخالص، به دلیل اینکه بهای تمام شده درآمد عملیاتی در صورت سود و زیان با علامت منفی نشان داده شده در این فرمول به جای کسر بهای تمام شده از فروش، بهای تمام شده با فروش جمع شده تا در اصل همان فروش منهای بهای تمام شده شود و حاشیه سود ناخالص صحیح باشد.
بررسی رابطه بازده و نسبتهای سود آوری با اندازه شرکت در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
دومین کنفرانس بین المللی مدیریت، کارآفرینی و توسعه اقتصادی
خرید و دانلود فایل مقاله
با استفاده از پرداخت اینترنتی بسیار سریع و ساده می توانید اصل این مقاله را که دارای 15 صفحه است به صورت فایل PDF در اختیار داشته باشید.
مشخصات نویسندگان مقاله بررسی رابطه بازده و نسبتهای سود آوری با اندازه شرکت در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
چکیده مقاله :
مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایهای حداقل نرخ بازده مورد انتظار را با ریسک سیستماتیک مرتبط میسازد. این مدل بیان می کند که حداقل نرخ بازده مورد انتظار یک دارایی تابعی از دو جزء نرخ بازده بدون ریسک و صرف ریسک است. آزمون های انجام شده بر روی این مدل، علاوه بر ایجاد مدل های توسعه یافته قیمت گذاری دارییهای سرمایه ای، منجر به ارائه مدلهای جدید نیز شده است. یکی از معروفترین این مدلها، مدل سه عاملی فاما و فرنچ میباشد. فاما و فرنچ، در این مدل سه عامل بازار، اندازه و نسبت دفتری به ارزش بازار را به عنوان متغیرهای توجیه بازده معرفی میکنند.در این تحقیق، عامل اندازه شرکت (ارزش بازار) به عنوان متغیر مستقل انتخاب شده و رابطه آن با بازده و نسبتهای سود آوری بررسی شده است. هدف از این تحقیق ،پاسخ به این سوال است که شرکتهای بزرگ برای سرمایه گذاری مناسب ترند یا شرکتهای کوچک؟ شرکتهای بزرگ در سودآوری موفق ترند یا شرکتهای کوچک؟ بدین منظور ،تعداد 112 شرکت از شرکت های فعال در بورس اوراق بهادار تهران به عنوان نمونهانتخاب شده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Eviews استفاده شده است. نتایج آزمون فرضیات حاکی از تایید رابطه مثبت اندازه با نسبتهای سود آوری می باشد. هم چنین، رابطه اندازه و بازده تایید نشده است
کلیدواژه ها:
کد مقاله /لینک ثابت به این مقاله
کد یکتای اختصاصی (COI) این مقاله در پایگاه سیویلیکا EME02_2057 میباشد و برای لینک دهی به این مقاله می توانید از لینک زیر استفاده نمایید. این لینک همیشه ثابت است و به عنوان سند ثبت مقاله در مرجع سیویلیکا مورد استفاده قرار میگیرد:
نحوه استناد به مقاله :
در صورتی که می خواهید در اثر پژوهشی خود به این مقاله ارجاع دهید، به سادگی می توانید از عبارت زیر در بخش منابع و مراجع استفاده نمایید:
حسنی، محسن و محجوبی، علی و کاوه، مهران،1392،بررسی رابطه بازده و نسبتهای سود آوری با اندازه شرکت در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران،دومین کنفرانس بین المللی مدیریت، کارآفرینی و توسعه اقتصادی،قم،https://civilica.com/doc/287115
در داخل متن نیز هر جا که به عبارت و یا دستاوردی از این مقاله اشاره شود پس از ذکر مطلب، در داخل پارانتز، مشخصات زیر نوشته می شود.
برای بار اول: ( 1392، حسنی، محسن؛ علی محجوبی و مهران کاوه )
برای بار دوم به بعد: ( 1392، حسنی؛ محجوبی و کاوه )
برای آشنایی کامل با نحوه مرجع نویسی لطفا بخش راهنمای سیویلیکا (مرجع دهی) را ملاحظه نمایید.
مدیریت اطلاعات پژوهشی
اطلاعات استنادی این مقاله را به نرم افزارهای مدیریت اطلاعات علمی و استنادی ارسال نمایید و در تحقیقات خود از آن استفاده نمایید.
حسابداران خبره
نسبتهای مالی را می توان از جمله ابزار سودمند در تعیین ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﻣﺎﻟﻲ ﺷﺮﻛﺘﻬﺎ و درک درست از واقعیت های مهم در بازه نتایج عملیات و وضعیت مالی یک شرکت به حساب آورد و با بررسی و تحلیل نسبت های مالی می توان به آسیب شناسی فعالیت مالی یک شرکت نیز دست یافت.
ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎي ﻣﺎﻟﻲ به چهار گروه عمده تقسیم می شوند:
1 ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎي ﻧﻘﺪﻳﻨﮕﻲ:
این نسبت ها ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ و ﻗﺪرت شرکت را در ﭘﺮداﺧﺖ بدهی های کوتاه مدت در سر رسید را اندازه گیری نموده و خود به دو زیر گروه تقسیم می شوند.
1-1- نسبت جاری :
یا نسبت سرمایه درگردش که از تقسیم دارائیهاي جاري به بدهیهاي جاري بدست می آید و به عنوان شاخص توانایی شرکت در پرداخت تعهدات کوتاه مدت از محل دارائیهاي جاري به حساب می اید. این نسبت نشان می دهد که بستانکاران می توانند اطمینان داشته باشند که مطالبات آنان در سررسید پرداخت می گردد واحد این نسبت، عددی مثبت و معمولا بزرگتر از یک است که البته هر چه بیشتر باشد از نظر اعتباردهندگان بهتر است.
1-2- ﻧﺴﺒﺖ آﻧﻲ:
این نسبت از تقسیم دارائیهاي سریع بر جمع بدهیها بدست می آید، دارائیهاي سریع شامل وجوه نقد و بانک، اوراق بهادار کوتاه مدت و حسابهاي دریافتنی است، اقلامی همچون موجودي کالا، پیش پرداختها در محاسبه این نسبت لحاظ نمی شود تا بستانکاران و اعتباردهندگان کوتاه مدت بهتر بتوانند نقدینگی واحد تجاري را در بازپرداخت بدهی ها ارزیابی کنند.
2 ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎي ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ:
با این نسبت می توان میزان ﻛﺎرآﻳﻲ یک ﺷﺮﻛﺖ را در ﻛﺎرﺑﺮد منابع خود اﻧﺪازه ﮔﻴﺮي نمود و خود به چهار شاخص تقسیم نمی گردند
2-1- گردش موجودی :
این نسبت از تقسیم بهاي تمام شده کالاي فروش رفته بر متوسط موجودي یک دوره مالی بدست می آید (دقت گردد که بهاي تمام شده کالاي فروش رفته با عدد فروش اشتباه نگرددچرا که فروش در برگیرنده سود می باشد). پایین بودن این نسبت ممکن است ناشی از کاهش فروش یا افزایش موجودي طی دوره باشد افزایش موجودي طی دوره عواقبی همچون افزایش هزینه نگهداري و جریان خروجی نقدي در بر دارد. گردش بالاي موجودي ممکن است مشکلات کسري موجودي در پاسخگویی به نیازهاي مشتریان را ایجاد نماید.
2-2- گردش حسابهاي دریافتنی:
این نسبت از تقسیم خالص فروش نسیه بر متوسط حسابهاي دریافتنی به دست می آید. در عمل صورت کسر بدلیل آنکه اغلب شرکت ها فروش نسیه را به طور جداگانه گزارش نمی کنند، جمع فروش هاي طی دوره است .
2-3- متوسط دوره وصول مطالبات:
این نسبت متوسط روزهایی که طول می کشد تا فروش نسیه وصول شود را بیان می کند و از تقسیم عدد 360 روز برگردش بدهکاران بدست میآید.
2-4- گردش جمع دارائی ها:
این نسبت از تقسیم خالص فروش بر متوسط دارائی ها در یک دوره مالی بدست می آید. این نسبت بر چگونگی بهره وري ازدارائیها تاکید دارد.
3 ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎي اﻫﺮﻣﻲ:
ﺗﺎﻣﻴﻦ ﻧﻴﺎزﻫﺎي ﻣﺎﻟﻲ از ﻃﺮﻳﻖ اﻳﺠﺎد ﺑﺪﻫﻲ را ﻧﺸﺎن ﻣﻲ دﻫﺪ. در واﻗﻊ اﻳﻦ ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺷﺮﻛﺖ ﺗﺎ ﭼﻪ ﺣﺪ ﻧﻴﺎزﻫﺎي ﻣﺎﻟﻲ ﺧﻮد را از ﻣﻨﺎﺑﻊ دﻳﮕﺮان ﺗﺎﻣﻴﻦ ﻧﻤﻮده اﺳﺖ و در دو شاخص دسته بندی می گردند.
3-1- نسبت جمع بدهی ها به جمع دارائیها:
این نسبت توانائی شرکت در تحمل کاهش خالص دارائی ها براثر زیان هاي وارده بدون به مخاطره افتادن منابع اعتبار دهندگان رانشان می دهد، هر چقدراین نسبت بالا باشد، نشان دهنده ریسک بالاي اعتبار دهندگان می باشد. عدد قابل قبولبرای این نسبت بستگی به ثبات سودآوري در طول سال های مختلف دارد هر چه ثبات سودآوري تاریخی بیشتر باشد اعتبار دهندگان و سرمایه گذاران نسبت هاي بالاتري را تحمل خواهند کرد .
3-2- نسبت دفعات پرداخت بهره :
این نسبت بطور معمول از تقسیم سود قبل از بهره و مالیات بر هزینه بهره بدست می آید . این نسبت براي ارزیابی توان واحد تجاري در پرداخت هزینه بهره سالانه کاربرد دارد.
4 ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎي ﺳﻮد آوري :
ﻣﻴﺰان ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﺷﺮﻛﺖ را درﻛﺴﺐ ﺳﻮد و ﻃﺮﻳﻖ ﺗﺎﻣﻴﻦ آن از ﻣﺤﻞ درآﻣﺪ، ﻓﺮوش و ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬاري را ﻣﻮرد ﺗﺠﺰﻳﻪ و ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻗﺮار ﻣﻲ دﻫﺪ و بسته به نوع تحلیل در هفت شاخص دسته بندی می گردند.
4-1- نسبت سود خالص به فروش :
این نسبت از تقسیم سود خاص بر فروش خالص بدست میآید و میزان بازدهی را به ازاي هر ریال از فروش نشان میدهد. ضعف این نسبت آنست که بسیاري از هزینه ها همانند هزینه تامین مالی که در محاسبه سود خالص لحاظ شده اند ارتباطی به فعالیت فروش نداشته ولی در عدد نسبت ظاهر می گردد.
4-2- نسبت سود عملیاتی به فروش :
این نسبت از تقسیم سودعملیاتی به فروش خالص بدست می آید اقلام غیر عملیاتی همچون درآمد و هزینه بهره، سود و زیان واگذاري دارائیها در محاسبه سود عملیاتی منظور نمی شود این نسبت معیار قویتري براي ارزیابی سودآوري و فروش است.
4-3- نسبت سود خالص به متوسط دارائیها :
این نسبت از تقسیم سود خالص به جمع دارائیها بدست میآید و معیار بهتري براي سنجش سودآوري شرکت در مقایسه با نسبت سود خالص به فروش و نسبت سود عملیاتی است زیرا توان مدیریت را در بکارگیري موثر از دارائیها در ایجاد سود خالص نشان میدهد.
4-4- نسبت بازده حقوق صاحبان سهام :
این نسبت از تقسیم سود خالص منهاي سود سهام ممتاز بر متوسط حقوق صاحبان سهام بدست می آید .این نسبت میزان موفقیت مدیریت را در حداکثر نمودن بازده سهامداران عادي نشان میدهد
4-5- در آمد هر سهم :
این نسبت از تقسیم سود خالص منهاي سود سهام ممتاز برتعداد سهام عادي بدست می آید. روند افزایش این نسبت مبین رشد واحد تجاري است که از دیدگاه سرمایه گذاران رشد بالقوه بسیار مطلوب است و روند کاهشی سرمایه گذاران و سهامداران را نگران خواهد کرد.
4-6- نسبت قیمت به سود :
این نسبت از تقسیم ارزش بازار به سود هر سهم بدست می آید
4-7 - بازده سود سهام :
این نسبت از تقسیم سود عادي بر ارزش بازار هر سهم بدست می آید.
نسبت پی به ای (P/E)
این نسبت بیان کننده نسبت قیمت (Price) یک سهم به پیشبینی سود سهام (EPS) آن است. به لحاظ تئوریک، پی به ای یك سهم به ما می گوید كه سرمایه گذاران حاضرند به ازای دریافت هر ریال سود یك شركتT چند ریال برای خرید آن بپردازند.
نسبت پی به ای، با سود با حداقل ریسک (شامل سود بانکی و سود اوراق مشارکت) مورد مقایسه قرار می گیرد و ملاکی از دوره بازگشت سرمایه است. بطور مثال سود بانکی ۲۰%، به این معناست که دوره بازگشت سرمایهگذاری در بانک ۵ سال است. یعنی سرمایهگذار بعد از گذشت ۵ سال، با سودهای بهدست آمده، سودی برابر با اصل سرمایه خود کسب کرده است.
از نسبت پی به ای برای ارزشگذاری سهام استفاده می شود. با فرض آن که سود بانکی 20 درصد باشد، پی به ای مورد انتظار بازار میتواند ۵ باشد. اگر سود بانکی و سود بدون ریسک کاهش یابد در طرف مقابل پی به ای بازار رشد خواهد کرد چرا که انتظار زمان بازگشت سرمایه بیشتر می شود. به این صورت چنانچه شرکتی سود سهام (EPS) خود را ۱۰۰ تومان اعلام کند، با فرض پی به ای برابر 5، قیمت تعادلی این سهم برابراست با 500 تومان.
یكی از رایج ترین اشتباهاتی كه سرمایه گذاران مبتدی انجام می دهند خرید سهام صرفا” بر مبنای نسبت پی به ای است . پی به ای بالا ممكن است به معنی بیش نمایی ارزش سهم باشد و هیچ تضمینی وجود ندارد كه بعدا” به سرعت پایین نیاید. از طرفی پی به ای پایین لزوما” به این معنی نیست كه ارزش یك شركت كم نمایی شده، بلكه به معنای آن است كه بازار معتقد است شركت در آینده ی نزدیك با مشكل روبرو خواهد شد. عامل مهم تر که باید در خرید سهم مورد توجه قرار بگیرد، روند تغییرات پی به ای در طول زمان و توانایی شرکت برای افزایش سوددهی است.
۱- نسبت P/E منعکس کننده عقیده بازار درباره یک شرکت است. معمولا نسبت P/E شرکتهای خوب و روبه رشد، بالا است.
۲- نسبت P/E بزرگ نشان دهنده خوشبینی و نسبت P/E کوچک، نشان دهنده بدبینی عموم سرمایهگذاران درباره آینده شرکت است.
۳- نسبت P/E تا زمانی بالا خواهد بود که عموم سرمایهگذاران به توانایی رشد وتحقق سود یا افزایش قیمت سهام یک شرکت اعتقاد داشته باشند. به محض اینکه این اطمینان در قابیلت سودآوری شرکت ازبین برود، این نسبت افت خواهد کرد.
۴- نسبت P/E، اعتبار شرکت ومدیریت آن و همچنین اعتمادی که سرمایهگذاران در مورد استعداد دستیابی به سود شرکت دارند، منعکس میکند.
۵- نسبت P/E دماسنجی است که مرتبا میزان حرارت سهام را بررسی و به بازار اعلام میکند.
۶- نسبت P/E نشاندهنده سطح ریسک یک سهم نیز است. هر چه P/E بالاتر باشد، ریسک سهم بالاتر خواهد بود.
۷- در صورت منفی شدن بازار تمایل به فروش سهام با P/E بالا نسبت به سایر سهام افزایش مییابد.
۸- هنگامی که شرکتها دوره رشد خود را پشت سر میگذارند سود آنها تثبیت و نسبت P/E آنها تعدیل میشود.
نسبت های مالی به تحلیل وضعیت شرکت ها چه کمکی می کند؟
اهمیت داده های مالی یک کسب وکار بر کسی پوشیده نیست. داده ها و اطلاعات مالی کسب وکار از مهم ترین منابع برای انجام تحلیل های مختلف به شمار می روند. نسبت های مالی به تحلیل وضعیت شرکت ها چه کمکی می کند؟ بسیاری از تصمیم های اتخاذ شده با در نظر گرفتن موقعیت مالی یک شرکت و متناسب با آن است. به تجربه ثابت شده است عملیات یک شرکت بیش از هر عامل دیگری به وضعیت مالی و میزان سرمایه آن بستگی دارد تا به فاکتورهایی مانند تولید محصول با کیفیت، ساختار تشکیلاتی منسجم، برنامه ریزی و تعیین استراتژی مناسب.
برای ارزیابی مالی شرکت، داده ها از گزارش های مالی مرتبط جمع آوری و برای تحلیل دسته بندی می شوند. از جمله روش های رایج برای بررسی وضعیت مالی شرکت، استفاده از نسبت های مالی مختلف است که مدیران بسته به نیاز و نوع تصمیم می توانند از برخی نسبت ها استفاده نمایند. در ادامه با نسبت های مالی مهم در حسابداری و کاربردهای آن آشنا می شویم.
نسبت های مالی را چگونه می توان تعریف نمود؟
نسبت، ارتباط کمّی و عددی دو متغیر را نسبت های سود آوری نشان می دهد که از طریق تقسیم یک متغیر بر متغیر دیگر حاصل می شود. نسبت را می توان به صورت درصد، کسر، واحد پول یا مقایسه دو عدد بیان کرد. از مزیت های مهم نسبت ها این است که اعداد و ارقام مد نظر را به شکل مقایسه ای ارائه می دهد و نتیجه گیری برای تحلیل گران را ساده تر می کند. حال اگر اعداد و ارقام مرتبط به داده های استخراج شده از گزارش های مالی را برای محاسبه نسبت در نظر بگیریم، نسبت های مالی حاصل می شود. نسبت های مالی به تحلیل وضعیت شرکت ها چه کمکی می کند؟
از جمله گزارش های مالی مهم و پرکاربرد که توسط بخش حسابداری ارائه شده و نسبت های مالی موثر در تحلیل وضعیت مالی شرکت را استخراج نمود؛ گزارش های ترازنامه، صورت سود و زیان، صورت وجوه جریان نقد هستند.
دلایل استفاده از نسبت های مالی
صورت های مالی و در کنار آن نسبت های مالی که با هدف عرضه اطلاعات به مخاطبان هدف خود تهیه و تدوین می شوند، نقش موثری در افزایش اطمینان و شفاف سازی در زمینه های پولی و مالی مرتبط با واحد اقتصادی دارد. نسبت های مالی به تحلیل وضعیت شرکت ها چه کمکی می کند؟ دلایل مختلفی برای استفاده از نسبت های مالی وجود دارد که می توان مهم ترین آنها را بدین قرار لیست کرد:
- بررسی روند شرکت ها برای یک بازه زمانی مشخص یا مقایسه شرکت ها با هم
- فراهم آوردن اطلاعات برای برآوردن فرضیات آماری
- آزمودن این نظریه که یک نسبت می تواند متغیری مناسب و قابل استفاده باشد
- بررسی شواهد تجربی بین نسبت های مالی و برآورد یا پیش بینی متغیر مد نظر
از مزیت های استفاده از نسبت های مالی این است که در تحلیل داده ها و اطلاعات مالی، اعداد و ارقام از قالب ریالی خارج شده و به صورت نسبت های قابل مقایسه بیان می شوند که ارتباطی معنادار بین اطلاعات موجود برقرار می کند. به همین دلیل این نسبت ها به عنوان ابزاری کمکی در تحلیل گزارش های مالی و یافتن فرصت ها و چالش های کسب و کار به کار گرفته می شوند.
دسته بندی نسبت های مالی
در بحث حسابداری مهم ترین گزارش ها برای بررسی و تحلیل شرکت ها از نظر وضعیت مالی، صورت های مالی هستند. به بیان دیگر، در بررسی مالی یک شرکت قبل از هر چیز می بایست صورت های مالی آن شرکت به دقت بررسی شده و در ادامه این بررسی از نسبت های مالی استفاده شود.
امروزه نسبت های نسبت های سود آوری مالی به دلیل کارایی مناسبی که دارند، بسیار مورد توجه افراد فعال در زمینه های مالی و حسابداری قرار گرفته اند. نسبت های مالی تعریف شده بسیار متنوع بوده و هر یک بخش ویژه ای از عملکرد شرکت را بررسی می کند. در نتیجه نسبت های مالی گزینه مناسبی برای ارزیابی قدرت مالی و وضعیت بدهی ها و نیز نقاط ضعف و قوت شرکت به شمار می روند. نسبت های مالی به تحلیل وضعیت شرکت ها چه کمکی می کند؟
آنچه که در نسبت های مالی باید در نظر گرفته شود، نوع اطلاعاتی است که در صورت و مخرج قرار می گیرند و وجود رابطه علت و معلولی و همبستگی بین این اعداد و ارقام می تواند در ایجاد نسبت های مالی مناسب و معنادار کمک نماید.
با توجه به اینکه برای دسته بندی نسبت های مالی وجود عوامل مشترک در آنها در نظر گرفته می شود، می توان گفت هر دسته یک شاخص مهم مالی را بررسی می کند. در طبقه بندی نسبت های مالی 4 شاخص کلی نقدینگی، عملیاتی، سودآوری و رشد در نظر گرفته شده است.
به عنوان یک نکته بسیار مهم در رابطه با نسبت های مالی لازم است بدانید نسبت های مالی محدودیت ها و ویژگی های خاص خود را دارند که باعث می شود به عنوان مدرک پشتیبان تصمیم در نظر گرفته شوند و نمی توان آنها را معیار تصمیم گیری در نظر گرفت.
در ادامه چهار نسبت مالی مهم را معرفی می کنیم.
نسبت نقدینگی :
نقدینگی را به صورت توانایی واحد اقتصادی در جوابگویی به تعهدات کوتاه مدت خود تعریف می کنند. در نتیجه برای توصیف رابطه بین دارایی جاری و بدهی جاری، نسبت نقدینگی تعریف شده است.
جالب است بدانید شرکت W.T.Grant با وجود اینکه در صورت سود و زیان تدوین شده، سالانه 40 میلیون دلار سود خالص داشت ولی اعلام ورشکستگی کرد. بررسی های انجام شده برای پیدا کردن علت این ورشکستگی، نقش و جایگاه اطلاعات مرتبط با نسبت های نقدینگی را مطرح کرد.
نسبت سودآوری :
از شاخص های مهم در بررسی سلامت مالی شرکت و کارایی مدیریت آن، به دست آوردن سود قابل قبول یا بازگشت سرمایه رضایت بخش است. در نتیجه از نسبت های مالی مهم برای محاسبه میزان سودآوری فعالیت های یک بنگاه اقتصادی، نسبت سودآوری است. به دلیل اهمیت این نسبت مالی در بازار سرمایه و کمک به تصمیم گیری برای سرمایه گذاری در بازار مد نظر، نسبت های مالی فرعی متعددی مانند حاشیه سود، بازده دارایی و بازده حقوق صاحبان سهام تعریف شده است.
نسبت فعالیت :
در این نسبت مالی هدف بررسی و اندازه گیری کارایی واحد تجاری در استفاده از دارایی های در اختیار آن است. نسبت های مالی به تحلیل وضعیت شرکت ها چه کمکی می کند؟ در واقع نسبت مالی، حجم فروش شرکت مد نظر را با سرمایه گذاری در دارایی های مختلف مقایسه و میزان به کارگیری بهینه دارایی ها را ارزیابی می کند. ازجمله نسبت های فرعی آن گردش دارایی ها، دوره پرداخت بدهی ها و دوره گردش عملیات ذکر کرد.
نسبت اهرمی :
گاهی شیوه تأمین مالی شرکت اهمیت دارد که در نسبت اهرمی هدف بررسی استفاده واحد تجاری از منابع تأمین مالی و رابطه میان بدهی ها و دارایی های آن واحد تجاری است.
تا به اینجا با اهمیت و تعریف نسبت های مالی مهم آشنا شدیم. از این نسبت ها می توان در صنایع مختلف و با هدف تحلیل های مالی متنوع بهره برد. در ادامه اهمیت تحلیل های مالی در بانکداری و بازار سهام را بررسی می کنیم.
کاربرد نسبت های مالی در ارزیابی بانک ها
همراه با شکل گرفتن بانکداری خصوصی، رقابت بانک ها برای افزایش کیفیت خدمات و بهبود عملکرد شکل گرفته است؛ و همین بازار رقابتی باعث پیدایش نیاز به سنجش و تحلیل بانک ها از نظر عملکرد و میزان سودآوری شده است. نسبت های مالی به تحلیل وضعیت شرکت ها چه کمکی می کند؟
تحلیل نسبت های مالی ازجمله تکنیک های مقایسه ای بانک ها شناخته شده است که از آن برای ارزیابی کیفیت سهام و خدمات، میزان سودآوری فعالیت های تجاری بانک، بازده سرمایه گذاری و دارایی های بانک بهره می برند.
به بیان دیگر، به کمک نسبت های مالی در تحلیل و مقایسه بانک ها، اطلاعات مالی به درصدهای معنادار تبدیل می شوند که به واسطه این درصدها می توان وضعیت مالی و عملکردی بانک و توانایی آن در مقابله با ریسک های موجود را به راحتی مشخص نمود.
کاربرد نسبت های مالی در ارزیابی سود سهام شرکت ها
یکی از مهم ترین بازارهای امروز که نقش مهمی در رونق تولید دارد، بازار سهام نسبت های سود آوری و سرمایه گذاری در آن است. نقدینگی خرد و کلان در دست عموم جامعه ازجمله منابع پولی مهم به شمار می رود که جذب صحیح این نقدینگی و سرمایه گذاری درست در بازار به تحلیل درست فرصت های سرمایه گذاری موجود بستگی دارد و می تواند به رونق تولید و بهبود اوضاع اقتصادی کمک نماید. بنابراین تجزیه و تحلیل صورت های مالی شرکت های مختلف و پیش بینی سود آتی و بازگشت سرمایه بر اساس این گزارش های مالی، از ملزومات تصمیم گیری برای سرمایه گذاری در بازارهای مختلف است.
از آنجا که تجزیه و تحلیل اوراق بهادار اولین گام در فرایند تصمیم گیری برای سرمایه گذاری است، شاخص ها و نسبت های مالی استخراج شده از صورت های مالی شرکت ها به فرد کمک می کند به پیش بینی درست و دقیقی از سود و بازده سهام برسد. بنابراین نسبت های مالی ازجمله داده های مهم برای تصمیم گیری و انتخاب بازار مناسب برای سرمایه گذاری در نظر گرفته می شوند.
تحلیل نسبت های مالی با هدف تعیین سلامت مالی واحدهای تولیدی
همان طور که گفتیم سلامت مالی یک شرکت به معنای توانایی آن در کسب سود از فعالیت های تجاری و تداوم این فعالیت ها است که فاکتوری مهم برای تمام سهام داران و ذینفعان شرکت شمرده می شود.
تحقیقات بسیاری در رابطه با موثر بودن تحلیل نسبت های مالی در تعیین سلامت مالی شرکت انجام شده است. نسبت های مالی به تحلیل وضعیت شرکت ها چه کمکی می کند؟ طبق نتایج این پژوهش ها می توان به کمک تجزیه و تحلیل نسبت های مالی شرکت های ورشکسته و موفق را شناسایی نمود.
می توان شرکتی که پس از کسر مالیات، سود مثبت داشته و رشد سود واقعی آن نیز مثبت است، شرکت با سلامت مالی دانست. در مقابل شرکتی که سود منفی پس از کسر مالیات برای آن محاسبه شود را شرکت درمانده نامید. گفتنی است اغلب شرکت های درمانده در سال مالی بعد نیز قادر به بهبود وضعیت مالی خود نبوده و توانایی اجرای تعهدات مالی خود را ندارند. از نسبت های مالی موثر در تعیین ثبات مالی یک شرکت می توان به نسبت های سودآوری مانند حاشیه سود عملیاتی و ناخالص و نرخ بازده دارایی ها، نسبت های نقدینگی مانند نسبت جاری و نسبت سریع یا نسبت بدهی و نسبت پوشش بهره و نیز نسبت های فعالیت همچون گردش کل دارایی ها اشاره کرد.
مدیریت مالی
این افراد برای اینکه نهایت استفاده را از صورتهای مالی بکنند، باید توانایی تجزیه و تحلیل مالی را از روی ارقام مندرج در صورتهای مالی را داشته باشند. بنابراین من در این پست این نسبتها و نحوه استفاده از آنها را به کوتاهترین شکل ممکن بیان می کنم.
برای تجزیه و تحلیل نسبت های مالی چهار روش وجود دارد:
- روش تجزیه و تحلیل درونی (InternalAnalysis): که شمال مقایسه اقلام مندرج در یک صورتحساب با یکدیگر است.
- روش تجزیه و تحلیل مقایسه ای (ComparativeAnalysis): که شامل مقایسه اقلام مندرج در صورتحسابهای چند دوره با یکدیگر است.
- روش تجزیه و تحلیل سرمایه در گردش (WorkingCapital Analysis): که شامل شناسایی عوامل موثر در تغییرات وضعیت مالی و کاهش و افزایش پول مورد نیاز موسسه است.
- روش تجزیه و تحلیل خطر (RiskAnalysis): که شامل سنجش خطراتی که سرمایه گذاری موسسه با آن مواجه است، می باشد.
بنابراین نسبتهای زیر برای تجزیه و تحلیل صورتهای مالی از نوع روش تجزیه و تحلیل درونی هستند.
اما برای تجزیه و تحلیل وضعیت مالی شرکتها چهار نوع نسبت مالی وجود دارد :
نشان دهنده توانایی شرکت برای پاسخگویی به تعهدات کوتاه مدت است:
نسبت جاری(Current Ratio): از تقسیم داراییهای جاری بر بدهیهای جاری بدست می آید.
هر چقدر این نسبت بزرگتر باشد، قدرت بازپرداخت بدهی جاری افزایش می یابد و طلبکاران با اطمینان خاطر بیشتر وام یا خدمات یا کالا در اختیار شرکت قرار خواهند داد. نسبت جاری به تنهایی ملاک تحلیل قرار نمی گیرد و نسبت مزبور همیشه با نسبت آنی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.
نسبت آنی (Quick Ratio): از تقسیم داراییهای جاری منهای موجودیها بر بدهیهای جاری بدست می آید. این نسبت توانایی انجام تعهدات کوتاه مدت، با استفاده از داراییهای با نقدینگی بسیار زیاد را اندازه گیری می کند. زیرا در مقایسه با سایر داراییهای جاری، از نقدینگی کمتری برخوردارند.
این نسبت با متوسط صنعت مقایسه می شود تا تجزیه و تحلیل شود
۲ . نسبتهای اهرم مالی یا سرمایه گذاری Capitalization Ratios):
نسبتهایی که نشان دهنده توانایی شرکت برای بازپرداخت بدهیهای بلند مدت و کوتاه مدت است.
نسبت کل بدهی به ارزش ویژه(Debt Ratio to Net Worth Ratio): در محاسبه این نسبت کل بدهی اعم از جاری و بلند مدت را بر ارزش ویژه تقسیم می کنند. تجاوز این نسبت از ۱۰۰ درصد حکایت از آن می کند که حقوق مالی طلبکاران برسهامداران فزونی گرفته است.
نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه (Current Debts to Net Worth Ratio): برای بدست آوردن این نسبت بدهی جاری را برا ارزش ویژه تقسیم می کنند. هرگاه میزان این نسبت از ۸۰ درصد تجاوز کند موسسه را مبتلای به مشکلات اقتصادی تشخیص می دهند.
نسبت بدهی بلند مدت به ارزش ویژه (Long-Term Debts to Net Worth Ratio): این نسبت میزان ظرفیت وامگیری از منابع وام دهندگان را بیان می کند هر قدر این نسبت کوچک باشد، امکان اخذ وام برای موسه بیشتر خواهد شد.
نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه (Fixed Asset to Net Worth Ratio ): از تقسیم دارایی ثابت خالص بر ارزش داراییهای مشهود حاصل می شود. معمولا حد بالای این نسبت را در صنایع ۱۰۰ درصد و در سایر موسسات تجاری ۷۵ درصد می دانند.
نسبت توان پرداخت بهره: از تقسیم سود قبل از بهره و مالیات (EBIT) بر بهره بدست می آید. این نسبت معرف قدرت شرکت در پرداخت بهره از محل سود شرکت است.
تجزیه و تحلیل نسبت های مالی
۳ . نسبتهای فعالیت (Activity Ratios):
این نسبتها، کاربرد منابع مالی یا داراییهای در اختیار مدیران را نشان می دهند.
نسبت دوره وصول مطالبات (Receivables Collection Period): معیار اندازه گیری مدت زمان لازم برای جمع آوری وجه نقد حاصل از فروش مشتریان است. ابتدا فروش خالص سالانه را بر ۳۶۵ روز سال تقسیم کرده و متوسط فروش روزانه را به دست می آوریم. سپس جمع مطالبات را اعم از حسابها و اسناد دریافتنی ( ولو این که تنزیل شده باشند) بر متوسط فروش روزانه تقسیم نموده و حاصل را حاکی از چگونگی وصول مطالبات می دایم. عده بسیاری معتقدند که دوره وصول مطالبات نباید ده تا پانزده روز بیشتر از مهلتی باشد که معمولا در فروش کالا به نسیه اعطا می شود. در مقایسه دوره وصول مطالبات شرکتها مسلما می باید اختلاف شرایط فروش آنان را از لحاظ مهلتهایی که در فروش قائل می شوند، در نظر گرفت.
نسبت دوره گردش کالا و دفعات گردش کالا (inventory Cycle Ratio) : برای محاسبه دفعات گردش کالا، اطلاعات لازم از صورتحساب سود وزیان (عملکرد سود و زیان) استخراج می شود. موجودی کالای اول دوره و موجودی کالای پایان دوره و بهای تمام شده کالای فروش رفته اطلاعاتی هستند که لازم می باشند. ابتدا از تقسیم مجموع موجودی کالای اول و آخر دوره بر عدد دو، میانگین کالا را مشخص می کنند و سپس بهای تمام شده کالای فروش رفته را بر متوسط موجودی کالا تقسیم می کنند تا دفعات گردش کالا معین شود. از تقسیم نمودن ۳۶۵ روز بر دفعات گردش کالا، دوره گردش کالا حاصل می گردد.
دوره گردش عملیات (Operating Cycle): موسسات فروشنده کالا دو نوع هستند. نوع اول موسساتی هستند که کالا را نسبت های سود آوری از منابع دیگر خریداری و به مشتری عرضه می کنند که این موسسات صرفا بازرگانی یا تجاری هستند. در این قبیل موسسات دوره گردش عملیات عبارتست از مجموع دوره گردش کالا و دوره وصول مطالبات.
دوره گردش عملیات در موسسات تجارتی= دوره گردش کالا + دوره وصول مطالبات
دسته دوم موسسات فروشنده کالا، موسساتی هستند که کالاها را راسا می سازند و سپس می فروشند که به آنها تولیدی می گویند. دوره گردش عملیات در این موسسات بایستی شامل مدت زمانی که نسبت های سود آوری کالا ساخته می شود نیز باشد.
دورگردش عملیات در موسسات تولیدی= دوره ساخت کالا + دوره گردش کالا + دوره وصول مطالبات
نسبت فروش کا لا یا گردش موجودی کالا(Inventory Turnover Ratio) : این نسبت را از تقسیم فروش خالص بر موجودی کالا به میزانی که در ترازنامه پایان سال منعکس است، بدست آورده اند. گرچه این نسبت را نمی توان حاکی از گردش واقعی کالا محسوب داشت زیرا صورت و مخرج کسر متناجس نیستند ولی مقایسه آن با شرکتهای مشابه زمینه ای را برای اظهار نظر پدید می آورد.
نسبت کالا به سرمایه در گردش (Inventory to Working Capital Ratio): برای بدست آوردن این نسبت موجودی کالا بر سرمایه در گردش تقسیم شده است و نتیجه را مقیاسی برای سنجش میزان موجودی کالا و کم و زیاد بودن آن محسوب داشته اند. معمولا این نسبت نباید از ۸۰ درصد تجاوز کند.
نسبت گردش سرمایه جاری (Working Capital Turnover) : نسبت گردش سرمایه جاری یا سرمایه در گردش بیان کننده چگونگی استفاده از سرمایه جاری در امر خرید و فروش کالا یا در مسیرهای اصلی شرکت است. نسبت مزبور در مقایسه با همین نسبت در سالهای قبل مورد تحلیل قرار می گیرد. برای تعیین نسبت گردش سرمایه جاری بایستی فروش خالص را بر سرمایه در گردش تقسیم کنند تا نسبت گردش سرمایه جاری معین گردد.
دوره بازپرداخت بستانکاران (Accounts Payable Turnover Period ): دوره پرداخت به بستانکاران برای برنامه ریزی و بودجه بندی پرداخت به بستانکاران در هر ماه و میزان وجه نقدی که شرکت باید هر ماه برای پرداخت به بستانکاران فراهم سازد، به کار می رود. ضمنا بستانکاران نیز محاسبه تاریخ دریافت طلب خود از شرکت را پیش بینی می کنند. برای محاسبه بایستی ایام یکسال را بر دفعات پرداخت به بستانکاران تقسیم کنند و برای تعیین دفعات بازپرداخت به بستانکاران بایستی قیمت تمام شده کالای خریداری شده دوره را بر متوسط بستانکاران تقسیم کنند و برای تعیین متوسط بستانکاران، مجموع مانده حسابهای پرداختنی تجاری و اسناد پرداختنی تجاری یا بستانکاران تجاری را در ابتدا و پایان دوره مالی را بر دو تقسیم می نمایند.
تجزیه و تحلیل نسبت های مالی
۴ . نسبتهای سودآوری (Profitability Ratios):
بازده سرمایه در گردش (Return on Working Capital): می دانیم سرمایه در گردش ما به التفاوت دارایی جاری وبدهی جاری اطلاق می شود و حاکی از مبلغی است که می توان آن را برای تامین هزینه های روزمره و همچنین تهیه مواد اولیه و کالا مورد استفاده قرار داد. این نسبت از تقسیم سود خالص ( پس از وضع نسبت های سود آوری مالیات ) بر سرمایه در گردش بدست می آید.
نسبت بازده فروش (Return on Sale ): سود خالص پس از وضع مالیات را تعیین و آن را بر فروش خالص تقسیم کرده اند. بازده فروش را مقیاس سودآوری محسوب و با نسبت بازده ارزش ویژه مرتبط می دانند.
نسبت بازده ارزش ویژه(Return on Net Worth Ratio): ارزش ویژه به معنی اعم آن یعنی حقوق صاحبان سهام که از کم کردن بدهیها از کل داراییهای به دست آمده است، البته موسسات داراییهای نسبت های سود آوری نامشهود را هم از آن می کاهند تا ارزش ویژه داراییهای مشهود بدست آید. آنگاه سود خالص (پس از وضع مالیات) را بر ارزش ویژه داراییهای مشهود، که به شرح بالا بدست امده، تقسیم کرده، حاصل را بازده ارزش ویژه نامیده است. اگر نتیجه را در ۱۰۰ ضرب کنیم درصد بازده ارزش ویژه بدست می آید.
از نقطه نظر صاحبان سهام این نسبت اهمیت بسیاری دارد. بطور کلی عده ای عقیده دارند بازده صد در صد را برای ارزش ویژه می توان قابل قبول دانست زیرا سود سهام و رشد سرمایه در گردش را تا حدودی تامین می نماید. مسلما تورم، به تناسب افزایش شاخص هزینه زندگی و یا در واقع کاهش قدرت خرید پول، از اعتبار این ضابطه می کاهد.
درصد بازده دارایی (percentage Return on Assets): این درصد برای سنجش بازدهی داراییها و یا در واقع برای بکارگیری داراییها جهت کسب و کار مورد استفاده قرار می گیرد و در واقع شاخص نهایی برای سنجیدن استفاده بهینه از داراییها می باشد. تفاوت این در صد و درصد بازده ارزش ویژه، میزان سود آوری بدهیها یا سود آوری اهرمی نامیده می شود. برای تعیین درصد بازده داراییها، سود ویژه را بر جمع داراییها به صورت خالص تقسیم نموده و در عدد ۱۰۰ ضرب می کنند
نسبت های مالی را به چهار گروه کلی می توان طبقه بندی کرد :
۱) نسبت های نقدینگی : به نسبت هایی اطلاق می شوند که توانایی واحد تجاری را در واریــــز بدهی های کوتاه مدت نشـــــان می دهد. مهمترین این نسبت ها عبارتند از : نسبت جاری و نسبت آنی
۲)نسبت های فعالیت : این نسبت ها کارایی مدیران را در کاربرد دارایی ها ( منابع مالی در اختیار مدیران ) نشان می دهند.یا به عبارت دیگر می توان درجه کارایی شرکت را از نظر استفاده موثر از منابع تعیین کرد.
هر کسری که در صورت آن مبلغ فروش واحد تجاری یا بهای تمام شده کالای فروش رفته قرار داشته باشد و در مخرج آن یکی از اقلام ترازنامه قرار بگیرد را می نسبت های سود آوری توان نسبت فعالیت نامید.
مهمترین نسبت های فعالیت عبارتند از دوره وصول مطالبات ، نسبت گردش کالا ، نسبت کالا به سرمایه در گردش و نسبت گردش سرمایه جاری.
۳) نسبت های سرمایه گذاری : این نسبت ها نشان می دهند که هر گاه واحد تجاری زیان به بار بیاورد و کار به تصفیه بکشد ، تا چه اندازه طلبکاران ووام دهندگان به آن واحد تجاری به مطالبات خود می رسند. همچنین این نسبت ها طرز ترکیب سرمایه شرکت را به معنی آن که کلیه منابع مالی را در بر می گیرد نشان می دهد.
این نسبت ها خود به دو دسته کوچکتر تقسیم می شوند :
نسبتی که در آن میزان سرمایه گذاری در دارایی ثابت سنجیده می شود
نسبت هایی که رابطه منابع مالی مورد استفاده واحد تجاری را از لحاظ بدهی های جاری و بلند مدت با ارزش ویژه تعیین می کنند که در واقع به این دسته نسبت های بدهی یا اهرمی گفته می شود.
۴) نسبت های سود آوری : این نسبت ها مـــیزان موفقیت واحد تجاری را در کسب ســـود نشان می دهند. که مهمترین آن عبــــارتند از :بازده فروش ، بازده دارایی ، بازده سرمایه در گردش و …
این نسبت ها از مقایسه دارایی های جاری یا اقلام تشکیل دهنده آن با بدهی جاری بدست می آیند و بیشتر به صورت عدد و یا درصد نشان داده می شوند.
نسبت جاری از تقسیم مجموع دارایی های جاری بر مجموع بدهی های جاری بدست می آید.این نسبت نشان می دهد که در مقابل هر یک ریال بدهی جاری چه میزان دارایی جاری وجود دارد.
اهمیت این نسبت از توجه به تعریف دارایی جاری و بدهی جاری روشن می شود. دارایی جاری آنچه را که در مدتی کوتاه که معمولا کمتر از یک سال است به صورت نقد در اختیار واحد تجاری قرار می گیرد نشان می دهد و بدهی جاری مبالغی را که باید از محل دارایی جاری تامین و در کوتاه مدت پرداخت گردد نشان می دهد.
در گذشته عدد ۲ را برای این نسبت مهم در نظر می گرفتند اما اکنون بدون توجه به ترکیب اقلام مختلف دارایی جاری و در نظر نگرفتن این نسبت در طی چند سال گذشته ، این نسبت را بی معنی می دانند. به طور کلی می توان گفت هر اندازه نسبت جاری شرکت بزرگتر باشد ، آن شرکت در پرداخت بدهی های جاری با مشکل کمتری مواجه خواهد بود یا به عبارت دیگر بستانکاران تامین بیشتری خواهند داشت.
در تفسیر نسبت جاری باید به نوسانات آن در طول مدت ، توجه داشت. زیرا امکان دارد که شرکت ها در پایان سال مالی با حساب آرایی و واریز موقت بعضی از اقلام بدهی و برگشت این اقلام در اوایل سال بعد این حساب را بهتر جلوه دهند.
مشکل بزرگی که در نسبت جاری وجود دارد این است که این نسبت از لحاظ نقدینگی همه اقلام دارایی جاری را یکسان در نظر می گیرد. در صورتی که از نظر نقدینگی دارایی جاری را به دو دسته می توان تقسیم کرد :
A) آنچه نقد و یا در حکم نقد است .مانند وجه نقد و بانک و حسابها و اسناد دریافتنی . که به این دسته دارایی های آنی گفته می شود.
B) گروهی که از طریق فروش به نقد تبدیل می شوند . مانند موجودی های جنسی اعم از مواد و کالا.
با توجه به تعاریف بالا می توان دریافت که دارایی آنی بیشتر از موجودی کالا می تواند در تامین طلب بستانکاران محور اتکا قرار گیرد.بنابراین از نسبت دیگری به نام نسبت آنی استفاده شده است که در این نسبت همه اقلام دارایی جاری به جز موجودی کالا را منظور می کنند.
نسبت آنی از تقسیم دارایی آنی بر بدهی جاری بدست می آید. این نسبت بدین مفهوم است که در مقابل یک ریال بدهی جاری ، یک ریال دارایی جاری آن هم به صورت نقد و یا حساب قابل وصول و تبدیل به نقد در مدتی کوتاه وجود دارد. نسبت آنی شرکت ها باید برابر با ۱ و یا بیشتر از آن باشد تا شرکت بتواند از محل دارایی های آنی بدهی های جاری خود را بپردازد. استدلال تحلیلگرانی که استاندارد نسبت آنی را ۱ می دانند این است که این عدد مرز بین قدرت نقدینگی کافی و قدرت نقدینگی ناکافی شرکت است.
این نسبت یکی از مفید ترین نسبت هاست. وبه وضوح نشان می دهد که آن قسمت از دارایی جاری که از لحاظ ارزش ، ثـــبات بیشتری دارد و احتمال کاهش در آن کمتر است تا چه میزان می تواند پشتوانه طلبکاران کوتاه مدت قرار گیرد.
دیدگاه شما