مومنتوم در فیزیک
در فیزیک، مفهومی به نام مومنتوم(Momentum) وجود دارد که به تکانه معروف است و برابر است با حاصلضرب سرعت در وزن یک جسم. روی این مفهوم و ارتباطش با رشد و موفقیت و زندگی، صحبتها و تحلیلهای بسیار زیبا و شگفت انگیزی را میتوان به شما ارائه کرد که قطعا مطرح کردن تمام آنها در یک مقاله ممکن نخواهد بود. اما در این مقاله به بخشهایی از آن اشاره خواهیم داشت.
p=mv
در این معادلات m ،p و v بهترتیب نشان دهنده جرم، تکانه و سرعت ذره هستند. واحد تکانه برابر با ثانیه/کیلوگرم.متر (Kg.ms)است. از آنجایی که این مقدار، به عنوان یک بردار شناخته میشود، بنابراین دارای اندازه و جهت خواهد بود.
قانون اول نیوتون بیان میدارد که یک جسم دوست دارد وضعیت حرکتی که در آن قرار دارد را حفظ کند، مگر نیرویی مانع آن شود یا تغییراتی در آن ایجاد کند. مثلا یک جسم ساکن، دوست دارد ساکن بماند مگر نیرویی به آن وارد کنید، یا یک خودروی در حال حرکت، ذاتا دوست دارد حرکتش را ادامه دهد، مگر اینکه کلی زور بزنید و انرژی صرف کنید. یا اینکه یک خودروی در حال حرکت، اصولا دوست ندارد بپیچد مگر مقداری انرژی صرف کنید.
جالب آنکه این قانون، در تمام هستی و ساختارهای ذهنی انسان نیز حاکم است. یعنی مثلا هیچ انسانی قصد تغییر ندارد مگر انرژی هایی بصورت ریز به ریز جمع شود تا نهایتا تکانه ای بزرگتر انباشته شود و باعث تغییر از وضعیت قبلی شود. وقتی تکانه جمع شد، بقیه کار بسیار راحت تر و بدون زحمت تر خواهد بود !(دقیقا مانند زمانی که یک گلوله برف از کوهستان به پایین سقوط میکند و در پایین کوه، به سادگی بهمنی بزرگ به پا میکند و حرکتش راحت میشود)
آیا تا به حال به حرکت با یک دوچرخه یا موتورسیکلت توجه کرده اید ؟ در ابتدا، حفظ تعادل و حتی به حرکت انداختن آن بسیار سخت است اما هرچقدر بر سرعت شما افزوده میشود، به یکباره و با سرعت زیاد، گویی میزان سختی کاسته میشود و اصطلاحا شما تکانه و مومنتوم بدست می آورید و همین مومنتوم باعث میشود که کار شما تسهیل شود !
دقیقا به همین شکل، فردی که مثلا میخواهد ثروتمند شود، در ابتدا کارش بسیار بسیار سخت تر است اما با تداوم گامهای ریز و سودمند در جهت هدفی که دارد و با جمع کردن انرژی، به یکباره کارش کلی ساده تر میشود و گویی همه چیز برای او راحت میشود و به همین علت است که میگویند پول پول می آورد !
هر هدفی که دارید، دائما برایش مومنتوم جمع کنید و بر اساس نگرشی که به شما داده شد، احتمالا آگاه شده اید که در ابتدا، جمع کردن تکانه و تغییر حرکت، قطعا سختی و مقاومتهایی را تولید خواهد کرد(دقیقا مانند شروع حرکت با یک دوچرخه) که نباید درباره آن نگران و غافلگیر شوید!
همانطور که دیدید، تکانه حاصل جرم ضربدر سرعت است. و این بدین معناست که مثلا اگر میخواهید تکانه “فکری” خود را برای تولید ثروت بالا ببرید، باید سرعت افکار مثبت در جهت تولید ثروت را بیشتر کنید و همزمان، وزن و قدرت و انرژی مثبت هر فکرتان را نیز به نوعی افزایش دهید(مثالی از نگرش متافیزیکی به این قانون).
وقتی قصد ایجاد تغییری در زندگی خود دارید، با انجام یکی دو تلاش زود نا امید استراتژی مومنتوم چیست؟ نشوید که چرا همه چیز اینقدر سخت است !؟ چرا نمیشود و… !؟ بلکه مفهوم مومنتوم را دوباره به یاد آورید !
به تعبیری مومنتوم یا تکانه مانند یک دومینو عمل می کند به این معنا که با تجمیع نیروهای کوچک و ناچیز تغییرات بزرگی را منجر خواهد شد.
مولفه ی زمان می تواند نیرو و مومنتوم را به هم مرتبط کند
اگر نیروی ثابتی برابر با F، در بازه زمانی Δt به ذرهای وارد شود، تغییر تکانه ذره، برابر با مقدار زیر خواهد بود.
P=f.∆t∆
این رابطه در واقع همان قانون دوم نیوتن را به شکل دیفرانسیلی بیان میکند. در حقیقت این قانون، در قالب تغییرات تکانه بر واحد زمان و به صورت زیر قابل ارائه است.
فرض کنید نیروی متغیر F(t)، در بازه زمانی t1 تا t2، به جرمی وارد میشود. برای این سیستم، تغییرات تکانه را میتوان با استفاده از انتگرال زیر محاسبه کرد.
مومنتوم در معامله گری
معامله گران میتوانند از مومنتوم به عنوان یک تکنیک معامله استفاده کنند. هنگامی که یک معاملهگر مومنتومگرا شتابی را در قیمت، عواید یا درآمد یک سهام مشاهده کند، عموما به امید این که مومنتوم (Momentum) در موقعیت صعودی یا نزولی باقی میماند، در موضع استقراضی (short) یا معاملاتی (long) قرار میگیرد. این استراتژی به جای قیمت بنیادی بر تحرکات کوتاهمدت بر قیمت سهام متکی است.
مومنتوم (Momentum) نرخ شتاب قیمت اوراق بهادار است، یعنی سرعتی که قیمت آن تغییر میکند. به زبان ساده، مومنتوم به نرخ تغییر تحرکات قیمت یک دارایی خاص اشاره دارد و معمولا به عنوان یک نرخ تعریف میشود. در تحلیل تکنیکال، مومنتوم یک نوسانگر در نظر گرفته شده و برای کمک به تشخیص خطوط روند مورد استفاده قرار میگیرد.
هنگامی که این استراتژی مورد استفاده قرار میگیرد، سرمایهگذار میتواند بر اساس قدرت روندها در قیمت دارایی خرید یا فروش انجام دهد. اگر معاملهگر تمایل داشته باشد تا از یک استراتژی مبتنی بر مومنتوم استفاده کند، موضعی معاملاتی در قبال یک سهام یا دارایی دارای روند صعودی اتخاذ میکند. اگر روند سهام نزولی باشد، وی در موضع استقراضی قرار میگیرد. به جای فلسفه سنتی معامله (خرید ارزان، فروش گران)، سرمایه گذاری بر اساس مومنتوم (Momentum) به دنبال فروش ارزان و خرید ارزانتر، یا خرید گران و فروش گرانتر است. به جای شناسایی الگوی تداوم (continuation) یا برگشت (reversal)، سرمایهگذاران مومنتومگرا بر روند ایجاد توسط آخرین شکست قیمت تمرکز میکنند.
استراتژیهای سرمایهگذاری رمزارزها: اختیار خرید در برابر مومنتوم تریدینگ
با توجه به افت اخیر بازارهای بین المللی, ما تصمیم گرفتیم که عملکرد استراتژیهای سرمایهگذاری خود را در بازار رمز ارزها مرور کنیم و میزان ریسک آن را بسنجیم.
نمودار بالا عملکرد بازار رمزارزها را از اولین روز معاملاتی استراتژی مومنتوم چیست؟ ما در ۲۰۱۷/۱۲/۱۵ تا به امروز و همچنین عملکرد سایر روشهای سرمایهگذاری مانند سرمایهگذاری در ارزهای کم عمق و مومنتوم (مومنتوم استراتژی در واقع نوعی استراتژی است که در آن معاملهگر در جهت روند وارد معامله میشود و سعی میکند تا انتهای روند معامله را باز نگه دارد) استراتژی مومنتوم چیست؟ را نشان میدهد. ما عملکرد بیتکوین را هم برای مقایسه قرار دادیم. از ابتدا مومنتوم تریدینگ پولساز بوده و تمام روشهای دیگر سرمایهگذاری با زیان همراه بودهاند. روشهای سرمایهگذاری توسط تحقیقات آکادمیک محکم پشتیبانی میشوند و هدفشان بازگشت سرمایه بالاتر از متوسط با ریسک منطقی و حدس زدن بازگشتهای بازار است.
ما از معاملهگری در دو سال گذشته چه یاد گرفتیم؟
کلیهی بازدهیهای بالا از سبدی انتخاب شده که سرمایهگذاری هایش فقط در جهت لانگ بوده و معاملاتش بر اساس شیوههایی است که توضیح داده شده است. ما فکر میکنیم نکات مهمی وجود دارد:
- مومنتوم استراتژی در اکثر موارد بهتر از دیگر استراتژیها عمل کرده به این دلیل که در صعودهای بازار شرکت میکند ولی در بازار نزولی سرمایه خود را نقد میکند.
- بازدهی استراتژی مومنتوم به دلیل نحوهی توزیع ریسک شاخص, بیشتر متمایل به بازدهی آلتکوینها (همهی رمز ارزها به جز بیتکوین) است. (شاخص این بازار بیشتر هم وزن است تا مبتنی بر میانگین موزون)
- کوینهایی با عمق بازار کم (آلتکوینها) در ابتدا عملکرد بهتری نسبت به بازار داشتند اما سپس نسبت به بازار افت کردند. (عمق بازار یک رمز ارز برابر است با تعداد کوینهای موجود از آن رمز ارز ضربدر قیمت آن رمز ارز)
چرا مومنتوم تریدینگ تا این حد موفق بوده است؟
به دلیل اینکه مومنتوم تریدینگ چنین نتیجهی فوق العادهای در مقایسه با شیوههای سرمایهگذاری دیگر داشته, ما میخواهیم اجزای آن را کمی دقیقتر بررسی کنیم. مهمترین نکته این است که مومنتوم تریدینگ در واقع میخواهد اختیار خرید را شبیهسازی کند. ایدهی پشت اختیار خرید آن است که یک سرمایهگذار فقط اجازه دارد در بازار صعودی شرکت کند, نه نزولی. به صورت ایدهآل اختیار خرید فقط سود دارد و نه هیچگونه ضرری ولی متاسفانه اختیار خرید باید به قیمت ثابتی خریداری شود که به آن پریمیوم میگویند.
اختیار خرید (به انگلیسی (Call option قراردادی است که طی آن خریدار حق خرید دارایی مشخصی را (مبلغ مشخصی و معینی سهام، اوراق و …) در قیمتی خاص و تا قبل از زمان سررسید دارد. شایان ذکر است که خریدار این قرارداد این حق را برای خود محفوظ داشته ولی برای خرید اجباری ندارد. شکل زیر مثال یک اختیار خرید است.
در حال حاضر هزینهی خرید قرار داد اختیار معاملهی بیتکوین ۲۰ درصد به ازای هر ۳ ماه است. این یعنی اگر قرارداد خود را به مدت یک سال باز نگه دارید هشتاد درصد سرمایه خود را به عنوان هزینهی خرید قرار داد از دست داده اید. استراتژی مومنتوم میتواند با ریسک کمتر میزان سوددهی برابر با قرار داد اختیار خرید داشته باشد. ما تخمین میزنیم که هزینهی شبیهسازی معاملهی اختیار خرید به وسیله استراتژی مومنتوم حدود ۱۰ درصد در سال است. پس حدودا ۸ برابر ارزانتر از اختیار خرید است.
ما این موضوع را در سال ۲۰۱۷ مورد بحث قرار دادیم اما میخواستیم تا نتایج خود را در تریدهای واقعی بررسی کنیم. نمودار پایین نشاندهندهی عملکرد شیوهی مومنتوم تریدینگ در برابر بازدهی بازار دربازههای ۹۰ روزه است. نمودار همیچنین قراردادهای اختیار خرید را هم نشان میدهد. همان گونه که در نمودار پایین میبینید معامله کردن با استراتژی مومنتوم (فقط در جهت لانگ) بسیار شبیه به معاملهی اختیار خرید است.
با این حال ریسک سرمایهگذاری در این استراتژی هنگامی که بازار نزولی باشد کاملا کنترل شده نیست. به خصوص هنگامی که بازار ۲۵ درصد افت داشته, استراتژی مومنتوم، ضرر را مقدار کمی یعنی تا حدود ۲۰ درصد کاهش داده است. با این حال استراتژی مومنتوم در نزولهای بزرگ بسیار خوب عمل کرده و ضرر را تا حدود ۱۰ درصد کاهش داده است. ما عملکرد میانگین استراتژی مومنتوم را در بازههای ۹۰ روزه محاسبه کردیم. هنگامی که عملکرد بازار منفی بوده, در بازهی مشابه این استراتژی سودی ۲.۶۶ درصدی داشته که برابر ۱۰.۶۶ درصد در یک سال میشود.
اگر شبیهسازی اختیار خرید با سرمایهگذاری مومنتوم خوب کار میکند نظرتان راجب اختیار فروش و یا حتی سل آپشن چیست؟
در واقع همین اصول اعمال میشود. شبیهسازی اختیار فروش به وسیله استراتژی مومنتوم در واقع معامله کردن سیگنالهای نزولی (شرت) است و سوددهی مانند نمودار زیر دارد. البته اختیار فروش پرمیوم بالاتری دارد به این علت که بازارهای مالی ریسک گریز هستند و به طور کلی در برابر پایین رفتن مراقبت میشوند. اگر شما هم اکنون به شیوهی مومنتوم معاملات لانگ و شرت انجام میدهید در واقع دارید یک “لانگ استردل (Long Straddle)” را شبیهسازی میکنید. لانگ استردل در واقع همراه کردن اختیار خرید با اختیار فروش است و هنگامی که بازار رالی صعودی یا نزولی دارد به معاملهگر سود میرساند.
اما معاملهگر باید هزینهی پرمیوم اختیار خرید و اختیار فروش را بدهد پس استردل بسیار گرانتر است. ما ترجیح میدهیم با استراتژی مومنتوم و فقط در جهت لانگ خرید کنیم زیرا
- معامله در جهت شرت هزینهی بالاتری دارد.
- ما استراتژی مومنتوم چیست؟ به صعود بازار و بالا رفتن قیمت در آینده امیدواریم.
سل آپشن چطور؟
سوددهی برای یک معاملهی شرت استردل (Short Straddle) دقیقا بر خلاف لانگ استردل است. در این مورد سرمایهگذار در حال جمعآوری پرمیوم آپشنهاست پس هنگامی که بازار به صورت خنثی حرکت کند معاملهگر در حال جمع کردن سود مستمر است. اما اگر قیمت به صورت چشمگیری بالا یا پایین برود سرمایهگذار با ضرر نامحدود روبرو میشود. به همین دلیل است که ما فکر میکنیم بسیاری از شرکتهای سرمایهگذاری و معاملهگرانی که از این روش استفاده میکردند از بازار خارج شدهاند.
فرض کنید بازار دراین شرایط استراتژی مومنتوم چیست؟ است: هنگامی که بازار به مقدار قابل توجهی نزول داشته است. سرمایهگذاران مومنتوم یا سرمایه خود را نقد میکنند (افرادی که فقط معاملات لانگ انجام میدهند تا شرایط اختیار خرید را بازسازی کنند) یا معاملات شرت باز میکنند (معاملات شرت و لانگ مومنتوم که شرایط استردل را بازسازی میکنند). استراتژی مخالف این است که وارد معامله لانگ شوند و حس کنند بازار قیمتها بیش از حد ارزان هستند و بر روی صعود قیمت شرط ببندند. البته که اگر بازار به سقوط خود ادامه دهد سرمایهگذار به صورت بالقوه با ضرری نامحدود مواجه میشود. به صورت کلی به این نوع استراتژی “بازگشت به ارزش (Mean-Reversion)” گفته میشود که بیشتر توسط بازارسازها استفاده میشود. از آنجایی که بازارسازها در خلاف جهت روند معامه میکنند آنها ذاتا در برابر این خطر هستند که روند بازار ادامه پیدا کند و آنها نتوانند معاملات خود را ببندند. نام دیگر این استراتژی ” خریدن دره (Buying the dip) ” است و خطر ضرر نامحدودی را دارد.
کدام بهتر است؟ مومنتوم تریدینگ یا خرید دره؟
البته که این موضوع به بازاری که در آن فعالیت میکنید و میزان ریسکپذیری شما بستگی دارد. مزیت سرمایهگذاری مومنتوم این است که احتمال ضرر بسیار محدود است استراتژی مومنتوم چیست؟ اما از طرف دیگر اگر بازار خنثی باشد با گذشت زمان مقدار کمی پول از دست میدهید.
مزیت خرید دره این است که این روش بازده بالایی دارد و معمولا با گذشت زمان دارایی شما به آرامی رشد میکند. اما این استراتژی با ضررهای بسیار بزرگی روبرو میشود مخصوصا اگر دره چند بار و با اهرم خریداری شود. از آنجایی که این استراتژی توسط بازارسازان استفاده میشود آنها عملکرد خوبی در یک بازهی زمانی دارند و سپس در یک سقوط غیر منتظره (مثل سقوط قیمت ماه مارس بازار رمز ارزها و سهام) تمام سرمایه خود را از دست میدهند. در واقع ما فکر میکنیم به همین دلیل است که شرکتهای سرمایهگذاری خیلی معروفی وجود دارند اما بازار ساز های معروف زیادی وجود ندارند. معمولا آنها هر چند وقت یکبار ورشکسته میشوند. یا به قول معروف: روند دوست شماست.
استفاده از اندیکاتور های مومنتوم – Momentum
اندیکاتورهایی که می توانند یک روند را مشخص کنند، قبلا به عنوان MACD و میانگین متحرک شناخته شده اند. این اندیکاتور ها روندهای را پس از ایجاد شدن، با هزینه ورود با تاخیر تعیین می کنند. نکته ی مثبت این است که احتمال اشتباه کمتری وجود دارد.
در نمودار روزانه پوند/دلار بالا، ما 10 EMA (آبی)، 20 EMA (قرمز) و MACD قرار داده ایم. در حدود 15 اکتبر، 10 EMA از بالای 20 EMA عبور کرد، که یک crossover صعودی است. به طور مشابه، MACD یک crossover صعودی ایجاد می کند و یک سیگنال خرید ارائه می دهد.
اگر در آن زمان یک معامله خرید را شروع کردید، از این روند صعودی خوب لذت خواهید برد. بعدها، هر دو میانگین متحرک و MACD چندین سیگنال فروش دادند. و با توجه به روند نزولی قوی که اتفاق افتاد، با توجه به این معاملات فروش، سود زیادی به دست آورند.
حالا اجازه دهید به یک نمودار دیگر نگاه کنید تا بتوانید ببینید که این سیگنال های متقاطع گاهی می توانند سیگنال های نادرستی را ارائه دهند. ما دوست داریم آنها را “Fake-outs” نامگذاری کنیم. در روز 15 مارس، MACD یک crossover صعودی ایجاد کرد در حالی که میانگین متحرک هیچ نشانه ای برای آن نداشت.
اگر بر روی این سیگنال خرید از MACD اقدام کردید، در حقیقت فریب خوردید. به همین ترتیب، سیگنال خرید MACD تا پایان ماه May، با هیچ میانگین حرکتی crossover همراه نشد. اگر در آن زمان و در آنجا استراتژی مومنتوم چیست؟ وارد یک معامله خرید شدید، ممکن است خود را برای ضرر اماده کرده باشید، زیرا قیمت بعد از آن کاهش یافته است.
استراتژی معاملاتی معکوس
سهمی که درحال رشد هست بهتر است یا سهمی که در حال ریزش ویا سهمی که درحال اصلاح است؟ اساس استراتژی معاملاتی شما، به این سوال پاسخ میدهد. در این مقاله قرار است در مورد استراتژی معکوس صحبت کنیم. دو جمله متناقض در بازار بورس را زیاد میشنوید. یک گروه طرفدار جمله “روند دوست شماست” هستند. و گروهی عبارت ” زمانی که همه درحال فروش هستند شما بخرید و هر زمان همه در استراتژی مومنتوم چیست؟ حال خرید هستند، شما بفروشید.” را سرلوحه خرید و فروش سهام خویش قرار میدهند. در این مقاله هر دو دیدگاه را بررسی خواهیم کرد.
شنا در جهت حرکت آب (استراتژی خرید درهمگام با روند)
خریداران و فروشندگان، دلیل نوسان قیمتی سهم هستند. روند قیمتی را هم برآیند قدرت خریداران و فروشندگان میسازند. استراتژی مومنتوم که برگرفته از قانون اول نیوتون هست که میگوید “یک جسم درحال حرکت، گرایش دارد که به حرکت خود ادامه دهد”. طرفداران این استراتژی با شعار روند دوست شماست، وقتی روندی شکل میگیرد تصمیم به ورود به سهم میگیرند. و تا تغییر روند با سهم میمانند. از نظر این دسته از معامله گران رشد منفی یا مثبت گذشته سهم، در آینده هم ادامه دار خواهد بود.
در این استراتژی معامله گر سهم مناسب را با تحلیل بنیادی پیدا میکند. سپس منتظر تثبیت روند دلخواه میماند. به محض مطمئن شدن از شکلگیری روند، بر اساس تحلیل تکنیکال، هم جهت با روند اقدام به ورود به معامله میکند. استراتژی خرید همگام با روند دارای نقاط خروج کاملا واضح است.
شنا برخلاف جهت حرکت آب (استراتژی معکوس)
طرفداران این استراژی معتقدند بازار سرمایه به اطلاعات و خبرهای جدید، بیش از اندازه واکنش نشان میدهد. به عبارت دیگر واکنشها بر اثر هیجانات زودگذر است. واکنش بیش از اندازه به اطلاعات چیست؟ سرمایه گذاران به اطلاعات و اخبار مربوط به شرکت بیشواکنشی نشان داده. با ایجاد تقاضای بالا برای سهام آن شرکت، باعث میشوند قیمت سهام بالاتر از قیمت واقعی خود افزایش یابد. همچنین در هنگام انتشار اخبار و اطلاعات منفی درباره یک شرکت، سرمایه گذاران واکنش منفی بیش از حدی به این اطلاعات میدهند. با افزایش عرضه، قیمت آن سهم به پایینتر از قیمت واقعی خود میرسد. پس از بیشواکنشی به اطلاعات کوتاهمدت، قیمت سهام در بلندمدت تعدیل شده و اصلاح میشود. به عبارت دیگر، سرمایهگذاران در بلندمدت به اشتباه خود پی برده و با افزایش عرضه، قیمت سهم کاهش مییابد. سرمایه گذارانی که به استراتژی سرمایه گذاری معکوس معتقدند، بهترین سرمایه گذاری های خود را در زمان آشفتگی بازار انجام میدهد. نمونه این دیدگاه را میتوان در مثالهای زیر دید:
۱- در سقوط بازار سهام آمریکا در سال ۱۹۸۷
شاخص داوجونز در یک روز ۲۲ درصد سقوط کرد. در بین سالهای ۱۹۷۳-۱۹۷۴ ارزش بازار سهام در ۲۲ ماه، ۴۵ درصد کاهش یافت. آقای “وارن بافت” سرمایه گذار بسیار موفق دنیا، فرصت خرید خوبی در سهام واشنگتنپست در این سالها یافت. این سرمایه گذاری در سالهای بعد بازدهی خیرهکنندهای داشت و ۱۰۰ ها برابر رشد داشت.
۲- حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱
بعد از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر، دنیا برای مدتی متوقف شد. سهام شرکت بوئینگ که بزرگترین سازنده هواپیماهای تجاری است تا یکسال بعد از آن تراژدی نزولی بود. ولی بعد از آن، در طول پنج سال بعد، قیمت سهام این شرکت بیش از ۴ برابر شد. جان تمپلتون، یکی از پیشروان سرمایه گذاری در جهان بود که فقط به تحلیل بنیادی اعتقاد داشته و یکی از سرمایه گذاران معتقد به استراتژی سرمایه گذاری معکوس محسوب میشد. تمپلتون در کشورها و شرکت هایی سرمایه گذاری میکرد که حداکثر بدبینی نسبت به آنها وجود داشت.
به عنوان مثال، او در آغاز جنگ جهانی دوم، بخشی از سهام همه شرکت های سهامی عام اروپایی که بسیاری از آنها ورشکست شده بودند را خریداری کرد. با سود ۴ برابری بعد از اتمام جنگ، آنها را فروخت. افراد با استراتژی معکوس، بر این باورند که معامله گران و اکثریت بازار اشتباه میکنند و روندهای فعلی به زودی تغییر خواهد کرد. بنابراین برای دست یافتن به بازدهی باید ریسک کرد و در خلاف جهت بازار وارد معامله شد. و با صبوری، سهامداری کرد. بنابراین این افراد پس از کسب بازدهی از سهام با عملکرد خوب، این سهام برنده را میفروشند. و یک سهام بازنده را برخلاف اعتقاد عموم خریداری میکنند. سرمایه گذارانی که به استراتژی معکوس باور دارند، همیشه برخلاف نظر عموم و بزرگان حرکت نمیکنند. بنابراین وقتی یک سهم بطور مرتب قلههای بالاتر و بالاتری میرسد به این معنی نیست که سرمایه گذاران طرفدار استراتژی معکوس، از آن سهم نفرت پیدا کنند. بلکه این سرمایه گذاران به دنبال سهامی هستند که تصور عموم این است که در آن سهم روندی وجود ندارد.
نشانههای افرادی با استراتژی سرمایهگذاری معکوس:
چک کردن مداوم اخبار و تلاش برای پیشدستی از بازار، یکی از نشانه های افراد با استراتژی معکوس است. سرمایه گذارانی که از این استراتژی استفاده میکنند در صورتی که مشاهده کنند قیمت یک سهم در حال افزایش است. ولی تعداد خیلی کمی پیشنهاد خرید یا توصیه در رابطه با آن سهم وجود دارد، شاید در آن سهم یک پتانسیل برای کسب سود مشاهده کنند.
تصمیمات یک سرمایه گذار در سرمایه گذاری معکوس از طریق نظرسنجیها برای یافتن تمایل بازار، مشاهده نسبت سفارشات خرید و فروش و استفاده از دانش شخصی برای بررسی تحلیل های انجام شده اتخاذ میشود.
۵ قانون استراتژی سرمایه گذاری معکوس
اما اگر استراتژی سرمایه گذاری معکوس معتبرتر و کاراتر دیدید، باید به قوانین این استراتژی پایبند باشید. ۵ قانون این روش به شرح زیر است:
قانون ۱
خبر سوخته (وقتی روزنامهها و اخبار به آن موضوع پرداختند، همهچیز را تمام شده بدانید) زمانی اخبار یک موضوع، در سطح گستردهای در رسانهها منتشر میشود دیگر برای سرمایه گذاری ارزشی ندارد و آن خبر بیفایده است. به اصطلاح آن خبر سوخته است یعنی اثر خود را گذاشته و تمام شده است. در دنیایی که اخبار در کسری از ثانیه باعث تغییر قیمت یک سهم یا دارایی میشود، تصمیمگیری براساس اخبار صفحه اول روزنامه فردا صبح یا اخبار امشب تلویزیون یا مطلبی در سایت خبری باعث نجات سرمایه گذار یا کسب بازدهی نخواهد شد. زیرا قبل از اینکه حتی خبر منتشر شود، قیمت تغییر کرده است.
قانون ۲
وقتی همه در حال فروش هستند شما بخرید و وقتی در حال خرید هستند شما بفروشید. برای اینکه خیلی ارزان بخرید و با قیمت بالاتر بفروشید، معمولا یک اختلاف نظر بنیادی با سایر بازیگران بازار پیدا خواهید کرد. زیرا شما یک سهام رو به رشد و پیشرو را خواهید فروخت و در کف بازار به دنبال سهام ارزشمندی خواهید بود که در دست بازندگان بازار است. بیشتر افراد اینکار را غیرعاقلانه قلمداد خواهند کرد.
قانون ۳
زمانی که درآمد افراد به حباب قیمت بستگی داشته باشد، هیچکس به وجود حباب اذعان نخواهد کرد. بازار وجود حباب را نادیده میگیرد زیرا هیچکس نمیتواند تحمل ترکیدن حباب را داشته باشد. تئوریهای بنیادی بازارهای مالی به ندرت به افراد توضیح داده شده است و اینجاست که داشتن شک و تردید اغلب به عنوان بدبینی تلقی میشود. منظور این نیست سرمایه گذارانی که استراتژی معکوس دارند باید مانند یک فرد خشمگین و بدخلق، همیشه ساز مختلف را بزنند و همیشه پیشبینیهایی برخلاف نظر اکثریت داشته باشند اما از طرف دیگر، یک فرد با استراتژی معکوس، هیچگاه در دام رفتار دستهجمعی نمیافتد.
قانون ۴
هیچگاه هیچ توصیهای را جدی نگیرید. به تعداد افراد فعال در بازار سرمایه تحلیل و برداشت وجود دارد. شما باید روی تحقیقات خودتان تکیه کنید و مثلا تحلیل بنیادی – فاندامنتال و یا تحلیل تکنیکال سهم را به شخصه انجام داده و مطمئن شوید. زیرا کسب بازدهی در بازار با گوش دادن به نظرات حاصل نمیشود و بازار اهمیتی نمیدهد که شما به نظرات یک فرد متخصص گوش دادهاید، بلکه بازار راه خود را میرود و بازدهی از بازار فقط زمانی حاصل میشود که تحلیل و تحقیق درستی انجام داده باشید.
قانون ۵
چیزی که برای شما واضح است را دیگران درک نخواهند کرد. اگر شما یک دیدگاه متناقض و معکوس دارید و میدانید این دیدگاه صحیح است، انتظار نداشته باشید باقی افراد آن را تایید کنند. اگر دیدگاهتان صحیح باشد، طول خواهد کشید تا خروجی موردانتظارتان به وقوع بپیوندد. در واقع این استراتژی برای خرید به قصد سرمایه گذاری بلند مدت است و نباید آنرا با معامله گری (ترید) اشتباه گرفت و توقع پاسخ کوتاه مدت داشت.
نتیجهگیری
سرمایه گذاری معکوس، پتانسیل کسب سود بالا را داراست و بالطبع دارای ریسک زیاد و نیازمند صبر طولانیست، زیرا افراد معتقد به این استراتژی، باور دارند که نظرات افراد و اقدامات آنها دو چیز کاملا متفاوت است. اما با این حال، باید همیشه در نظر داشت، پول در معامله ای بدست میآید که روندی در جریان باشد و همچنین، وجود یک علامت قطعی برای تایید بازگشت روند، الزامی است. برخی از افرادی که با استراتژی سرمایه گذاری معکوس کار میکنند. موفقیت زیادی کسب کردهاند ولی اینکار به راحتی ممکن نیست. افراد موفق در این استراتژی باید روی سهام مورد نظر تحلیل و تحقیق درست انجام دهند و همچنین به کاری که در انجام آن هستند اعتماد و اعتقاد بالایی داشته باشند (پایبندی به استراتژی)
کلام آخر
سرمایه گذاری و معامله گری در بازار بورس دو مقوله جدا از هم با استراتژی های متفاوت هستند که برخی از افراد به اشتباه این دو روش را از هم نمیتوانند جدا کنند و یا بهتصور خویش با هم میآمیزند تا روش بهتری درست کنند. ولی هنگام اجرای استراتژی جدید خویش دچار سردرگمی و یا اشتباه میشوند و نمیتوانند دلیل زیان خویش را پیدا کنند. نمود این قضیه را، در بودن با سهام در زیان به راحتی میتوان مشاهده کرد. به نظر این معامله گران که سهامشان از حد ضررشان پایینتر آمده و یا سودشان در حال کاهش است، بودن با سهم از نظر استراتژی معکوس کار استراتژی مومنتوم چیست؟ درست و عقلانیست، اما این تصور اشتباه اینان در رابطه با بازار است. معمولا این افراد استراتژی خریدشان با فروششان فرق میکند که زمینه ساز اصلی زیان است. استراتژی خرید و فروش باید واحد و وابسته به یک نوع تحلیل باشد. پیشنهاد میگردد برای تقویت و بهبود هنر معاملهگری، دوره سبک زندگی معامله گر را مشاهده کنید. [ads1]
اندیکاتور مومنتوم (Momentum) در تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال
اندیکاتور مومنتوم (Momentum) یکی از اعضای خانواده اسیلاتورها و محبوبترین ابزارهای تحلیل تکنیکال برای سرمایهگذاران در بازار رمزارزها است. اندیکاتورهای تکنیکال، در خانواده اسیلاتورها، بین دو مقدار شدید که سیگنالهای معاملاتی در رابطه با خرید بیش از حد (overbought) یا فروش بیش از حد (oversold) بازار ارزهای دیجیتال را ایجاد میکنند، در نوسان هستند. در کنار اندیکاتور Momentum اسیلاتورها شامل شاخص جریان پول (MFI)، شاخص قدرت نسبی (RSI)، نرخ تغییر (ROC) و اسیلاتور تصادفی (Stochastic) میشوند.
ساختار اندیکاتور مومنتوم چگونه است؟
اندیکاتور Momentum برای تعیین شتاب قیمت دارایی از طریق اندازهگیری سرعت تغییر قیمت استفاده میشود. در واقع حرکت بازار با در نظر گرفتن مداوم اختلاف قیمت در یک بازه زمانی مشخص، اندازهگیری میگردد. برای ساخت یک خط مومنتوم، قیمت بسته شدن روز اول از قیمت بسته شدن استراتژی مومنتوم چیست؟ روز آخر، کم و سپس مقدار منفی یا مثبت بهدستآمده، حول خط صفر رسم میشود.
فرمول محاسبه اندیکاتور Momentum
M = V –Vx
- V: آخرین قیمت
- Vx: قیمت بستهشده x چند روز قبل
در اکثر ابزارهای نمودار موجود در صرافیهای ارز دیجیتال، میتوانید در بازههای 10 الی 14 روزه که متداولترین بازهها در میان سرمایهگذاران هستند؛ مقدارهای مختلف تعیین کنید تا اندیکاتور Momentum آن را با قیمت بسته شدن فعلی، مقایسه کند.
استفاده از اندیکاتور مومنتوم برای ترید ارزهای دیجیتال
در بازار ارزهای دیجیتال، سرمایهگذاران از شاخص Momentum به روشهای مختلفی استفاده میکنند. به طور کلی، از این اندیکاتور برای ترید رمزارزها به 3 شکل زیر استفاده میشود:
Riding the Trend (دنبال کردن خط روند)
سادهترین راه برای استفاده از این شاخص، دنبال کردن خط حرکت Momentum است. نمودار قیمت بیت کوین که در تصویر زیر نمایش داده شده، برای شرایطی است که مقدار 10 برای شاخص در نظر گرفته شده است.
در این نمودار قیمت، ما شاهد کاهش قیمت در کوتاهمدت هستیم؛ زیرا خط Momentum به پایینترین سطح میرسد و سپس با افزایش قیمت BTC، در طول مسیر بهبود مییابد. اندیکاتور مومنتوم در این نمودار مشخص میکند که شرایط بازار از نزولی به صعودی تغییر میکند؛ یعنی به زودی فرصتهای معاملاتی زیادی برای سرمایهگذاران کوتاهمدت، ایجاد خواهد شد.
Trading Extremes (خرید و فروش در کف و سقف)
در مقابل استراتژی Riding the Trend، استراتژی Trading Extremes قرار دارد. از این مدل زمانی استفاده میشود که قصد دارید به کمترین قیمت بخرید یا به بیشترین قیمت، بفروشید. در واقع، این استراتژی مشابه استفاده از RSI برای فروش بیش از حد (Oversold) و خرید بیش از حد (Overbought) در بازار ارزهای دیجیتال است. در نمودار قیمت زیر، برای مشخص کردن حداکثر و حداقل، از مقادیر +400 و -400 استفاده شده است. همانطور که استراتژی مومنتوم چیست؟ میبیند، بعد از پشت سر گذاشتن مقدار حداقل، شرایط بازار برعکس شده و بهبود یافته است. البته لازم به ذکر است که همیشه بعد از یک دوره فروش بیش از حد، نباید انتظار چنین وضعیتی را داشت. به همین دلیل است که میگویند در تحلیل تکنیکال، باید از اندیکاتورهای استراتژی مومنتوم چیست؟ مختلف برای کسب نتیجه بهتر استفاده کرد.
Divergence (واگرایی)
واگرایی یکی از پدیدههای رایج، در بسیاری از اندیکاتورها است. در این شرایط، وضعیت تغییرات نمودار قیمت، درست برعکس تغییرات اندیکاتور Momentum است؛ یعنی حرکت بازار در حال صعود و رشد است و قیمت میتواند از اندیکاتور مومنتوم بگذرد یا برعکس! به عنوان مثال، در نمودار زیر میبیند که قیمت بیت کوین به حداقل مقدار خود رسیده، اما روند حرکت شاخص، صعودی و رو به رشد است!
سخن پایانی
یادگیری تحلیل تکنیکال، یکی از اولین مراحلی است که قبل از خرید ارز دیجیتال باید آن را پشت سر بگذارید! یکی از قسمتهای مهم یادگیری تحلیل تکنیکال، آشنایی با انواع اندیکاتورها و سیگنالهای تولیدی هر کدام است. در این مطلب، ما در مورد اندیکاتور مومنتوم و سیگنالهای آن برای ترید ارز دیجیتال، صحبت کردیم. گرچه آشنایی و استفاده از شاخص Momentum به شما برای تصمیمگیری بهتر در خصوص انتخاب بهترین زمان خرید یا فروش کمک شایانی میکند، اما همه آن چیزی نیست که برای موفقیت و کسب سود در بازار ارزهای دیجیتال به آن نیاز دارید! بنابراین به استفاده از یک شاخص اکتفا نکنید و به صورت حرفهای برای یادگیری تحلیل بنیادی و تکنیکال، قدم بردارید.
دیدگاه شما