تعریف راهبرد چیست؟


CRM چیست؟ تعریف و مفاهیم مدیریت ارتباط با مشتری

CRM چیست؟ با هم چهار تعریف مدیریت ارتباط با مشتری را مرور می‌کنیم

  1. CRM مخفف چیست؟ CRM مخفف مدیریت ارتباط با مشتری می‌باشد و هدفش این است که ارتباط با مشتریانمان و نحوه پاسخ به نیاز‌ها و در خواست‌های آن‌ها را به بهترین شکل مدیریت کنیم. که این امر باعث موفقیت روز افزون کسب و کارمان خواهد شد.
  2. CRM استراتژی نحوه تعامل و مشارکت فعال با مشتریان است. سی آر ام موفق، کسب و کار را از دید مشتری می‌بیند و در برنامه ریزی خود تجربه مشتری را در نظر می‌گیرد. نگاه از دید مشتری به شما کمک می‌کند تا شکاف‌ها و فرصت‌های موجود در کسب و کارتان را مشاهده و استراتژی و فرآیند‌های موثر‌تری برای سازمان در نظر بگیرید.
  3. باید این را در نظر گرفت که CRM تنها یک نرم افزار نیست. امروزه این مبحث را به یک ابزار خلاصه می‌کنند که به سازمان‌ها اجازه می‌دهد تا بیشتر بر روی فعالیت‌ها و روابط مرتبط با مشتریان، خریداران، تامین کننده‌گان و همکاران خود تمرکز کنند اما در واقع مفهوم مدیریت ارتباط با مشتری از لایه استراتژی آغاز شده و در نهایت این نرم افزار‌ها ابزاری هستند برای تسهیل در اجرای استراتژی‌های سازمان.
  4. در سازمان‌‌ها از چهار نوع CRM استفاده می‌شود:
  • CRM استراتژیک: استراتژی کسب و کار شما در زمینه مشتری محوری را شکل می‌دهد و به شما کمک می‌کند تا مشتریان جدید جذب نموده و مشتریان فعلی خود را راضی و سود آور نگه دارید. این استراتژی نقش بسیار پر‌رنگی در سازمانتان بازی می‌کند چرا که موجب می‌شود فرآیند‌ها و فرهنگ سازمانی صحیح مشتری محوری در کسب و کار شما شکل بگیرد.
  • CRM عملیاتی: عملیات و اتوماسیون فرآیند‌های ارائه خدمت به مشتریان مانند فرآیند‌های بازاریابی، فروش و ارائه خدمات پس از فروش را مدیریت می‌کند. فرآیندهایی در سازمان وجود دارند که شما با استفاده از آن‌ها نیاز‌های مشتریانتان را در مواقع مختلفی که با شما ارتباط دارند پاسخ می‌دهید، برای مثال زمانی که مشتری درخواست دریافت خدمات پس از فروش خود را ارائه می‌دهد سازمان چگونه به وی پاسخ داده و خدمات مورد انتظارش را به او ارائه می‌کند. در این مسیر از نرم افزار CRM هم کمک خواهید گرفت که بتوانید حجم زیاد اطلاعات مشتریان، فایل‌های مرتبط با آنها و غیره را به نحو بهتری مدیریت نمایید.

CRM

  • CRM تحلیلی: فرآیندی است که با استفاده از آن داده‌های عملیاتی که از بازاریابی و ارتباط با مشتری جمع آوری شده است را به اطلاعاتی تبدیل می‌کنید که در تصمیم گیری‌های فرآیندی و استراتژیک به سازمان شما کمک می‌کند. برای مثال نتایج حاصل از فروش محصولات گوناگون به شما کمک می‌کند در‌یابید که روی چه محصولاتی و چه ویژگی‌های محصولی باید بیشتر تمرکز کنید و یا نتایج حاصل از جذب مشتریان بعد از یک کمپین بازاریابی به شما دید می‌دهد که کمپین بعدی خود را موثر‌تر برگزار نمایید.
  • CRM تعاملی: رابط میان شما و محیط بیرون (مشتریان و نمایندگان) می‌باشد که به شما کمک می‌کند ارزش بیشتری برای مشتریان خود خلق نمایید. در واقع سیستم‌ها به شما کمک خواهند کرد که بتوانید بازخورد‌های مشتریانتان را چه مثبت و چه منفی دریافت نمایید، درخواست‌های آن‌ها را راحت شنیده و در سازمان به جریان بیندازید. برخی از کانال‌های ارتباطی عبارتند از سیستم تلفنی، ایمیل، پیامک، chat و غیره. این نرم افزار علاوه بر مشتریان می‌توانند با نمایندگان، توزیع کننده‌گان و تامین‌کنندگان شما نیز در ارتباط باشند.

Harvard Business Review بیان کرده که شرکت‌های موفق در پیاده‌سازی مدیریت ارتباط با مشتری پیش از تصمیم به پیاده‌سازی چهار سوال را از خود پرسیده اند:

– آیا از منظر استراتژیک در حال حاضر پیاده‌سازی CRM برای من اهمیت دارد؟
– درد‌های سازمان من کجا هستند؟
– اکنون سازمان به مدیریت دقیق اطلاعاتش نیاز دارد؟
– بعد از پیاده سازی چه می خواهیم انجام دهیم؟

همچنین HBR بیان نموده که در آینده CRM از داده‌ها برای پیشبینی استفاده کرده و تبدیل به یک ابزار پرواکتیو می‌شود. و فروشندگانی رشد خواهند کرد که بتوانند از این دستیار رباتیک خود استفاده کنند.

نرم افزار CRM ابزار ارتباط موثر با مشتریان

از طراحی استراتژی CRM تا پیاده‌سازی نرم افزار CRM

برای اینکه سازمان شما بیشترین استفاده را از CRM ببرد، باید برنامه‌ریزی دقیقی داشته باشید که شامل: ایجاد اتفاق نظر میان واحد‌های کسب و کار، ایجاد تیم، مدیریت تغییر، استراتژی مشارکت مشتری و مشارکت کاربران باشد.

در ادامه ۸ گامی که به پیشنهاد SugarCRM می تواند راهنمای شما در این مسیر باشد را با هم مرور می‌کنیم.

۱ – ایجاد هم راستایی با اهداف کسب و کار

مطمئن شوید که استراتژی CRM خود را براساس اولویت‌های سازمانتان تعیین کرده اید به زبان دیگر اهدافی که برای سازمان شما مهم هستند با استراتژی‌های این اهداف محقق خواهند شد. برای رسیدن به این نقطه شناسایی فرآیند‌های کسب و کار و نقاط ضعف سازمان در ارتباط با مشنریان نقشی بسیار مهم دارد.

حال برای تعیین اولویت‌ها از خودتان بپرسید: “ما چه کاری می‌خواهیم انجام دهیم؟”، “اولویت‌های سازمان ما در کوتاه‌مدت و بلند‌مدت و ارتباط آن‌ها با سی آر ام چیست؟ و “راهکار‌ها و برنامه اجرای آن و ارتباط آن با سی آر ام چیست؟” دقت کنید که برنامه‌ریزی اجرا شامل، پیش‌بینی مالی و مدت زمان لازم برای تحلیل و پیاده‌سازی راهکار می‌باشد.

۲ – مشارکت و تعامل در تیم

مشارکت مدیران ارشد یکی از مهم‌ترین عامل‌ها در رسیدن به موفقیت خواهد بود. مشارکت مدیران چگونه جلب می‌شود؟ زمانی که مدیر ارشد در طراحی استراتژی CRM مشارکت داشته باشد و به این باور برسد که برنامه‌هایی که اجرا خواهد شد موجب بهبود فرآيند‌های کسب و کار، جذب و نگهداری مشتری و در مجموع مواردی بهبود شاخص‌های مالی سازمان خواهد شد. در این صورت شما حمایت مدیر ارشد را خواهید داشت و احتمال موفقیت شما به طرز چشمگیری افزایش خواهد یافت.

پس از تعیین چارچوب‌های کلی مهم است که تمامی ذینفعان در فرآیند طراحی مشارکت داده شوند. اما توصیه می‌شود که از متخصصین CRM هم استفاده نمایید چرا که یک فرد با تجربه در این حوزه به شما کمک خواهد کرد تا تاثیرات راهکار‌های مدنظرتان در کل کسب و کار ببینید و راهکار‌های موثرتری را برگزینید.

crm چیست

۳ – مشارکت مشتری

در طراحی استراتژی CRM یا مدیریت ارتباط با مشتری باید مشتری را در نظر بگیرید زیرا در نهایت باید تعاملی اثربخش میان شما و مشتریانتان شکل گیرد. پس مدیریت ارتباط با مشتری موفق کسب و کار را از دید مشتری نیز می‌بیند و هدفش این است که مشتری را به ارزش‌های لازم برساند. دیدگاه مشتری به شما کمک می‌کند تا شکاف‌ها و فرصت‌های موجود را ببینید و استراتژی و فرآیند‌های جدید و مناسبی را برای سازمان خود اتخاذ کنید.

تیم پروژه با در نظر گرفتن دیدگاه و نظرات مشتری نیاز‌های آنان را درک کرده و با در نظر گرفتن فرآیندهای موجود حوزه‌هایی که نیاز به بهبود دارند را شناسایی می‌کند.

۴ – فرآیند‌‌‌‌‌‌‌‌‌های کسب و کار خود را بهتر بشناسید

حال که راهکار‌های خود برای بهبود را مشخص کرده اید می‌خواهید از سیستمی نرم افزاری نیز کمک بگیرید. برای بهره‌مندی از تاثیر مناسب نرم افزار CRM تعریف راهبرد چیست؟ باید نرم افزار و فرآیند‌های شما با هم همخوانی داشته باشند بنابراین فرآیند‌های خود را شفاف کنید و آن‌ها را با راهکار‌های مدیریت ارتباط با مشتری که ارزیابی می‌کنید مقایسه کنید. (امیدوارم که در زمان تعیین بهبود‌ها بهترین تجربیات را در فرآیندهای خود در نظر گرفته باشید و به آن‌ها نزدیک باشید!)

گردش کارهایی که لازم دارید، برنامه‌های کاربردی که لازم است CRM با آن‌ها یکپارچه شود و… را در نظر بگیرید. این موارد موجب می‌شود که بتوانید بهتر گزینه‌های مد نظر را ارزیابی کرده و همچنین تخمین بهتری از هزینه و زمان پیاده‌سازی سیستم خود داشته باشید.

۵ – اولویت‌بندی فرصت‌ها

تاثیر راهکار‌ها بر میزان درآمد و بهره‌وری سازمان را بسنجید و در مورد آن با مدیران ارشد صحبت کنید. سپس پتانسیل‌های بازگشت سرمایه پیاده‌سازی هر راهکاری که پیاده‌سازی می‌کنید را مطالعه کنید و آن‌ها را با یکدیگر مقایسه کنید. در نظر گرفتن جمیع این موارد به شما کمک خواهد کرد تا برنامه پیاده‌سازی راهکارهای خود را اولویت‌بندی کنید.
به عنوان مثال، اگر بخش حسابداری بتواند با دسترسی به داده‌های فروش، سریع تر وصول مطالبات از مشتریان را انجام دهد و این تاثیر زیادی در نقدینگی شرکت خواهد داشت، می‌توانید پیاده‌سازی راهکار برای آن‌ها را در اولویت قرار دهید.

۶ – تجربه و نظرات کاربرانتان را در نظر بگیرید

اگر کارکنان از مفهوم CRM یا مدیریت ارتباط با مشتریان استفاده نکنند، تمام تلاش‌های استراتژیک بی فایده است، بنابراین نظرات و تجربه‌های کارکنان را در هر مرحله از مسیر بگیرید تا بتوانید تعریف راهبرد چیست؟ با عمل به موارد لازم، به موفقیت‌های بیشتری دست پیدا کنید.

همچنین امکاناتی جدید که کابران نیاز دارند را وارد لیست نیازمندی‌های خود کنید. البته که همه آنها اولویت بالایی نخواهند داشت برخی از آنها پیاده سازی خواهند شد و برخی دیگر شاید هیچگاه پیاده سازی نشوند.

۷ – یکپارچگی‌های مورد نیاز در سطح نرم افزارها را تعیین کنید

این مورد را در نظر بگیرید که یک نفر در سازمان شما نباید با چندین نرم افزار مختلف کار کند. بنابراین کدام نرم افزارها و برنامه‌های کاربردی که در مجموعه شما استفاده می‌شود را می‌خواهید ادغام نمایید و لازم است میان چه سیستم‌های یکپارچه سازی شود. پس از این که برنامه‌های مورد نیاز خود را بررسی نمودید استراتژی جهت یکپارچه سازی داده‌ها تعیین نمایید چرا که به مدیریت اطلاعات کمک زیادی می‌کند.

۸ – نظارت، پیگیری، تجزیه و تحلیل، بهینه‌سازی، ارزیابی

پس تعیین استراتژی مدیریت ارتباط با مشتری پیاده سازی راهکارها را آغاز کنید، مرتبا به خروجی‌ها نگاه کنید. جنبه‌های مختلف تاثیرات مثبت CRM (مدیریت ارتباط با مشتری) را در کسب و کار خود نگاه کنید سعی کنید مواردی که باید اصلاح شوند را نیز پیدا کرده و مرتبا بازنگری و اصلاح کنید. در بازه‌های زمانی مختلف با بخش‌های مختلف سازمان مرتبط شوید از آن‌ها بازخورد گرفته و آن‌ها را بررسی کنید.

در بازه‌های زمانی مختلف با بخش‌های مختلف سازمان مرتبط شوید از آن‌ها بازخورد گرفته و آن‌ها را بررسی کنید. به آنچه در گذشته انجام داده اید نگاه کنید، آن را تجزیه و تحلیل کنید و تصمیم بگیرید که چگونه می‌توانید آن را برای آینده بهبود دهید.

هدف CRM چیست

CRM (مدیریت ارتباط با مشتری) به شما کمک می‌کند رابطه با مشتریان فعلی را گسترش دهید، مشتریان جدید جذب کرده و در نهایت از مشتریانتان به خوبی مراقبت کنید.

مشتریان غالبا انتظاراتی را مطرح می‌کنند که معقول است و باید پاسخ داده شود، اما پاسخ گویی به این انتظارات زمانی امکان پذیر خواهد بود که درک درستی از نیاز و احساس مشتری داشته باشیم؛ CRM دقیقا اینجا به کمک شرکت‌ها می‌آید. این نرم افزار به شرکت‌ها کمک می‌کند تا تعداد بالایی از مشتریان را در سیستم‌های خود ثبت نموده، پیگیری‌های مرتبط با آن‌ها را انجام دهند، تمامی تاریخچه ارتباطی مشتری و فعالیت‌های آن‌ها در شبکه‌های اجتماعی را رصد نمایند و در نتیجه ارتباط با مشتریان را به نحو بهتری مدیریت نمایند. شما می‌توانید داده‌هایی را که در طول استفاده از برنامه جمع می‌کنید، تجزیه و تحلیل نموده و تجربه‌های اختصاصی ارائه دهید که سطح بیشتری از انتظارات مشتری را برآورده می‌کند و روابط ماندگاری با مشتریان ایجاد می‌نماید.

بر اساس آمار‌ها و گزارش‌های ارائه شده از سوی SAP سه معیار مهم در مورد اهمیت CRM برای کسب و کار مشتریان وجود دارد:

افزایش نرخ نگهداشت مشتری به میزان ۵٪، می‌تواند سود را تا ۹۵٪ افزایش دهد.

آنان که در زمینه ارائه تجربه مشتری پیشرو هستند، عملکرد بهتری در بازار دارند.

۸۰٪ از مدیران عامل معتقدند نرم افزار CRM موجب می‌شود تجربه مشتری بهتری ارائه شود.

گارتنر پیش بینی کرده است که تا سال ۲۰۲۱، Customer Relationship Management بزرگترین حوزه درآمدی در صنعت نرم افزارهای سازمانی خواهد بود. اگر کسب و کار شما رو به پیشرفت است، قطعا نیاز به یک استراتژی برای آینده دارید. شما باید اهداف فروش و منابع سودآوری خود را مشخص نمایید؛ اما به روز بودن اطلاعات و قابل اتکا بودن آن‌ها می‌تواند چالش برانگیز باشد. شما جریان ورود داده‌های حاصل از فروش، خدمات پس از فروش، بازاریابی و نظارت بر رسانه‌های اجتماعی و تبدیل آن‌ها را به اطلاعات مفیدی در کسب و کار خود را چگونه تفسیر می‌کنید؟

یک نرم افزار CRM می‌تواند نمای کاملی از مشتریانتان به شما نشان دهد. می‌توانید همه آن‌ چه را که نیاز دارید، در یک قاب مشاهده کنید. یک داشبورد ساده و قابل تنظیم که می‌تواند تاریخچه ارتباطات قبلی با مشتری، وضعیت سفارشات آن‌ها، خدمات ارائه شده به مشتری و سایر موارد را به شما بگوید.

CRM و تجربه موفقیت اقتصادی
بنا به گزارش های اوراکل، شرکت‌هایی که قصد رهبری بازار کسب و کار خود را دارند، باید به سرعت پاسخگوی خواسته‌ها و نیاز‌های مشتریانشان باشند. تجربه مشتری در حال حاضر اصلی‌ترین مزیت رقابتی است. با یک استراتژی CRM برنامه‌ریزی شده، شرکت شما می‌تواند بهترین تجربه‌های مشتری را ایجاد کند که وفاداری مشتری را افزایش دهد، مشتریان جدیدی را جذب کند و شرکت شما را در فضای رقابتی پیش ببرد.

ارتباط با مشتری پایه و اساس موفقیت هر نوع کسب و کاری است. چگونگی مدیریت این رابطه برای ایجاد تجربه مشتری حرفه ای نحوه راه‌اندازی در هر مرحله از ارتباط با مشتری به شدت بستگی به وضعیت CRM شما دارد. کسب و کارها باید به دانشی عمیق از مشتریان خود دسترسی داشته باشند و در طول راه از آن دانش استفاده نمایند. این ابزار به شما امکان انجام این کار را می‌دهد بدین ترتیب که شما را قادر می‌سازد اطلاعات مربوط به هر یک از مشتریان خود را در نرم افزار گرد‌آوری و مدیریت نمایید و قدم به قدم مراحل ارتباط با مشتری را به یک فرآیند یکپارچه تبدیل کنید.

برای آشنایی بیشتر با مباحث نرم افزارها می‌توانید صفحه نرم افزار CRM چیست را مطالعه نمایید.

کارکرد CRM چیست

جذب مشتریان بالقوه

شما در نمایشگاه‌های مختلف شرکت می‌کنید تعریف راهبرد چیست؟ و یا از کانال‌های مختلف برای محصولات خود تبلیغات می‌کنید تا مشتریان جدیدی را جذب کنید . CRM که مخفف مدیریت ارتباط با مشتری است به شما کمک می‌کند تا با برنامه‌ریزی درست مشتریان بالقوه خود را به مشتریان بالفعل تبدیل کنید.

جذب مشتری

توسعه روابط مشتریان

نگهداشت مشتریان فعلی بسیار کم هزینه تر از جذب مشتریان جدید است. پس باید در حفظ مشتریان خود تعریف راهبرد چیست؟ بکوشید. به موقع به آن‌ها سر بزنید و از نیازهایشان آگاه باشید.

نگهداری و مراقبت از مشتریان

با کمک CRM ( مدیریت ارتباط با مشتری ) می‌توانید روابط خود را با مشتریانتان پر رنگ تر و مستحکم تر سازید. همچنین می‌توانید برنامه‌هایی به منظور cross-sell & up-sell داشته باشید.

مدیریت ارتباط با مشتری

بیشتر بدانید

نرم افزار CRM چیست

نرم افزار CRM، ابزاری است که به شما کمک می‌کند فرآیند‌های مرتبط با مشتریانتان را راحت تر در سطح سازمانتان اجرا نمایید.

استراتژی به زبان ساده

در این مقاله استراتژی به زبان ساده بررسی می کنیم , تا برنامه ریزی به زبان ساده را با هم باز تعریف کنیم پس با من همراه باشید.

IMG_20220126_105651_190

فهرست محتوا

استراتژی به زبان ساده چیست؟

استراتژی به زبان : در این مقاله به این سوال پاسخ می دهیم که برنامه ریزی به زبان ساده چیست؟ و به بیانی ساده استراتژی را باز تعریف می کنیم و استراتژی به زبان ساده را بررسی خواهیم کرد پس با ما همراه باشید.

اگر بخواهیم استراتژی را در لغت معنا کنیم، یعنی : ترفند و راهبرد.

برنامه ریزی به زبان ساده

استراتژی شاخه ای از علم مدیریت است که برای اولین بار در فنون نظامی به کار می رفت. اما کم کم در سیاست، اقتصاد و تجارت و در ابعاد ریزتر زندگی هر فرد عادی هم بروز کرد. یک برنامه واحد و همه جانبه، که نقاط ضعف را با فرصت ها و تهدید های محیط، مربوط می سازد و با اجرای صحیح آن به هدف اصلی می رسید.

استراتژی و هدف

درواقع استراتژی هدف نیست، بلکه برنامه های جدیدی است که برای رسیدن به هدف در نظر گرفته می شود. استراتژی با بروز فرصت ها معنا پیدا می کند و با از بین رفتن آن ، معنای خودش را از دست می دهد. یعنی صرف نظر از آهنگ زمانی و بدون در نظر گرفتن مدت زمان و صرفا با درک یک فرصت، حرکتی برای تحقق منافع آغاز می شود و ممکن است کوتاه تر از برنامه سالیانه یک سازمان و یا شرکت باشد و بالعکس به انجام برسد. درواقع فرصت ها، درون مایه ی استراتژی هستند و بدون آن هیچ تحولی ایجاد نمی شود.

چیست؟

استراتژی و تفکر استراتژیک

در تفکر استراتژیک، شما دنبال فرصت هایی هستید که بلافاصله آن را به منافع سازمان خود تبدیل کنید. به بیان ساده تر، استراتژی می تواند در راستای برنامه ریزی باشد و یا نباشد. برنامه ریزی ثابت است، زمان در آن لحاظ می شود، هدف نیز مشخص شده و در این بین فرصت ها یا همان استراتژی ممکن است ایجاد شود. در صورتی که مهیا شد، بلافاصله باید شکار شود. بنابراین میان استراتژی و برنامه ریزی، تفاوت وجود دارد.

وقتی سازمانی استراتژی ندارد، یعنی نمی دانید به کجا خواهید رفت. به زبان ساده تر، استراتژی یک غول بی شاخ و دم نیست، همین که بدانید چه کاری می خواهید بکنید، می شود استراتژی شما.

بنابراین شما برای اجرای استراتژی در کلیه اهداف خودتان، نیازمند طرح چند سوال هستید که پاسخگویی به آنها، نه تنها در ابعاد بزرگ تجاری و اقتصادی، بلکه در ایجاد خط مشی درست زندگی هم چاره ساز است.

و اما این سوال ها کدام هستند؟

  • ما امروز چه کار می کنیم؟
  • چرا این کار را می کنیم؟ و چرا امروز؟ چرا فردا نه؟
  • کاری که می کنیم چقدر به هدف هایی که برای خودمان در نظر داریم مطابقت دارد؟
  • به چه شکلی به موفقیت می رسم؟ آیا کاری که می کنم برای من و هم گروهانم، موفقیت آمیز است؟
  • چه کار های دیگری باید انجام دهم تا اثرات بهتر و سریعتری دریافت کنم؟

یک مثال برای استراتژی

خب اگر تا اینجای این مطالب توانستیم، واژه استراتژی را به گونه ای ساده برای شما بشکافیم، برای درک بیشتر مثالی می زنیم تا مسئله واضح تر بیان شود.

مثلا تا 3 ماه دیگر، شما باید در مراسم دوست خود شرکت کنید. اما اضافه وزن دارید و نمی توانید لباس دلخواه خود را بپوشید و شما تصمیم گرفته اید که حتما لاغر شوید تا لباس به تنتان بشیند.

مقصد : عروسی دوست

حالا اگر از شما بخواهیم، هر کاری لازم است که شما لاغر شوید را لیست کنید، شما چه پیشنهادی دارید؟

چه تعریف راهبرد چیست؟ کارهایی باید انجام بدهید که به هدف خود برسید؟ مثلا :

  • میزان غذای روزانه خود را کاهش دهید.
  • چربی و غذاهای پر کالری را حذف کنید.
  • ورزش را در اولویت قرار دهید. (پیاده روی کنید)
  • آب فراوان بنوشید. و ….

همه این مواردی که گفته شد، همان استراتژی های شما هستند. یعنی شما برای رسیدن به هدفتان، از این فرصت 3 ماهه استفاده می کنید تا به منافع بهتری برسید.

و اما استراتژی به زبان ساده چیست؟

بنابراین داشتن استراتژی یعنی بهره گیری از فرصت هایی که منافع بیشتری به شما برسانند. یعنی همان شکار فرصت هایی که رقبا کمتر به آن فکر کرده اند. شما با بهره گیری از هوش و ذکاوت خود، کاری می کنید و تصمیمی می گیرید و یا راه کاری را ارائه می دهید که دیگران از این خصوصیت عاجز هستند. طبیعتا شما به منافع بیشتری خواهید رسید و یک قدم از رقبای خود پیشی خواهید گرفت.

استراتژی تهاجمی چیست: تعریف و انواع

استراتژی تهاجمی

زمینه کاری مهم نیست، همیشه رقبا وجود خواهد داشت. تعداد بسیار کمی از شرکتها از امتیاز انحصار برخوردار هستند. به عنوان یک فعال در عرصه کسب وکار، برنامه شما همیشه داشتن یک مزیت رقابتی می باشد. در این مطلب پیرامون استراتژی تهاجمی و انواع آن بحث خواهیم کرد.

استراتژی تهاجمی چیست؟

استراتژی تهاجمی در زمانی به کار می آید که یک کسب و کار برای توسعه موقعیت خود در بازار، گامهای خاصی برای مقابله با رهبر بازار بردارد.

مشاغل و شرکت ها با ایجاد تمایز در محصول، ارایه آن با قیمت کمتر یا داشتن مزیت منابع، از مزایای رقابتی برخوردار میشوند. نکته ای که در هنگام پیگیری استراتژی رقابتی باید به خاطر داشته باشید این است که رقبا نباید توان مقابله با آن را داشته باشند.

برخی از مشهورترین استراتژی های تهاجمی شامل کاهش گسترده قیمت ها، طراحی خلاقانه برای جلب توجه و کمپین های بزرگ بازاریابی و تبلیغاتی می باشند.

یک استراتژی اثربخش تهاجمی برای شما یک لبه رقابتی در بلندمدت ایجاد میکند. استریکلند و تامپسون زمان لبه رقابتی را به سه دسته تقسیم می کنند:

  • دوره ساخت.
  • دوره سود.
  • دوره فرسایش.

دوره ساخت بسته به در دسترس بودن منابع می تواند طولانی یا کوتاه مدت باشد. اگر منابع در دسترس هستند، این دوره کوتاه خواهد بود، در غیر این صورت زمان بیشتری خواهد گرفت.

دوره سود، زمانیست که کسب و کار از مزایای رقابت بهره مند میشود. بسته به پیشنهاد خلاقانه شما این دوره می تواند کوتاه یا طولانی باشد.

دوره فرسایش زمانیست که رقبا راهی برای مقابله با پیشنهاد شما پیدا کرده اند. این به معنای پایان تعریف راهبرد چیست؟ برتری رقابتی شماست.

استراتژی تهاجمی چگونه کار می کند؟

کسب و کارهای همیشه از استراتژی های تهاجمی و تدافعی استفاده می کنند. یک استراتژی تهاجمی شرکت را ملزم می کند تا منابع خود را به سمت بازارهای جذاب، سرمایه گذاری منابع بیشتر و تحقیق و توسعه سوق دهد.

چرا استراتژی تهاجمی مهم است؟

این استراتژی باعث میشود که شرکت به جای پیروی، روندی روبه جلو در بازار داشته باشد. تنهای شرکتهایی که نوآور باشند از این راهبرد استفاده می کنند. در زمان استفاده از استراتژی تهاجمی شرکت ها از تملک سایر کسب و کارها به منظور حذف رقبا استفاده می کنند. نقطه ضعف بزرگ این روش هزینه بری بسیار زیاد آن می باشد.

انواع استراتژی تهاجمی

حمله به جلو frontal

حمله به جلو یا حمله فرونتال زمانی است که شما با ارایه محصول، قیمت و کیفیت یکسان به رقبا یورش می برید. این یک استراتژی بسیار خطرناک است و مهاجم فقط در صورت داشتن مزیت رقابتی باید از آن استفاده کند.

به طور مثال هنگامی که کوکاکولا نوشابه رژیمی ارایه داد، پپسی نیز محصول مشابهی روانه بازار نمود.

حمله جناحی Flank

حمله جناحی زمانیست که یک شرکت چالش پذیر به نقاط کور و ضعیف رقیب حمله می کند. شرکتها این کار را برای اطمینان از موقعیت خود در بازار انجام میدهند.

ال جی به سایر تولیدکنندگان تلویزیون های رنگی در بازار روستایی هند حمله کرد. به این ترتیب ال جی به اولین مارک در هند تبدیل شد که بازار روستایی را هدف قرار می داد. این شرکت دریافت که بازار روستاها نه تنها نسبت به قیمت آگاهی دارد ، بلکه کیفیت را درک می کند. آنها در صورت برطرف كردن مشكلات حاضرند هزينه بيشتري براي محصول بپردازند.

محاصره کردن

هنگام حمله به رقبا بر اساس نقاط ضعف و قدرت باید با توانمندی کامل عمل کرده و هیچ خطایی از خود برجای نگذارید.

پلتفرم های تجارت الکترونیکی معمولا از محاصره استفاده نموده و به تمام نقاط ضعف و قوت پلتفرم رقیب حمله می کنند. هدف آنها به دست آوردن سهم بازار و شکست دادن رقیب است.

حمله گذرگاهی یا حمله فرعی

در این استراتژی تهاجمی یک شرکت از طریق فناوری به رقبا حمله می کند. در این حالت شرکت محصولی ابتکاری روانه بازار کرده و بخشی جداگانه ایجاد می نماید. شرکتهای دیگر به زودی از این نوآوری کپی خواهند کرد، اما تاثیر حمله تا مدتها ادامه دارد.

یکی از مثالهای جالب در این راهبرد، واکمن می باشد. این محصول که توسط شرکت سونی در سال ۱۹۷۹ روانه بازار شد به چنان موفقیت دست یافت که شرکت ۴۰۰ میلیون دستگاه از آنرا فروخت.

بازاریابی چریکی یا گوریلی

بازاریابی چریکی زمانی است که یک شرکت تغییرات کوچک و مفیدی ایجاد کند. تغییرات مکرر تاثیر زیادی بر بازار می گذارد. یک تجارت کوچک جدید ابتدا به محبوبیت می رسد، پس از آن باید تبادل و کاهش قیمتها را فراهم کند.

آنچه باعث موفقیت استراتژی تهاجمی میشود.

یک استراتژی تهاجمی موفق باید مراحل زیر را در نظر داشته باشد.

  • یک شرکت باید در مدت زمان بسیار کوتاهی به پذیرش محصول برسد. محصول باید نو و نوآورانه باشد.
  • با ایجاد پیشنهادات ضدرقابتی می بایست رقابت را کاهش داد.
  • میبایست منابع مورد نیاز برای تولید و مقابله در دسترس باشند.
  • باید برنامه اقتضایی برای حفاظت از موقعیت خود داشته باشید.

اگر دوره سود طولانی نیست، به معنای آن است که رقبا توان مقابله با شما را دارند. بنابراین باید بیشتر دقت کنید. شرکتهای با تجربه نقاط ضعف رقبا مانند مشتریان ناراضی و تکنولوژی قدیمی را هدف می گیرند. شرکتهای جدید و جاه طلب از استراتژی تهاجمی برای به دست آوردن مزیت از بازار و تقویت جایگاهشان استفاده می کنند.

انواع استراتژی های مدیریت منابع انسانی و فواید آن چیست؟

شاید با دیدن عنوان به یاد کتاب‌های علوم مدیریتی و فرهنگ سازمانی بیفتید؛ تا حد زیادی یادآوری درستی است اما می‌خواهیم از زاویه‌ای دوستانه‌تر و خودمانی به موضوع انواع استراتژی های مدیریت منابع انسانی نگاه کنیم. شاید از خودتان بپرسید، مطالعه چنین موضوعاتی دقیقا چه فواید و مزایایی دارد؟ در یک جواب کوتاه باید بگوییم، قرار گرفتن در موقعیت‌های مختلف به شما نشان می‌دهد که یادگیری چنین موضوعاتی چقدر روی تسهیل فرآیندهای روزمره تاثیر دارند.

هر چقدر شیوه‌ها و روش‌های بهتری برای همسویی جریان منابع انسانی و چشم‌اندازهای کسب‌وکار به کار گرفته شوند، سود بیشتری برای سازمان به همراه خواهد داشت؛ بنابراین، اگر دوست دارید درباره نحوه مدیریت منابع انسانی و استراتژی‌های آن اطلاعات بیشتری کسب کنید، تا انتهای این مقاله با رشدانا همراه تعریف راهبرد چیست؟ باشید.

استراتژی مدیریت منابع انسانی چیست؟

در دنیای امروز، رقابت بین بخش‌های مختلف جامعه بسیار ملموس است و همه به دنبال ایجاد ارزش و تضمین رشد بلند مدت برند یا تجارت خود هستند. این مسائل به شکلی انکارناپذیر با منابع و نیروی انسانی گره خورده است و دانش، نگرش، رفتار، قابلیت‌ها و تجربیات کارکنان یا کارمندان هر مجموعه در تحقق چنین اهدافی نقش دارند. تمامی این عوامل در کنار هم، استراتژی مدیریت منابع انسانی را تشکیل می‌دهند. شاید این تعریف کمی ناملموس به نظر برسد؛ به همین دلیل، کمی در بررسی این مفهوم، عمیق و دقیق‌تر می‌شویم.

استراتژی منابع انسانی در وهله اول یک فرآیند بوده که مجموعه‌ای از اقدامات خاص نیروی انسانی را در خودش حل کرده است. تمامی این اقدامات خاص در جهت تحقق اهداف سازمان، رهبری می‌شود. پرایس یا Price، یکی از اشخاص سرشناس در حوزه استراتژی نیروی انسانی است و یک تعریفی خاص از این مفهوم ارائه می‌کند. او می‌گوید که استراتژی منابع انسانی در حقیقت، تمام فعالیت‌هایی را که افراد یک سازمان به شکلی مدیریت شده و در قالب برنامه‌ای سازمان یافته به هدف دستیابی به اهداف استراتژیک انجام می‌دهند، در بر می‌گیرد.

برخی از نویسندگان در بیان معنی استراتژی منابع انسانی به این نکته اشاره می‌کنند این مفهوم نتیجه الگوی تصمیمات مرتبط با سیاست‌ها و اقدامات مرتبط با سیستم منابع انسانی است. البته انتقاداتی هم به این روش وارد شده که یکی از این انتقادات، کمبود چهارچوب نظری برای تجزیه و تحلیل یا ارزیابی تئوری‌ها و رویکردها است. از همان دوران تا به امروز تلاش‌های شایان توجهی در این راستا انجام گرفته که چهارچوب نظری شول و جکسون از جمله کاربردی‌ترین آن‌ها به شمار می‌رود. در ادامه مقاله، به بررسی رویکردهای استراتژیک در حوزه منابع انسانی می‌پردازیم.

حتما بخوانید: منابع انسانی چیست؟ هر آنچه از منابع انسانی باید بدانید

استراتژی مدیریت منابع انسانی چیست؟

انواع استراتژی های مدیریت منابع انسانی

استراتژی‌های مدیریت منابع انسانی به انواع مختلفی تقسیم می‌شوند. در این قسمت به بررسی هر یک از رویکردها و فواید آن‌ها می‌پردازیم. انواع استراتژی‌های در حوزه مدیریت منابع انسانی عبارتند از:

حتما بخوانید: مدیریت منابع انسانی چیست؟ چه اهداف و اهمیتی دارد؟

استراتژی عام منابع انسانی

چنین استراتژی‌هایی شرح مفصلی از اهداف کلی سازمان را برعهده دارند. در همین راستا، تعیین می‌کنند که هر یک از کارکنان باید چگونه مدیریت و ارزیابی شود؟ امکان ارتقا رتبه وجود دارد؟ چه مراحلی باید طی شوند تا یک سازمان بتواند نیروی انسانی را پس از جذب، راضی نگاه داشته و در سازمان حفظ کند؟ نحوه ایجاد تعهد و انگیزه در کارکنان به چند شیوه امکان‌پذیر است؟ اگر این نوع از استراتژی‌ها به درستی تعیین و اجرا شوند، سازمان به راحتی مسیر خود را پیدا کرده و به سمت آن حرکت می‌کند.

رویکردهای عام مدیریت منابع انسانی

استراتژی عام منابع انسانی، 3 رویکرد اصلی دارد که در ادامه درمورد هر یک از آن‌ها و تاثیرشان بر منابع انسانی توضیح می‌دهیم.

رویکرد مدیریت عملکرد برجسته

هدف از این رویکرد، تاثیر بر عملکرد سازمان از طریق افراد شاغل و بهبود حوزه‌های مختلف مانند: بهره‌وری افراد، کیفیت محصولات و سطح ارائه خدمات ارائه شده به مشتری‌ها، افزایش رشد سازمان، افزایش سود و ایجاد ارزش افزوده برای ذی‌نفعان می‌باشد. به عبارتی دیگر، مجموعه اقداماتی که لزوما باید صورت گیرد تا بهره‌وری افراد افزایش پیداکرده، کیفیت محصولات و سطح خدمات بالاتر رود و سازمان به سوددهی بیشتری برسد، در این رویکرد قرار می‌گیرند. عملیاتی که مربوط به رویکرد مدیریت عملکرد برجسته است، عبارتند از:

  1. جذب نیرو با دقت و تمرکز بالا
  2. انتخاب برترین روش‌ها
  3. آموزش و بهینه سازی مدیران
  4. سیستم‌های پرداخت انگیزشی
  5. فرآیندهای مدیریت عملکرد

رویکرد مدیریت برجسته، نسبت به سایر رویکردها و استراتژی‌ها، مرسوم‌تر است. هرچند که تفکیک رویکردها از یکدیگر دشوار است، اما از طرفی هم ممکن است وجه اشتراکات فراوانی میان آن‌ها وجود داشته باشد.

حتما بخوانید: گام به گام فرآیند جذب منابع انسانی

رویکرد مدیریت مشارکت بالا

برای اولین بار، اصطلاح مشارکت بالا در سازمان‌ها توسط لاولر ،به منظور توصیف سیستم‌های مدیریتی مبنی بر مشارکت افراد، مطرح شد. این سیستم، در برابر مدل قدیمی بروکراسی که مبنی بر کنترل بود، به وجود آمد. رویکرد مشارکت بالا در سازمان‌ها، بر ارتباط میان کارکنان و مدیران و مشارکت بین آن‌ها تاکید دارد. این رویکرد تعریف می‌کند که اگر به کارکنان شرکت فرصت و فضای کافی داده شود تا کارشان را به خوبی درک و کنترل کنند، آن‌گاه مشارکت آن‌ها در امور سازمان بیشتر خواهد شد. درواقع عملکرد اصلی این رویکرد این است که با کارمندان خود مانند شرکای سازمان برخورد شود، به منافع آنان توجه شود و به آن‌ها حق اظهار نظر درمورد مسائل مربوطه، داده شود.

رویکرد مدیریت تعهد بالا

مدیریت تعهد بالا شکلی از مدیریت افراد است که با هدف تبلور تعهد در آن‌ها، ایجاد شده است. در این رویکرد، به جای آن که رفتار و عملکرد کارکنان از طریق تهدید و فشار کنترل شود، به واسطه خودشان کنترل شده و روابط میان سازمانی براساس اعتماد شکل می‌گیرد. برای رسیدن به این هدف، لازم است اقدامات مشخصی انجام شود که برخی از آن‌ها به شرح زیر هستند:

  • ایجاد مسیر پیشرفت شغلی و تاکید بر آموزش نیروی انسانی
  • تکیه بر سیستم تیمی و گروهی
  • مشارکت کارکنان در مدیریت کیفیت تولید و خدمات
  • انعطاف‌پذیری سازمان و حذف شرح‌ شغلی‌های خشک
  • عدم اخراج اجباری و ضمانت استخدام دائم

استراتژی خاص منابع انسانی

این دسته از استراتژی‌ها به شکل خاص و جزئی‌تر تعریف شده و براساس هر یک از کارکنان بخش نیروی انسانی مزایای متفاوتی را در بر می‌گیرند. تعدادی از فاکتورهای موثر در این بخش شامل موارد زیر است:

  • مدیریت استعداد: شکار استعدادهای خاص برای پیروزی در رقابت بازارکار
  • بهبود مستمر: به‌روزرسانی مزایای نیروی انسانی در زمینه‌های مختلف براساس بازه‌های زمانی معین
  • مدیریت دانش: ارتقا عملکرد و افزایش یادگیری به کمک به‌روزرسانی اطلاعات نیروی انسانی
  • منبع‌یابی: جذب و نگهداری از کارکنان کوشا و باکیفیت
  • یادگیری و توسعه: تشویق کارکنان به یادگیری و ارتقا مهارت
  • پاداش: افزایش روحیه همکاری و بهبود عملکرد نیروها به کمک پاداش‌دهی
  • روابط با کارکنان: بهبود روابط و رفتار با کارمندان در جهت بهبود عملکردهای آن‌ها

استراتژی منابع انسانی موسسات عالی

تعدادی از رویکردهای این بخش عبارتند از:

  • در نظر گرفتن دشواری استخدام و نگهداری کارکنان
  • تحقیق اهداف آموزشی و توسعه یا ارتقا اطلاعات کارکنان
  • تدوین بهینه‌ترین استراتژی‌ها و برنامه‌ها جهت پرداخت پاداش براساس عملکرد منابع
  • تقاضای ارسال گزارش یا ثبت دیدگاه و بازخوردگیری از کارکنان براساس عملکرد سازمان
  • تدوین استراتژی برای بهبود عملکرد ضعیف برخی از قسمت‌ها
پیشنهاد ویژه: منابع انسانی در شرکت های IT و استارتاپ ها

فواید استفاده از انواع استراتژی های مدیریت منابع انسانی

تعدادی از مهم‌ترین فواید استفاده از چنین استراتژی‌هایی عبارتند از:

  • برآورده شدن نیازهای کسب‌وکار
  • نیازسنجی براساس تفکر منطقی و تحلیل، نه براساس تفکر سطحی
  • پیش‌بینی مشکلات و تعدیل نقاط ضعف مجموعه
  • یکپارچه و منسجم‌سازی قسمت‌های مختلف

انواع استراتژی مدیریت منابع انسانی

جمع بندی پایانی

در این مقاله، درباره انواع استراتژی های مدیریت منابع انسانی یا (Types Of Human Resource Management Strategies) و فواید این رویکردها صحبت کردیم. باید بدانید که یک استراتژی خوب، رویکردی است که در کارمندان احساس با ارزش و مفید بودن را بیدار کند. چنین رویکردهایی باعث آگاهی هر چه بیشتر منابع انسانی از اهداف و چشم‌اندازهای سازمان می‌شود؛ مثلا کارها باید در چه قالبی و در راستای چه هدفی انجام شوند؟ همچنین، رویکردهای استراتژیک به کارکنان نشان می‌دهد که چگونه در ازای کار ارزشمند خود، پاداش دریافت می‌کنند و ترفیع رتبه می‌گیرند.

امیدواریم این مقاله برای شما کاربردی بوده باشد. به نظر شما اهمیت استفاده از هر کدام از انواع استراتژی های مدیریت منابع انسانی چیست؟ نظرات عالی خودتان تعریف راهبرد چیست؟ را با ما به اشتراک بگذارید.

مدیریت استراتژیک یا راهبردی و کاربرد آن در تصمیم گیری

مدیریت استراتژیک یا راهبردی و کاربرد آن در تصمیم گیری

مدیریت راهبردی یا مدیریت استراتژیک یک تجزیه و تحلیل در خصوص مسایل مهم و برجستهٔ سازمان است که توسط راهبران ارشد سازمان به نمایندگی از مالکان، به منظور کنترل منابع در محیط‌های خارج از سازمان، اتخاذ می‌شود. این فرایند شامل مشخص کردن ماموریت، چشم‌انداز، دارایی‌های سازمان و توسعه برنامه‌های و سیاست سازمان‌های سازمان و همهٔ فعالیت‌هایی که برای نیل به آن‌ها نیاز است، نیز می‌شود.

تعریف مدیریت استراتژیک

در تعریفی دیگر مدیریت استراتژیک را مجموعه‌ای از تصمیمات و اقدامات مدیریتی خوانده اند که عملکرد بلندمدت یک شرکت را تعیین می‌کند. مدیریت استراتژیک شامل رصد محیطی (هم خارجی و هم داخلی)، تدوین استراتژی (برنامه‌ریزی استراتژیک یا بلندمدت)، پیاده‌سازی، ارزیابی و کنترل استراتژی است؛ بنابراین مطالعه مدیریت استراتژیک بر پایش و ارزیابی فرصت‌ها و تهدیدهای خارجی در پرتو قوت‌ها و ضعف‌های داخلی یک شرکت تأکید می‌کند. مدیریت استراتژیک در ابتدا سیاست کسب وکار خوانده می شد. موضوعاتی که در مدیریت استراتژیک مطرح می‌شود شامل برنامه‌ریزی استراتژیک، رصد محیطی و تجزیه و تحلیل صنعت است.

در کنار مدیریت راهبردی پروسه معمولاً یک سیستم کارت امتیازی متوازن نیز به منظور ارزیابی عملکرد سازمان در نیل به اهداف مدیریت راهبردی نیز دیده می‌شود.

مدیریت استراتژیک یک رده از فعالیت‌های مدیریتی است که به مقوله اهداف کلان و تاکتیک در سازمان می‌پردازد. مدیریت استراتژیک یک جهت دهی کلی برای سازمان می‌سازد که ارتباط خیلی نزدیکی نیز با مقولهٔ رفتار سازمانی دارد. در علم راهبری کسب و کار (MBA) به مدیریت راهبردی پایداری راهبرد نیز گفته می‌شود. پایداری راهبرد به مقوله راهبردهای سازمانی در قبال محیط بیرونی می‌پردازد.

مدیریت راهبردی یک فرایند دایمی است که ارزیابی و کنترل می‌کند: کسب و کار و صنعت‌هایی را که شرکت در آن‌ها وارد شده است؛ بررسی رقیبان و تنظیم اهداف و راهبردها برای ملاحظهٔ همه رقیبان موجود و احتمالی؛ و توصیف راهبردها به صورت سالانه یا فصلی و تعیین اینکه چگونه پیاده شوند و چگونه پیروز خواهند شد یا اینکه کی نیاز به بازنگری دارند تا با رفیبان جدید، شرایط اقتصادی تازه و تکنولوژی جدید یا محیط‌های اجتماعی اقتصادی سیاسی، سازگار شوند.

تحلیل موقعیت در مدیریت استراتژیک

تحلیل موقعیت اولین گام در روند مدیریت استراتژیک است که اطلاعات ضروری را برای ایجاد یک شرح مأموریت فراهم می‌کند. تحلیل موقعیت شامل: بررسی و ارزیابی بدنه‌ی سازمانی، محیط خارجی و محیط سازمانی می‌شود. این تحلیل ممکن است با چند روش انجام شود. مشاهده و برقراری ارتباط، دو روش بسیار مؤثر هستند.

کاربرد مدیریت استراتژیک در تصمیم‌گیری‌

مدیریت استراتژیک ابتدا با تحلیل مسائل پیرامون محیط داخلی و خارجی سازمان، شکل می‌گیرد و پس از پیشنهاد استراتژی‌ها و راهبردهای ممکن و تحلیل آنها، یک یا چند راهبرد بهینه انتخاب می‌شود.

همیشه انتخاب، مسئله مهمی در مدیریت محسوب می‌شود. انتخاب هدف، انتخاب کارکنان، انتخاب تأمین کنندگان، انتخاب مشاوران و بسیاری از انتخاب‌های مدیریت مستلزم، دانش کافی مدیر به محیط شرکت یا سازمان و تسلط وی بر روش‌های انتخاب می‌باشد.

اساس مبحث تصمیم‌گیری‌های چند معیاره، بر انتخاب و روش‌های انتخاب استوار است؛ و ابزارهای برنامه‌ریزی استراتژیک نهایتاً به جدول انتخاب راهبردها یا QSPM ختم می‌شود؛ و مدیری که به ابزارهای برنامه‌ریزی استراتژیک دسترسی دارد می‌تواند براحتی از آن‌ها در حل مسائل تصمیم‌گیری‌های چند معیاره کمک بگیرد.

یکی از ابزارهایی که می‌تواند در مباحث برنامه‌ریزی استراتژیک و تصمیم‌گیری‌های چند معیاره مورد استفاده قرار گیرد، ماتریس تصمیم‌گیری است. شاخص‌ها در این ماتریس در ستون‌ها و گزینه‌ها در سطرها قرار می‌گیرند. البته این ماتریس، ابزاری پایه‌ای در تصمیم‌گیری‌های چند معیاره می‌باشد و در نهایت تصمیم‌گیری با روش‌های دیگری انجام می‌شود. پس با این اوصاف ارتباط تنگاتنگ برنامه‌ریزی استراتژیک در تصمیم‌گیری‌های چند معیاره کاملاً واضح است.

البته برخی از صاحب نظران این دو مقوله را از هم جدا فرض کرده و ابراز می‌کنند که برنامه‌ریزی استراتژیک، در سطح تعیین و مشخص نمودن راه و مسیر پیش روی سازمان یا شرکت بکار می‌رود در حالی که تصمیم‌گیری چند معیاره، برای اتخاذ تصمیم مناسب و بهینه از مسائل (اغلب) کوتاه مدت سازمان بکار می‌رود.

روند مدیریت استراتژیک یک روند مستمر است. همان‌طور که نتایج یا خروجی‌های عملکرد تحقق می‌یابند، در هر سطحی از سازمان، اعضای سازمان مفاهیم را ارزیابی می‌کنند و در صورت نیاز، استراتژی‌ها را اصلاح و تعدیل می‌کنند. به علاوه، همان‌طور که شرکت رشد و تغییر می‌کند، استراتژی‌های موجود نیز تغییر خواهند کرد و استراتژی‌های جدید ایجاد خواهند شد. همه‌ی اینها بخشی از روند مستمر توسعه‌ی کسب‌وکار در تلاش برای موفقیت و دست‌یابی به اهداف شرکت است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.