اهمیت مدیریت نقدینگی


به گزارش وسائل، ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﺑﺎﻧﻚﻫﺎ، ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺑﺰﺭﮒﺗﺮﻳﻦ ﻭﺍﺳﻄﻪﻫﺎی ﻣﺎلی، ﻧﻘﺶ مهمی ﺩﺭ ﺗﺄﻣﻴﻦ ﺳﺮﻣﺎیه ﻣـﻮﺭﺩ ﻧﻴﺎﺯ ﺑﻨﮕﺎﻩﻫﺎی ﺍﻗﺘﺼﺎﺩی ﺩﺍﺭﻧﺪ. ﺍﻳﻦ ﻧﻬﺎﺩﻫﺎی ﻣﺎلی، ﺩﺭ ﺍﻳﻔﺎی ﻫﺮﭼـﻪ ﺑﻬﺘـﺮ ﻧﻘـﺶ ﺧـﻮﺩ، ﺑـﺎ ﭼﺎﻟﺶﻫﺎﻳﻲ ﺟﺪی ﺩﺭ ﻋﺮصه ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻧﻘدینگی ﻣﻮﺍﺟﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺑﺎﻧﻚﻫﺎی ﺍﺳﻼمی، ﺑـﻪ ﺩﻟﻴـﻞ ربوی ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺴﻴﺎﺭی ﺍﺯ ﺍﺑﺰﺍﺭﻫﺎی ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻧﻘﺪینگی، ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺑﺎﻧـﻚﻫـﺎی ﻣﺘﻌـﺎﺭﻑ ﺑـﺎ ﺍﻳـﻦ ﭼﺎﻟﺶﻫﺎ ﺭﻭﺑﻪﺭﻭ ﺑﻮﺩﻩ، ﻭ ﺩﺭ پی ﺭﺍﻫﻜﺎﺭﻫـﺎ ﻭ ﺭﻭﺵﻫـﺎی ﺟـﺎﻳﮕﺰﻳﻦ ﻫﺴـﺘﻨﺪ.

اهمیت نقدینگی، مهم‌ترین درس بحران مالی 2007

بورس تهران این روزها با مشکلات عمده کمبود نقدینگی دست و پنجه نرم می‌کند. پس از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید و ایجاد هیجان مثبت در میان سهامداران، شاید کمتر کسی فکر می‌کرد پس از دو سال بازار سهام تهران به این حال و روز افتد. پس از مطول شدن مذاکرات هسته‌یی انتظارات مثبت فعالان بازار سرمایه روز‌به‌روز فروکش کرد. اما این روزها دیگر مساله انتظارات فعالان بازار سرمایه نقش پررنگی را در رکود بازار بازی نمی‌کند. به‌زعم بسیاری از کارشناسان، اهمیت مدیریت نقدینگی مشکل اصلی این روزهای بورس کمبود نقدینگی است. قسمت بسیاری از سهم‌ها به محدوده مطلوبی برای خرید رسیده است وP بر E بازار به 5.2 رسیده است. تنها دلیل افت قیمت‌ها در این روزها، نبود نقدینگی کافی و قدرت خرید در طرف تقاضا است. این مساله در اقتصادهای پیشرفته جهان نیز تجربه شده است و نقش نقدینگی و نقدشوندگی در بازارهای مالی، بارها به اثبات رسیده است.

در این رابطه، پروفسور آنجلو تنتاتزی، استاد دانشگاه بلونیا ایتالیا در یک سخنرانی با عنوان «ثبات مالی و پیروی از مقررات در اروپا»، به تشریح وضعیت صنعت بانکی پس از بحران مالی، مقررات‌گذاری برای حفظ ثبات مالی و توسعه مدیریت ریسک در موسسات مالی پرداخت.

استاد دانشگاه بلونیا ایتالیا به ایجاد چالش‌های سیاستی عمده پس از بحران مالی سال ۲۰۰۷ و نقش برجسته نظام بانکی در بروز بحران اشاره کرد و گفت: «حجم دارایی‌های بانکی در اتحادیه پولی و اقتصادی اروپا طی 10سال گذشته دو برابر شده و اتکا به منابع کلان و کوتاه‌مدت بیشتر شده است». تنتاتزی ضمن اشاره به مشکلات شدید بانک‌ها، اهمیت نقدینگی و نقش آن در عملکرد مناسب بازارهای مالی و بخش بانکی را به عنوان نخستین درس‌آموخته از بحران مالی بیان کرد. همین موضوع برای بورس تهران نیز صدق می‌کند. بحران اقتصادی که پس از تحریم‌های ناجوانمردانه غرب به کشور تحمیل شد، تا حدودی با بحران مالی سال 2007 قابل قیاس است. در آن سال‌ها در بازارهای مالی، قیمت‌ها به سرعت اصلاح شدند و به محدوده جذابی برای خرید رسیدند، اما کمبود نقدینگی باعث می‌شد که شاخص‌های بازارهای مالی درجا بزند. شاید بد نباشد که سازمان بورس این تجربیات را سرلوحه کار خود قرار داده و بیش از آنکه تلاش خود را در زمینه گسترش ابزارها محدود کند، به فکر جبران نقدینگی از دست رفته باشد. تنتاتزی در بخش دوم سخنرانی خود به نقایص آشکار شده در رابطه با مقررات سرمایه در پی بحران مالی و مقررات جدید برای افزایش ثبات مالی اشاره کرد و گفت: «یک نظام بانکی قوی و مستحکم، زیربنای رشد اقتصادی پایدار است، زیرا بانک‌ها در مرکز فرایند واسطه‌گری مالی بین پس‌اندازکنندگان و سرمایه‌گذاران قرار دارند». او نیاز به تقویت پوشش ریسک چارچوب سرمایه‌یی را به عنوان درس دیگری مطرح کرد که باید از بحران مالی بیاموزیم و برلزوم در نظر گرفتن ریسک‌های اقلام مندرج در ترازنامه و زیر خط ترازنامه و همچنین خطرپذیری ابزارهای مالی جدید مانند مشتقات تاکید کرد. مدیرعامل سابق شرکت بورس ایتالیا در بخش بعدی سخنرانی خود به نقش نظارت و قانونگذاری اشاره کرد و هدف از الزامات سرمایه‌یی جدید در توافقنامه‌های بازل را اطمینان از بازگشت‌پذیری نظام بانکی و اتکای کمتر به حمایت دولت در شرایط بحرانی دانست.

تنتاتزی در بخش پایانی سخنان خود به اهمیت مدیریت ریسک در فعالیت‌های بانکی اشاره کرد و افزود: «تجربه به ما نشان داده است که کمک کردن به موسسات مالی با هدف ایجاد ارتباط بین قابلیت‌های جاری و استانداردهای جهانی مدیریت ریسک و بازده، اهمیت بسیار زیادی دارد».

با این تفاسیر می‌توان گفت، نه تنها کشیدن پای بانک‌ها به بورس تهران نمی‌تواند کمکی به بورس کند، بلکه می‌تواند باعث تعمیق بحران و انتقال‌پذیری آن از بازار مالی به بازار پولی باشد. شاید وقت آن رسیده که دولت سیاست‌های انقباضی شدید را کنار گذاشته و اندکی مجال تنفس به بانک‌ها و بازار مالی بدهد.

مقاله نشریه
بررسی تعیین خلق نقدینگی و نقش واسطه گری مالی بانک ها در ایران

چکیده:
مطابق با تئوري هاي مالي و پولي، نقش اصلي بانك ها در اقتصاد براي خلق نقدينگي به وسيله سپرده هاي نقد و ارائه آنها به صورت وام مي باشد. بانك ها ارائه وام به خانوارها را از طريق سپرده هاي خود انجام مي دهند. بانك ها در حقيقت استخر نقدينگي هستند. بنابراين، از طريق تغيير سررسيد اقلام ترازنامه خود ايجاد نقدينگي مي كنند. چنين چيزي به بانك ها اين امكان را مي دهد كه اقلام غيرنقد ترازنامه را براي بخش غيربانكي نگهداري كنند و اقلام نقد ترازنامه را به سپرده گذاران و قرض گيرندگان بدهند. سپرده گذاران سپرده هاي خود را در اختيار بانك قرار داده و وام گيرندگان در بلندمدت از طريق وام، پول دريافت مي كنند. علاوه برآن بانك ها بوسيله اقلام ترازنامه و تغيير شكل دادن ميان اين اقلام از دارايي هاي با نقدينگي كم به بدهي هاي نقد، ايجاد نقدينگي مي كنند. به علت اهميت ايجاد نقدينگي بانك ها در اين پژوهش سعي شده است تا به محاسبه شاخص خلق نقدينگي در نظام بانكي كشور پرداخته شود. اين شاخص تركيبي از خلق نقدينگي در بانك ها شامل دارايي ها، بدهي ها و سرمايه است. اغلب مطالعات انجام شده در اين زمينه به بررسي خلق نقدينگي بانك ها از طريق وام هاي بانكي تاكيد داشته اند در صورتي كه در اين مقاله با تاكيد بر ساختار ترازنامه شبكه بانكي كشور طي سال هاي 49۳۱-4934 به محاسبه شاخص خلق نقدينگي پرداخته مي شود.

اهمیت و ضرورت طراحی و اجرای سیستمی برای مدیریت و گردش نقدینگی در کسب و کار و تلاش در جهت بهبود آن

متن حاضر مربوط به مقاله ای است که در روزنامه دنیای اقتصاد با موضوع مدیریت گردش نقدینگی کسب و کار نوشته ام.

در سالیان اخیر شرایط اقتصادی دچار تحولات و دگرگونی های زیادی شده است. بیشتر این تغییرات به صورت عوامل بسیار موثر محیطی، تأثیرهای متعدد و بعضا نامطلوبی بر كسب و كار بنگاه های اقتصادی گذارده است. در كل، مسائلی كه روی داده، فضای كسب و كار را تا حدود زیادی پیچیده و پر تنش كرده است. مجموعه تأثیرهای این اتفاق ها بر كسب و كارهای صنعتی و شركت های تولیدی بیشتر بوده است به طوری كه منجر به كاهش حجم تولید در بسیاری از صنایع گردیده است.

از نتایج و پیامدهای سیاست هایی كه در چند سال اخیر در حوزه اقتصاد از سوی نهادهای مسئول به كار گرفته شد بالا رفتن قیمت ها به دلیل تورمی افسار گسیخته بود. این مسائل باعث شد شیب افزایش قیمت در مدت زمان نسبتا كوتاهی به یك باره تند شده و افزایش یابد. این رویداد تأثیر بسیار منفی بر كسب و كارهای تولیدی گذاشت. در نظر اول می توان گفت که همان طور كه بهای عوامل تولید مانند مواد اولیه افزایش زیادی داشته به همان نسبت بهای محصولات تولیدی شركت های صنعتی نیز افزایش یافته و اگر هزینه های یك كسب و كار تولیدی بسیار بالا رفته در همان حال قیمت فروش محصولات نیز افزایش یافته و درآمد شركت ها نیز بالا رفته است پس نباید مشكل و مسئله خاصی وجود داشته باشد. این گفته تا حدودی صحت دارد اما تمام داستان نیست.

افزایش تورم و بالا رفتن بی سابقه قیمت ها به جز كاهش قدرت خرید مصرف كنندگان و بالطبع كاهش تقاضا در بسیاری بازارهای محصولات صنایع مختلف اثرات قابل ملاحظه دیگری نیز داشته است. همان طور كه مطلع هستید در برخی از صنایع، دوره تولید یك محصول یعنی از زمانی كه مواد اولیه و قطعات نیم ساخته وارد كارخانه شده و نهاده های تولید به کار گرفته می شوند تا زمانی كه به عنوان محصول نهایی خارج می شود زمانی طولانی است. البته این تمام زمانی نیست كه پول و نقدینگی جاری سازمان درگیر است. این زمان شامل دوره ای است كه یك كسب و كار تولیدی دارایی جاری و پول خود را صرف مواد اولیه و دیگر منابع تولید می كند تا زمانی كه پول حاصل از فروش دست سازمان را می گیرد. ساعت شمار از وقتی شروع می شود كه شركت پول نهاده های تولید را می پردازد تا زمانی كه پول حاصل از فروش كالا و محصول از طرف مشتری به حساب شرکت واریز گردد.

این دوره زمانی دوره گردش نقدینگی سازمان است

در برخی صنایع شاید نقطه آغاز و پایان دوره، شفاف نباشد و تکرار این بازه ها تا حدودی پیوسته باشد اما در برخی صنایع، دوره ای، مقطعی و گسسته است. یعنی سهم قابل ملاحظه ای پول درگیر یك دوره خرید، تولید، عملیات و همچنین توزیع و فروش می گردد. به هر صورت بیشتر صنایع با توجه به بالا رفتن قیمت مواد اولیه و دیگر ورودی ها و اقلام مایحتاج تولید مانند انرژی، ابزار آلات، مواد اولیه، قطعات یدكی، نیروی انسانی، حمل و نقل و . . . میزان نقدینگی مورد نیازشان به صورت ناگهانی تغییر کرده و در زمانی کوتاه به مقدار زیادی افزایش یافته است. حالا پیچ اصلی داستان دیده می شود، این حجم بالای نقدینگی به چه صورت و از كجا باید تأمین گردد؟

پاسخ این پرسش را همه می دانند که منابع مالی تأمین نقدینگی، موسسات مالی و اعتباری و بانك ها و تا حدی هم بازار غیررسمی پول هست. اما بانک ها در این برهه حساس و بنا به دلایل و عوامل مختلفی، چون گذشته نتوانستند نقدینگی مورد نیاز كسب و كارها را تأمین كنند. بنگاه های اقتصادی نیک متوجه شدند که برای مواجهه با این مشکل تنها هستند. بخشی از علل این مسئله یعنی عدم همراهی بانک ها با صاحبان صنعت، به علت وصول نشدن مطالبات بانک ها از همین شركت های تولیدی بود! این شرکت ها به دلیل ركودی که گریبانگیرشان شده بود نتوانستند بدهی ها و قسط های وام ها و تسهیلات دریافتی را به بانك ها پرداخت كنند.

به هرحال صنایع و كسب و كارهای تولیدی با مشكلاتی در ابعاد و جنبه های مختلف روبرو شدند به طوری که بسیاری از آن ها در مقابل این هجمه، تاب تحمل و طاقت رویارویی نداشتند. بخشی از آن ها به اجبار ظرفیت تولید خود را به دلیل ناتوانی در تهیه نقدینگی لازم كاهش دادند علی الخصوص صنایعی که سهم مواد اولیه در بهای تمام شده محصولات شان بالا بود.

فقط افزایش قیمت مواد اولیه نبود که شرکت های تولیدی را دچار مشکل می کرد. با توجه به عدم ثبات قیمت ها در برخی مقاطع زمانی و تغییرات بعضا بسیار كوتاه مدت قیمت اقلام مورد نیاز صنایع مختلف، فروشندگان و عرضه كنندگان به صورت تمام نقد کالاها و اقلام خود را به فروش می رسانند. در بسیاری موارد حتی باید پیش از دریافت کالا و مواد مورد نیاز، بهای آن ها تمام و كمال پرداخت می شد ضمن آنکه روز تحویل نیز به قیمت روز، مابقی قیمت را نیز بایستی می پرداختند. امروزه تا حدود زیادی مشکل اصلی یعنی تورم تحت کنترل قرار گرفته و رکود تورمی تبدیل به رکود تنها شده است. برخی اقدامات در دستور کار نهادهای تصمیم گیرنده قرار گرفت اما هنوز برای مشاهد نتیجه محسوس به نظر می رسد که زود است.

علت های دیگری نیز بود که باعث کاهش حجم تولید گردیده و آن، كاهش تقاضا از سوی بازار مصرف و مصرف کنندگان می باشد. قدرت خرید مصرف کنندگان به دلیل کاهش ارزش پول کشور و تورم بالا به حدود پایین رسیده و تقاضای بسیاری از محصولات تولیدی را کاهش داده است. توجه دارید که برای رسیدن به یک ظرفیت مشخص تولید چه حجمی باید سرمایه گذاری نمود و چه هزینه هایی باید صرف نمود. با اعمال برخی سیاست های انقباضی و استراتژی های تدافعی می توان برخی هزینه ها را تا حدودی کاهش داد اما چه تولید با ظرفیت کامل و چه با یک سوم ظرفیت، هزینه هایی هستند که همیشه باید پرداخت شوند. توجه کنید که پایین آمدن حجم تولید باعث شده كه مقدار تولید از مقدار متناظر با نقطه سربه سر پایین تر آمده و عملیات شركت ها در منطقه ضرر قرار بگیرد.

با وجود تمامی مشکلات، برخی شرکت ها در صنایع مختلف به راه خود ادامه داده و بسیاری از آن ها به هر صورت و شکلی از پس سختی ها برآمدند. آن ها راه های برون رفت مختلفی را در پیش گرفتند. تقابل با مشکلات و مسائلی از این دست، دانش، مهارت و تجربه مدیران عامل سازمان ها و مدیران کارخانه ها را به خوبی به چالش کشید. واحدهای اقتصادی و صنعتی شاید کمترین نقش را در بروز این وضعیت داشته اند اما حق ندارند غافلگیر شوند. هر مسئله ای راه حلی دارد حتی مسائلی که بسیار پیچیده اند و راهکاری مشخص را نمی توان برای آن ها برشمرد، گذر زمان اثربخشی راه چاره ها و رویکردها را نشان داد و می دهد.

مسئله بالا از آن جهت مطرح گردید و مورد بررسی قرار گرفت كه ضرورت ها و الزامات مدیریت جریان پول و گردش نقدینگی در كسب و كار را تأکیدی دوباره نماییم. حتی در یك شرایط عادی و معمولی نیز شما باید به صورتی نظام مند و سیستماتیک، جریان گردش نقدینگی را در سازمان خود مدیریت كنید، چه در مواقعی که رونق اقتصادی حکمفرماست و چه در شرایط ناخوشی و سختی قرار داریم که در دومی ضرورتی فزون تر دارد.

گردش نقدینگی در یک سازمان و بنگاه اقتصادی مانند جریان گردش خود در بدن یك موجود زنده می باشد. بدون یك جریان مناسب گردش خون، بدن دچار مشكل اساسی و حتی نابودی می گردد. سازمان ها نیز همین طور می باشند. اگر گردش نقدینگی، جریانی سالم نداشته باشد، سازمان دچار مشكلات جدی شده و به بیماری در حال احتضار تبدیل می گردد. شاید تصور بر این باشد كه مدیریت گردش نقدینگی در سازمان جزیی از وظایف واحد مدیریت مالی و حسابداری است اما این وظیفه مهم و اساسی، در وهله اول به دوش مدیریت ارشد سازمان بوده و هست. مدیر اجرایی ارشد كسب و كار و مدیر عامل سازمان باید توجه ویژه ای به این مسئله داشته باشد و ضمن هدایت و اداره این فرآیند، نقش و مسئولیت مدیران میانی خود در ایفای صحیح وظایف سازمانی شان را به آن ها خاطر نشان كند. واحد خرید نقش مهمی دارد، واحد فروش نیز همین طور، واحدهای تولید و برنامه ریزی نیز در این موضوع کاملا تآثیر گذار می باشند.

گام اول در این رویكرد بهبود، تهیه و طراحی یك طرح و برنامه گردش نقدینگی می باشد. شما باید ورودی ها و خروجی ها را شناسایی كرده و تعیین نمایید. پاسخگویی به پرسش های اساسی زیر نقطه شروع خوبی می باشد.

مدیریت گردش نقدینگی یک شرکت تولیدی شامل ورودی های نقدینگی و خروجی ها درآمد فروش هزینه سود

مدیریت گردش نقدینگی یک بنگاه اقتصادی شامل جریان ورودی های نقدینگی و خروجی های نقدینگی اعم از درآمد حاصل از فروش، هزینه ها، سود ناویژه، سود ناخالص، مالیات، سود صاحبان سهام و سود خالص و سود ویژه

چه عوامل و اقدامانی باعث افزایش نقدینگی می شوند؟
چه فعالیت هایی باعث كاهش نقدینگی می گردد؟

محل ها و مصارف نقدینگی باید به صورت دقیق مشخص شوند، دوره زمانی هر كدام نیز باید به صورت دقیق محاسبه شده و یا حتی الامکان تخمین زده شوند.

فروش محصولات شرکت و ارائه خدمات سازمان، دریافت تسهیلات و اخذ وام، واگذاری دارایی ها، افزایش سهام و. . . باعث افزایش نقدینگی می گردند و در مقابل خرید مواد اولیه، پرداخت اقساط وام ها و تسهیلات، پرداخت بدهی ها و . . . باعث كاهش نقدینگی می گردد. توجه به تمامی این عوامل عام و شناسایی عوامل خاص صنعت و كسب و كار شما بسیار مهم است. با توجه به این عوامل و در نظر گرفتن شرایط و مقتضیات كسب و كار، بایستی طرح و برنامه ای مدون و حساب شده برای مدیریت نقدینگی شركت خود طراحی و پیاده سازی نمایید.

مدیریت موضوعات مالی در قرن 21 | چرا موضوع های مالی برای هر کسب و کاری حیاتی است ؟

هم برای کسب وکارهای دولتی و هم برای کسب وکارهای خصوصی، داشتن یک الگوی قابل درک کسب و کار که بتوان آن را به شکلی روشن و شفاف تشریح کرد و همچنین درک خطرات استراتژیک کسب و کار، دستیابی به سود و درآمد ثابت و گزارش دهی سریع و معتبر اهمیت حیاتی دارد. الگوی مالی، واقعاً اهمیت دارد. نبود نقدینگی به شدت به کسب و کارها ضربه می زند. این موضوع تازه ای نیست که وقتی نقدینگی ندارید، نمی توانید از پس بحران ها برآیید. به هر حال باید سعی کنید تا هزینه های خود را کاهش دهید.

مدیریت موضوعات مالی در قرن 21

تری کارول

خلاصه مدیریت موضوعات مالی

• مدیران مالی باید میان برنامه ریزی بلند مدت و رفتارهای کوتاه مدت در بازارها، توازن برقرار کنند.
• به منظور انجام این کار، لازم است : یک الگوی خوب کسب و کار، درکی روشن از خطرات کسب و کار، درآمدی ثابت و ارتباطاتی مناسب داشته باشید.
• شکست در مدیریت سیستم های اطلاعات مالی، می تواند به شدت به نام تجاری شما ضربه بزند. انجام صحیح این کار، خوشایند سرمایه گذاران کوتاه و بلند مدت است.
• ارزش آفرینی در رأس برنامه های کاری است. وقتی سرمایه گذاران احساس ترس کنند، ممکن است ارزشی را که شما خلق کرده اید، سریع تر نابود کنند.
• مدیریت ارتباطات، یکی از مهم ترین مهارت های جدید در مسیر موفقیت است.

مقدمه مدیریت موضوعات مالی

برای اکثر کسب وکارها، هدف سازمانی به معنای ایجاد و حفظ ارزشی بلندمدت برای سهامداران است. بازارها به دلیل ظهور شاخصه های تجاری گوناگون و تغییرات عمده به ویژه در سطوح مدیران عامل و مدیران مالی در ترس و واهمه به سر می برند. آنها باید میان برنامه ریزی بلندمدت و رفتارهای کوتاه مدت در بازارها توازن برقرار نمایند. چگونه می توان به این هدف دست یافت؟ معیارهای جدید برای بقا و ثبات چه هستند؟

هم برای کسب وکارهای دولتی و هم برای کسب وکارهای خصوصی، داشتن یک الگوی قابل درک کسب و کار که بتوان آن را به شکلی روشن و شفاف تشریح کرد و همچنین درک خطرات استراتژیک کسب و کار، دستیابی به سود و درآمد ثابت و گزارش دهی سریع و معتبر اهمیت حیاتی دارد. این امر با ارزش آفرینی برای سهامداران هم آغاز می گردد و هم پایان می یابد.

مدیریت انتظارات سرمایه گذاران

به نظر می رسد، در مدیریت سهامداران، توجه خیلی زیادی به انتظارات آنان معطوف نمی شود. تحلیلگران به عاملان بلندمدت (مؤسسات، صندوق های مالی، صندوق های سرمایه گذاری و کسب وکارهای بیمه) مشاوره می دهند. سرمایه گذاران کوتاه مدت، تجار و افراد عام تحت تاثیر تحرکات بازار و جریانات خبری قرار دارند.

ما چگونه می توانیم میان این عناصر مختلف مصالحه برقرار کنیم؟

نخست از طریق اطلاعات روزآمد مالی؛

دوم از عدم حیرت زده کردن آنان؛

سوم از طریق دسترسی همیشگی به سرمایه؛

و چهارم از طریق داشتن یک الگوی معتبر و قابل درک کسب و کار.

گزارش دهی مالی در عصر ارتباطات

کسب وکارهای بزرگ اقدام به ایجاد اطلاعات مالی سریع، معتبر، ساده، موثق و کاربردی می نماید. در بعد داخلی، سه روز زمان برای گزارش کردن، خیلی طولانی است. اینترنت و اینترانت می توانند امکان اتصال دایم را برای کل شرکت فراهم آورند. فن آوری و ابزارهای مدیریتی و گزارش دهی مالی امکان اتصال، ارتباط، تفسیر و انتشار سریع نتایج را مهیا ساخته اند.

هم اکنون، سه عامل وجود دارند که گزارش دهی داخلی را به گزارش دهی خارجی پیوند می زنند: اضطرار، شفافیت و انسجام.
بازارهای جهانی و مدیریت به شدت متغیر، نیازمند بازخورد مالی مطمئن و سریع است. در عین حال، زمان گزارش دهی های خارجی کوتاه شده است. این امر به ویژه در اروپا مصداق دارد. اطلاعات، یک دارایی جهانی است به ویژه وقتی که قرار است منتشر شود. مدیریت نام های تجاری جهانی نیازمند کنترل شما است.
سهامداران و سرمایه گذاران خواهان اطلاعات مالی منطبق با انتظاراتشان هستند. هر چه اطلاعات بیشتری منتشر شوند، عدم هماهنگی میان بخش های مختلف سازمان کمتر خواهد بود. اطلاعات مالی دقیق و منظم همراه با توسعه الگوهای منطقی کسب و کار می تواند به عملکردی برتر منجر شود.
جریان اطلاعات نامعمول؛ هشدارهای نادرست در مورد سود یا ضرر؛ اطلاعات نادرست ارایه شده به تحلیلگران در مورد بازار؛ عدم تفسیر اطلاعات و غیره، باعث سردرگمی سهامداران و سرمایه گذاران شده و باعث نوسانات شدید، در قیمت سهام می شود. اخبار و خدمات تخصصی در بازار، باعث می شوند، سازمان ها به طور 24 ساعته از اطلاعات بازار آگاه باشند. بنابراین تفسیر تحلیلگران نیز باید همین سرعت را داشته باشد.
ممکن است برخی از مدیران نیاز به این داشته باشند که با پاردایم و الگوی جدیدی از اطلاعات آگاه شوند. ممکن است دیگران آن را فرصتی برای ایجاد ارتباط با مشتریان و دستیابی به سیستم های مناسب اطلاعاتی بدانند. اگر نتوانید از عهده این چالش جدید برآیید، به شدت به خودتان آسیب زده اید. روش صحیح آن است که به یک اندازه به سرمایه گذاران کوتاه مدت و بلندمدت توجه کنید.

نقدینگی، سلطان است

سرمایه گذاران خواهان آن هستند که کسب و کارهاسریع تر گزارش نمایند. این چالشی برای استانداردهای حسابرسی و اداره سازمان ها است. پیش بینی درآمدها و EBITDA (درآمد پیش از بهره، مالیات، کاهش ارزش پول و استهلاک) جایگزین ضرایب قدیمی قیمت/سود شده اند. این یک شاخص جدید مالی است یعنی اینکه چه مقدار نقدینگی در پایان یک دوره خاص حاصل می شود، ترازنامه ها چه وضعیتی دارند و وضعیت جریانات نقدی در آینده چگونه است.

همگان نیازمند یک الگوی کسب و کار هستند

جدا از نقدینگی، عامل دیگری که منافع کوتاه و بلند مدت را با هم تلفیق می نماید، یک الگوی معتبر و قابل تشریح کسب و کار است. اگر فاقد چنین الگویی هستید، تحلیلگران می توانند آن را برای شما ترسیم نمایند.

الگوی مالی، واقعاً اهمیت دارد. نبود نقدینگی به شدت به کسب و کارها ضربه می زند. این موضوع تازه ای نیست که وقتی نقدینگی ندارید، نمی توانید از پس بحران ها برآیید. به هر حال باید سعی کنید تا هزینه های خود را کاهش دهید. به قول معروف «باید از جیبتان بخورید تا بتوانید زنده بمانید.» این امر می تواند الگوی کسب و کار شما را نابود کند، قیمت سهام شما را پایین بیاورد و باعث شود که شما نتوانید هیچ حرکت مثبتی انجام دهید.

ارزشیابی کسب و کار

در گذشته، مطالب بسیاری پیرامون «ارزش افزوده» بیان شده است. معنای مد نظر ما این است که هر شرکتی باید بر ایجاد و حفظ ارزش برای خود تمرکز کند. ناتوانی در انجام این کار می تواند باعث سقوط ارزش سهام، کاهش نقدینگی و ناتوانی در انجام کسب و کار شود.
لذا مدیران عامل، مدیران مالی و همکارانشان نیازمند نگرش و ایجاد انگیزه هستند. ارزش آفرینی در راس دستور کار سازمانی قرار داد. این امر در برگیرنده ایجاد ارزش و حفظ آن است. نام تجاری و تجزیه و تحلیل های فنی از بازار، مهم تر از برنامه های داخلی، بودجه گزارش های سالانه تلقی می شوند. وقتی سرمایه گذاران از سرمایه گذاری هراس داشته باشند، ممکن است بیش از آنکه ارزش ایجاد کنند، ارزش سازمان را از بین ببرند.
به همین دلیل، ایجاد نقدینگی اهمیت زیادی دارد. به دلیل نتایج ضعیف و عدم اعتماد، الگوی کسب و کار خیلی سریع تر از آنچه تصور می شود، شکست خواهد خورد. این امر باعث می شود که آرامش سهامداران نیز همانند شما برهم بخورد.
برخی مدیران عامل، نتایج کوتاه مدت را عاملی واقعی برای ارزش آفرینی عنوان می کنند. آنها از تحلیلگران به خاطر عدم درک کسب و کارشان انتقاد می کنند. برخی نیز نه تنها در روابطشان بلکه به دلیل سکوتشان دچار اشتباه می گردند.
مارکونی یک نمونه قابل توجه است. طی ماه ها، سرمایه گذاران انتظار سود داشتند. اما سرمایه گذاران شاهد اخبار بدی بودند. قیمت سهام آن نیز افت کرد. اخباری دال بر ورشکستگی منتشر شدند. در عرض یک سال، ارزش سهام آن از 12 پاوند به 20 پنی سقوط کرد. ممکن است دیگر مارکونی نتواند دوباره به فهرست 100 شرکت برتر بازگردد.

عملی ساختن مدیریت موضوعات مالی

پیام هایی برای مدیران

ایجاد و حفظ ارزش برای سهامداران، اهمیت بیشتری در قرن 21 یافته است. بی ثباتی، انتظارات، سرعت گزارش دهی و سرمایه گذارانی که تشنه اطلاعات واقعی هستند، پویایی های حوزه کسب و کار را تغییر داده است.

مدیران مالی نیازمند مهارت های تازه ای هستند. این مهارت ها عبارتند از تفکر استراتژیک؛ مدیریت پیش نگرانه ریسک؛ و مهارت های ارتباطی.
ارزش آفرینی به معنای داشتن تمرکز استراتژیک، انعطاف پذیری و سازگاری است. مدیران عامل، مدیران مالی و همکارانشان باید اهمیت درک یک الگوی جامع کسب و کار را بدانند. الگوی مالی باید مبتنی بر درآمدهای ثابت و پایدار و به ویژه نقدینگی باشد. گزارش دهی باید اهمیت مدیریت نقدینگی شفاف و سریع باشد. همواره باید از فن آوری های با سرعت بالا استفاده کرد.
شما می توانید ارزشی بلند مدت خلق کنید اما سرمایه گذارانی که از آینده هراس دارند، فقط در کوتاه مدت سرمایه گذاری می نمایند. وقتی شما ریسک کسب و کار را درک کنید و آن را به شکلی استراتژیک در محیط کلان اقتصادی اداره نمایید، حداقل خواهید توانست چالش های آتی را پیش بینی نمایید، حال تحلیلگران اهمیت الگوی کسب و کار شما را درک کرده باشند یا نباشند. اگر رخدادهایی پیش بینی نشده بروز کرده اند، آنها را دقیق و سریع گزارش نمایید و سعی کنید به درکی روشن از عوامل مختلف برسید.
نهایتاً، بخش اعظم این پیام مربوط به کسب وکارهای خصوصی است. سرمایه گذاری در بخش خصوصی به سرعت در حال افزایش است. یک الگوی روشن کسب و کار، روشی بنیادی برای دستیابی به سرمایه و رشد است به ویژه اگر قصد دارید، به تدریج وارد بازار شوید.

نتیجه گیری مدیریت موضوعات مالی

همه کسب و کارهامی توانند از نکات زیر برای پیمودن مسیر خود در قرن 21 تبعیت کنند:
• گزارش دهی سریع و معتبر؛
• پیش بینی و مدیریت منافع سرمایه گذاران؛
• توجه به ارتباطات؛
• آگاهانه و روشن عمل کردن؛
• ایجاد و حفظ ارزشی بلند مدت برای سازمان.

برای اطلاعات بیشتربه مقالات ذیل مراجعه نمایید :

کتب در مورد مدیریت موضوعات مالی :

«استراتژی مالی کسب و کارهاو تصمیم گیری برای افزایش ارزش سهامداران»، هارولد بیرمن ،
«هیات های مدیره: استراتژی هایی برای ارزش آفرینی از راس»، جی کونگر و ادوارد لاولر ،
«زندگی بر روی خط گسل»، جفری مور ،
«هنر تصمیم سازی پیشرفته: ارتباطات در جهانی سریع»، کیت مورنیگان و جان ماون ،
«مدیریت مالی در قرن 21»، سدریک رد ،
«مدیریت قرن 21: روشی نوآورانه برای ایجاد رهبری در راس»، راب سیلزر ،

وب سایت در مورد مدیریت موضوعات مالی:

www.cfo.com: سایتی با مقالات و منابع کامل درباره بازار. این سایت تمامی اطلاعات مالی مورد نیاز شما در قرن 21 را دارا است.

یک پند، یک درس :

«به اعتقاد من، در ابعاد مالی جهان، استاندارد اطلاعات جایگزین استاندارد طلا شده است.» والتر وریستون

«سرمایه گذاران موفق چه در زمان های خوب و چه در زمانهای بد، چشمان تیزبین خود را بر مدیریت ریسک متمرکز می کنند.» آرتور لویت

vasael.ir

وسائل ـ این مقاله ﺑـﺎ ﺍﺳـﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺭﻭﺵ توصیفی، ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﭘﺎﺳﺦﮔﻮیی ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺳﺆﺍﻝ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﺍﻩﻫﺎی ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ نقدینگی ﺩﺭ ﺑﺎﻧﻜﺪﺍﺭی اسلامی ﻛﺪﺍﻡ ﺍﻧﺪ؟ ﺁﻳﺎ میﺗـﻮﺍﻥ ﺑﺴـﺘﻪﺍی ﺍﺯ ﺍﺑﺰﺍﺭﻫـﺎ ﺭﺍ ﻣﺘﻨﺎﺳـﺐ ﺑـﺎ ﻃﺒﻘـﻪ ﺑﻨـﺪی ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪیﻫﺎ، ﺑﺮﺍی ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻧﻘﺪﻳنگی ﺩﺭ ﺑﺎﻧﻜﺪﺍﺭی ﺍﺳﻼﻣﻲ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﻛﺮﺩ؟

معرفی مقاله| ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻧﻘﺪینگی ﺩﺭ ﺑﺎﻧﻜﺪﺍﺭی ﺍﺳﻼمی

به گزارش وسائل، ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﺑﺎﻧﻚﻫﺎ، ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺑﺰﺭﮒﺗﺮﻳﻦ ﻭﺍﺳﻄﻪﻫﺎی ﻣﺎلی، ﻧﻘﺶ مهمی ﺩﺭ ﺗﺄﻣﻴﻦ ﺳﺮﻣﺎیه ﻣـﻮﺭﺩ ﻧﻴﺎﺯ ﺑﻨﮕﺎﻩﻫﺎی ﺍﻗﺘﺼﺎﺩی ﺩﺍﺭﻧﺪ. ﺍﻳﻦ ﻧﻬﺎﺩﻫﺎی ﻣﺎلی، ﺩﺭ ﺍﻳﻔﺎی ﻫﺮﭼـﻪ ﺑﻬﺘـﺮ ﻧﻘـﺶ ﺧـﻮﺩ، ﺑـﺎ ﭼﺎﻟﺶﻫﺎﻳﻲ ﺟﺪی ﺩﺭ ﻋﺮصه ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻧﻘدینگی ﻣﻮﺍﺟﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺑﺎﻧﻚﻫﺎی ﺍﺳﻼمی، ﺑـﻪ ﺩﻟﻴـﻞ ربوی ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺴﻴﺎﺭی ﺍﺯ ﺍﺑﺰﺍﺭﻫﺎی ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻧﻘﺪینگی، ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺑﺎﻧـﻚﻫـﺎی ﻣﺘﻌـﺎﺭﻑ ﺑـﺎ ﺍﻳـﻦ ﭼﺎﻟﺶﻫﺎ ﺭﻭﺑﻪﺭﻭ ﺑﻮﺩﻩ، ﻭ ﺩﺭ پی ﺭﺍﻫﻜﺎﺭﻫـﺎ ﻭ ﺭﻭﺵﻫـﺎی ﺟـﺎﻳﮕﺰﻳﻦ ﻫﺴـﺘﻨﺪ.

اهمیت مدیریت نقدینگی در بانکداری اسلامی

ﭼﻨﺪی ﺍﺳـﺖ ﺍﻧﺪﻳﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﺸﻜﻞ ﺷﺪﻩ، ﻭ ﺩﺭﺻﺪﺩ ﻃﺮﺍحی ﺍﺑﺰﺍﺭﻫﺎی ﺳﺎﺯﮔﺎﺭ ﺑﺎ ﻣﺒـﺎنی ﻓﻘﻪ ﺍﺳﻼمی ﻭ ﻛﺎﺭﺍﻣﺪ ﺩﺭ ﻋﺮصه ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻧﻘﺪﻳﻨﮕﻲ ﺑﺮﺁﻣﺪﻩﺍﻧﺪ. مقاله ﺣﺎﺿـﺮ، ﺑـﺎ ﺍﺳـﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺭﻭﺵ توصیفی، ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﭘﺎﺳﺦﮔﻮیی ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺳﺆﺍﻝﻫﺎﺳﺖ ﻛﻪ: ﺭﺍﻩﻫﺎی ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ نقدینگی ﺩﺭ ﺑﺎﻧﻜﺪﺍﺭی اسلامی ﻛﺪﺍﻡ ﺍﻧﺪ؟ ﺁﻳﺎ میﺗـﻮﺍﻥ ﺑﺴـﺘﻪﺍی ﺍﺯ ﺍﺑﺰﺍﺭﻫـﺎ ﺭﺍ ﻣﺘﻨﺎﺳـﺐ ﺑـﺎ ﻃﺒﻘـﻪ ﺑﻨـﺪی ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪیﻫﺎ، ﺑﺮﺍی ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻧﻘﺪﻳنگی ﺩﺭ ﺑﺎﻧﻜﺪﺍﺭی ﺍﺳﻼﻣﻲ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﻛﺮﺩ؟ ﺍﻳﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ، ﻋـﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﭼﻨﺪ ﻧﻮﻉ ﺍﺑﺰﺍﺭ ﺟﺪﻳﺪ ﺟﻬﺖ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻧﻘﺪینگی، ﺑﺴﺘﻪ ای ﺍﺯ ﺍﺑﺰﺍﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﺘﻨﺎﺳـﺐ ﺑـﺎ ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪی ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪیﻫﺎی ﻧﻘﺪینگی ﺩﺭ ﺑﺎﻧﻜﺪﺍﺭی ﺍﺳﻼمی ﺍﺭﺍﺋﻪ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.

چالش های مدیریت نقدینگی در بانک اسلامی

اﻣﺮوزه ﺑﺎﻧﮑﺪاری ﯾﮑﯽ از ﺑﺎ اﻫﻤﯿﺖ ﺗﺮﯾﻦ ﺑﺨﺶﻫﺎی اﻗﺘﺼﺎد ﺑـﻪ ﺷـﻤﺎر ﻣـﯽ آﯾـﺪ. ﺑﺎﻧـﮏﻫـﺎ، از ﯾﮏﻃﺮف، ﺑﺎ ﺳﺎزﻣﺎﻧﺪﻫﯽ درﯾﺎﻓﺖﻫﺎ و ﭘﺮداﺧﺖﻫﺎ، اﻣﺮ ﻣﺒﺎدﻻت ﺗﺠﺎری و ﺑﺎزرﮔﺎﻧﯽ را ﺗﺴـﻬﯿﻞ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ و ﻣﻮﺟﺐ ﮔﺴﺘﺮش ﺑﺎزارﻫﺎ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ؛ از ﻃﺮف دﯾﮕﺮ، ﺑﺎ ﺗﺠﻬﯿﺰ ﭘـﺲاﻧـﺪازﻫﺎی رﯾـﺰ و درﺷﺖ و ﻫﺪاﯾﺖ آﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺑﻨﮕﺎهﻫﺎی ﺗﻮﻟﯿﺪی، زﻣﯿﻨﻪﻫـﺎی رﺷـﺪ و ﺷـﮑﻮﻓﺎﯾﯽ اﻗﺘﺼـﺎد را ﻓﺮاﻫﻢ می‌آورند ﺑﺎﻧﮏﻫﺎ در ﻣﺴﯿﺮ ﻧﯿﻞ ﺑﻪ اﯾﻦ اﻫﺪاف، ﺑﺎ ﭼﺎﻟﺶﻫﺎی ﻣﺘﻌﺪدی روﺑﻪرو ﻫﺴـﺘﻨﺪ ﮐﻪ رﯾﺴﮏ ﻧﻘﺪﯾﻨﮕﯽ از ﺟﻤﻠﻪ ﺑﺰرگﺗﺮﯾﻦ آن ﭼﺎﻟﺶﻫﺎﺳﺖ.

ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻧﻘﺪﯾﻨﮕﯽ ﺑﺎﻧﮏ ﺷﺎﻣﻞ ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯽ ﻧﯿﺎزﻫﺎی ﻧﻘﺪﯾﻨﮕﯽ و ﺗﺄﻣﯿﻦ آﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﺣﺪاﻗﻞّ ﻫﺰﯾﻨـﮥ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ. دﻟﯿﻞ اﺻﻠﯽ رﯾﺴﮏ ﻧﻘﺪﯾﻨﮕﯽ اﯾـﻦ اﺳـﺖ ﮐـﻪ ﺑﯿﺸـﺘﺮ ﻣﻨـﺎﺑﻊ ﺑﺎﻧـﮏﻫـﺎ از ﻣﺤـﻞّ ﺳﭙﺮدهﻫﺎی ﮐﻮﺗﺎهﻣﺪت ﺗﺄﻣﯿﻦ ﻣﯽﺷﻮد، در ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺗﺴﻬﯿﻼت ﺑﺎﻧﮏﻫﺎ ﺻﺮف ﺳـﺮﻣﺎﯾﻪﮔـﺬاری در داراﯾﯽﻫﺎﯾﯽ ﻣﯽﮔـﺮدد ﮐـﻪ درﺟـﮥ ﻧﻘـﺪ ﺷـﻮﻧﺪﮔﯽ ﻧﺴـﺒﺘﺎً ﭘـﺎﯾﯿﻨﯽ دارﻧـﺪ. ﺑﻨـﺎﺑﺮاﯾﻦ، ﯾﮑـﯽ از وﻇﯿﻔﻪﻫﺎی اﺻﻠﯽ ﺑﺎﻧﮏ اﯾﺠﺎد ﺗﻮازن ﺑﯿﻦ ﺗﻌﻬﺪات ﻣـﺎﻟﯽ ﮐﻮﺗـﺎهﻣـﺪت و ﺳـﺮﻣﺎﯾﻪﮔـﺬاریﻫـﺎی ﺑﻠﻨﺪﻣﺪت اﺳﺖ.

ﻧﮕﻬﺪاری ﻣﻘﺎدﯾﺮ ﻧﺎﮐﺎﻓﯽ ﻧﻘﺪﯾﻨﮕﯽ، ﺑﺎﻧﮏ را ﺑﺎ ﺧﻄﺮ ﻋـﺪم ﺗﻮاﻧـﺎﯾﯽ در اﯾﻔـﺎي ﺗﻌﻬﺪات و ورﺷﮑﺴـﺘﮕﯽ ﻣﻮاﺟـﻪ ﻣـﯽﮐﻨـﺪ؛ و ﻧﮕﻬـﺪاری ﻣﻘـﺎدﯾﺮ ﻓـﺮاوان ﻧﻘـﺪﯾﻨﮕﯽ ﻣﻮﺟـﺐ ﺗﺨﺼﯿﺺ ﻧﺎﮐﺎراﻣﺪ ﻣﻨﺎﺑﻊ، ﮐﺎﻫﺶ ﻧﺮخ ﺳﻮددﻫﯽ ﺑﻪ ﺳﭙﺮدهﻫﺎ، و در ﻧﺘﯿﺠﻪ از دﺳـﺖ دادن ﺑـﺎزار ﻣﯽﺷﻮد.

ابزارهای مدیریت نقدینگی در بانکداری اسلامی

از دﯾﺪﮔﺎه ﺑﺎﻧﮑﺪاری اﺳﻼﻣﯽ، ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻧﻘﺪﯾﻨﮕﯽ ﺑﻪ ﺗﻮاﻧﺎﯾﯽ ﺑﺎﻧﮏ در ﺗﺠﻬﯿـﺰ ﺑﺮﻧﺎﻣـﻪرﯾـﺰی ﺷﺪه‌ی ﻣﻨﺎﺑﻊ و ﺗﺄﻣﯿﻦ ﺗﻘﺎﺿﺎﻫﺎی ﻣﻮﺟـﻪ اﻃـﻼق ﻣـﯽ ﺷـﻮد. ﺑـﺪﯾﻦ ﺗﺮﺗﯿـﺐ، ﻋﻮاﻣـﻞ اﺳﺎﺳـﯽ در ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻧﻘﺪﯾﻨﮕﯽ، ﺷﺎﻣﻞ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﺗﻘﺎﺿﺎي ﻣﻮﺟﻪ ﻧﻘﺪﯾﻨﮕﯽ و ﭘﺎﺳﺨﮕﻮﯾﯽ ﻣﻨﺎﺳﺐ، ﺑـﺎ ﺗﻮﺟـﻪ ﺑﻪ زﻣﺎن و ﻫﺰﯾﻨﮥ ﺗﺄﻣﯿﻦ ﻧﻘﺪﯾﻨﮕﯽ اﺳﺖ.

ﺗﻮاﻧﺎﯾﯽ ﯾﮏ ﺑﺎﻧﮏ اﺳﻼﻣﯽ در ﻓﺮاﻫﻢ ﮐﺮدن ﻧﻘـﺪﯾﻨﮕﯽ، ﻧﯿﺎزﻣﻨﺪ ﻧﮕﻬﺪاری داراﯾﯽﻫﺎی ﻣﺎﻟﯽ ﺑﺎ ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ ﻧﻘﺪﺷﻮﻧﺪﮔﯽ ﺑـﺎﻻ و ﻗﺎﺑﻠﯿـﺖ ﺟﺎﺑـﻪﺟـﺎﯾﯽ ﺳـﺮﯾﻊ اﺳﺖ؛ ﺑﺪﯾﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ، ﻧﻘﺪ ﺑﻮدن و ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ ﻧﻘﻞ و اﻧﺘﻘﺎل، ﻣﻬﻢﺗﺮﯾﻦ اﺟﺰای ﭼﻨﯿﻦ ﺗﻌﺎﻣﻠﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﻧﻘﺪ ﺑﻮدن داراﯾﯽ ﺑﺪﯾﻦ ﻣﻌﻨﺎﺳﺖ ﮐﻪ داراﯾﯽ ﻣﺎﻟﯽ ﺑﺎﯾﺪ در ﮐﻤﺘﺮﯾﻦ زﻣﺎن (ﯾﮏ روز ﯾﺎ ﮐﻤﺘـﺮ) در دﺳﺘﺮس ﻗﺮار ﮔﯿﺮد، ﺑﺪﯾﻦ ﻣﻨﻈﻮر، ﺑﺎﻧﮏ ﻫﺎی اﺳﻼﻣﯽ ﻣﯽﺑﺎﯾﺴﺖ ﻣﻘﺪاری داراﯾﯽ را ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻧﻘﺪ ﯾﺎ ﺑﺎ ﺳﻮدآوری ﮐﻢ ﻧﮕﻬﺪاری ﮐﻨﻨـﺪ.

ﺑﻨـﺎﺑﺮاﯾﻦ، ﺑﺎﻧـﮏﻫـﺎی اﺳـﻼﻣﯽ ﻣـﯽﺧﻮاﻫﻨـﺪ ﺿـﻤﻦ ﭘﺎﺳﺨﮕﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﻧﯿﺎزﻫﺎي ﻧﻘﺪﯾﻨﮕﯽ، ﺣﺠﻢ داراﯾﯽﻫﺎي ﮐﻢﺑﺎزده را به ﺣﺪاﻗﻞّ ﺑﺮﺳـﺎﻧﻨﺪ؛ و اﯾـﻦ در ﺣﺎﻟﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ رﻗﺎﺑﺖ روزاﻓﺰون ﺑﺎﻧﮏﻫﺎ از ﯾﮏﺳﻮ، و ﺑﺮداﺷﺖ ﺳـﭙﺮدهﻫـﺎ ﺑـﻪ ﻋﻠّـﺖ ﺗﻔـﺎوت ﻧﺮخﻫﺎی ﺳﻮددﻫﯽ در ﺑﺨﺶﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ اﻗﺘﺼﺎدی از ﺳﻮی دﯾﮕﺮ، ﺗﻼش ﺑـﺮاي ﺑﻬﯿﻨـﻪ ﮐـﺮدن داراﯾﯽﻫﺎی ﻏﯿﺮﺳﻮدآور را ﺗﺸﺪﯾﺪ ﻣﯽﮐﻨﺪ.

ساختار محتوایی مقاله

در اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ، ﭘﺲ از ﺑﯿﺎن ادﺑﯿﺎت ﻣﻮﺿﻮع، ﻧﺨﺴﺖ ﺑـﻪ ﺿـﺮورت، روشﻫـﺎ، و اﺑﺰارﻫـﺎی ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻧﻘﺪﯾﻨﮕﯽ در ﺑﺎﻧﮑﺪاری ﺳﻨّﺘﯽ اﺷﺎره ﻣـﯽ ﺷـﻮد؛ ﺳـﭙﺲ، ﻧﯿـﺎز ﺑﺎﻧﮑـﺪاری اﺳـﻼﻣﯽ ﺑـﻪ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻧﻘﺪﯾﻨﮕﯽ ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮار ﻣـﯽﮔﯿـﺮد. در اداﻣـﻪ، ﻧﯿﺎزﻫـﺎی ﻧﻘـﺪﯾﻨﮕﯽ در ﺑﺎﻧﮑـﺪاری اﺳﻼﻣﯽ ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪی و اﺑﺰارﻫﺎی ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺮای ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ آﻧﻬﺎ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻣﯽﺷﻮد. در ﻧﻬﺎﯾﺖ، ﺑﻪ دﻟﯿﻞ ﺗﻨﻮع ﻧﯿﺎزﻫﺎ در ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻧﻘﺪﯾﻨﮕﯽ، ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﺻـﻮل و ﻗﻮاﻋـﺪ اﺳـﻼﻣﯽ، ﺑﺴـﺘﻪای از اﺑﺰارﻫـﺎ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻣﯽﮔﺮدد ﮐﻪ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از آﻧﻬﺎ ﻣﯽﺗـﻮان ﺑـﻪ اﻫـﺪاف ﻣـﺪﯾﺮﯾﺖ ﻧﻘـﺪﯾﻨﮕﯽ در ﺑﺎﻧﮑـﺪاری اﺳﻼﻣﯽ ﻧﺎﺋﻞ ﺷﺪ.

ﻧﺘﻴﺠﻪﮔﻴﺮی

در ﻧﻈﺎم اهمیت مدیریت نقدینگی اﻗﺘﺼﺎد ﻣﺘﻌﺎرف، و در ﺑﺎزار ﭘﻮل و ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ، اوراق ﻗﺮﺿﻪ ﻧﻘﺶ اﺳﺎﺳﯽ دارد. ﺑﺎ ﺗﺤﺮﯾﻢ رﺑﺎ و اﺑﺰارﻫﺎی ﻣﺎﻟﯽ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﻋﻘﺪ ﻗﺮض، از ﺟﻤﻠﻪ اوراق ﻗﺮﺿﻪ، ﻧﻈﺎم اﻗﺘﺼﺎد اﺳﻼﻣﯽ ﺑﺎ ﺧـﻸ ﻣﻮاﺟﻪ ﻣﯽﺷﻮد. ﺑﺮ اﯾﻦ اﺳﺎس، ﺑﺎﻧﮏداری اﺳﻼﻣﯽ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾﮑﯽ از ﺑﺨﺶﻫﺎی ﻣﻬﻢ اﻗﺘﺼـﺎدی و ﻧﻬﺎد اﺻﻠﯽ ﺗﺄﻣﯿﻦ ﻣﺎﻟﯽ ﻧﻤﯽﺗﻮاﻧﺪ در ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎي ﺧﻮد از اﯾﻦ اﺑﺰارﻫﺎ اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﺪ.

ﻣﻄﺎﻟﻌـﺎت ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﻧﮏﻫﺎی اﺳﻼﻣﯽ، ﺑﻪ ﻋﻠّﺖ ﻧﺒﻮد اﺑﺰارﻫﺎی ﮐﺎﻓﯽ ﺑـﺮاي ﻣـﺪﯾﺮﯾﺖ ﻧﻘـﺪﯾﻨﮕﯽ، ﺣﺠﻢ ﺑﺎﻻﯾﯽ از ﻧﻘﺪﯾﻨﮕﯽ را ﻧﮕﻬﺪاری ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ اﯾﻦ اﻣﺮ ﻫﺰﯾﻨـﻪ ﻓﺮﺻـﺖ ﺑـﺎﻻﯾﯽ ﺑـﺮاي آﻧﻬـﺎ اﯾﺠﺎد ﻣﯽﮐﻨﺪ؛ و در ﻧﻬﺎﯾﺖ، ﺑﺎزدﻫﯽ ﺑﺎﻧﮏ را ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯽآورد. اﻧﺪﯾﺸﻤﻨﺪان ﻣﺴﻠﻤﺎن ﺑﺮاي ﺟﺒـﺮان اﯾﻦ ﺧﻸ ﮔﺎمﻫﺎی ﻣﻬﻤﯽ ﺑﺮداﺷﺘﻪاﻧﺪ. آﻧﻬﺎ اﺑﺰارﻫﺎي ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻧﻘـﺪﯾﻨﮕﯽ ﭼـﻮن ﻣﺮاﺑﺤـﮥ ﻣـﻮازي، ﻗﺮض اﻟﺤﺴﻨﮥ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ، ﺻﻨﺪوق ABC و اوراق ﺑﻬﺎدار اﺳﻼﻣﯽ از ﺟﻤﻠﻪ اوراق ﻣﺮاﺑﺤﮥ رﻫﻨـﯽ و اﺟﺎره ﺑﻪ ﺷﺮط ﺗﻤﻠﯿﮏ را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻦ اوراق ﻗﺮﺿﻪ در ﻧﻈـﺎم اﻗﺘﺼـﺎد اﺳـﻼﻣﯽ ﻣﻌﺮﻓـﯽ ﮐﺮده اﻧﺪ.

در اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ، ﭘﺲ از اراﺋﮥ ﻣﺒﺎﻧﯽ ﻧﻈﺮی ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻧﻘﺪﯾﻨﮕﯽ در ﺑﺎﻧﮑﺪاری اﺳﻼﻣﯽ، ﻧﯿﺎزﻫـﺎی ﺑﺎﻧﮑﺪاری اﺳﻼﻣﯽ ﺑﻪ ﺳﻪ دﺳﺘﮥ ﮐﻠّﯽ ﻧﯿﺎزﻫﺎی آﻧﯽ، ﺑﺴﯿﺎر ﮐﻮﺗﺎهﻣﺪت، و ﮐﻮﺗﺎهﻣﺪت ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺷﺪ؛ ﺳﭙﺲ، ﺑﺎ ﻧﻘﺪ و ﺑﺮرﺳﯽ اﻧﻮاع روشﻫﺎی ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻧﻘﺪﯾﻨﮕﯽ در ﺑﺎﻧﮑﺪاری اﺳﻼﻣﯽ، ﻣﺠﻤﻮﻋﻪای از اﺑﺰارﻫﺎی ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻧﻘﺪﯾﻨﮕﯽ در ﻗﺎﻟﺐ ﺑﺴﺘﻪﻫﺎﯾﯽ ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﻧﯿﺎزﻣﻨـﺪیﻫـﺎ اراﺋـﻪ ﮔﺸـﺖ ﮐـﻪ ﻣﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑﺮای ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻧﻘﺪﯾﻨﮕﯽ در ﺑﺎﻧﮑﺪاری اﺳﻼﻣﯽ ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار ﮔﯿﺮﻧﺪ.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.