کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟
بورس اوراق بهادار یکی از ارکان اصلی بازار سرمایه است. مهمترین وظیفه این بازار جذب سرمایههای پراکنده و تخصیص بهینهی این منابع به واحدهایی است که هم در جهت توسعه گام بر میدارند و هم منافع مورد انتظار سرمایهگذاران را تامین میکنند.
سرمایهگذاران، با انگیزههای مختلف نقش اساسی در تامین منابع مالی بازی میکنند. واحدهای اقتصادی نیز از جذب سرمایههای پراکنده، اهداف متفاوتی را دنبال میکنند که هدف هر دو گروه، دستیابی به منابع بیشتر و حداکثر کردن ثروت سهامداران است.
یکی از عواملی که در توسعه و رشد پایدار سرمایه نقش موثری دارد، آشنایی سرمایهگذاران و معاملهگران بازار سرمایه با روشهای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و افزایش توان تحلیلگری آن هاست.
تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دو مکتب فکری مهم در بازارها به حساب میآیند که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت. همچنین معاملهگران و سرمایهگذارا بازار، از «روانشناسی بازار» نیز برای بررسی و تصمیمگیری استفاده میکنند.
شاید روانشناسی بازار را نتوان یک روش تحلیلی مستقل نامید با این حال در ادامه به بررسی این روش نیز خواهیم پرداخت.
1- تحلیل بنیادی
تجزیه و تحلیل بنیادی مبتنی بر این فرض است که اوراق بهادار (و بازار به عنوان کل) دارای ارزشی ذاتی است که بوسیلهی سرمایهگذاران قابل برآورد است.
در تحلیل بنیادی برآورد ارزش ذاتی سهام از طریق ارزیابی متغییرهای بنیادی انجام میشود.
اگر ارزش بازار کمتر از ارزش ذاتی باشد، زمان برای خرید مناسب است و اگر ارزش بازار بیشتر از ارزش ذاتی باشد زمان برای فروش مناسب است.
در تحلیل بنیادی سرمایهگذاران ابتدا اقتصاد و بازار را به عنوان یک کل، تجزیه و تحلیل میکنند تا بتوانند زمان مناسب را برای سرمایهگذاری تشخیص دهند.
سپس به تحلیل صنایع یا بخشهایی از اقتصاد میپردازند که دارای چشم اندازهای آتی مناسبی هستند. در خاتمه نیز تحلیلگر به این نتیجه میرسد که زمان سرمایهگذاری مناسب است و صنعت مناسبی با بازده بالایی در چرخه اقتصاد فعالیت میکند و سپس به تحلیل شرکتهای آن صنعت میپردازد.
از آنجا انواع روشهای تحلیل سهم که تحلیل بازار دلالت بر زمان مناسب جهت سرمایهگذاری در سهام داشته و تحلیل صنعت به منظور یافتن صنایعی با روشنترین آینده صورت میگیرد، بنابراین سرمایه گذار قادر به انتخاب شرکتهایی با آیندهای بهتر در محدودهی آن صنایع خواهد بود.
به این منظور سرمایهگذار باید بر دو جزء مهم یعنی سودهای تقسیمی و نرخ بازگشت مورد انتظار و یا به صورت بدیل، درآمد و نسبت P/E و تحلیل آنها تکیه کند.
تحلیل بنیادی در سطح شرکت، شامل متغییرهای اصلی مالی برای تخمین ارزش ذاتی شرکت است.
این متغیرها شامل فروش، حاشیه سود، استهلاک، نرخ مالیات، منابع مالی، گردش دارایی ها و عوامل دیگر است.
تحلیلهای بعدی میتواند شامل موقعیت رقابتی شرکت در آن صنعت، روابط کارگری، تغییرات تکنولوژیکی، مدیریت، رقابت خارجی و غیره باشد. نتیجه نهایی تحلیل بنیادی در سطح شرکت دادههایی است که برای تخمین قیمت سهام مورد نیاز است.
طرفداران استراتژیهای بنیادی معتقدند که ” قیمت در بلندمدت به سوی ارزش ذاتی میل میکند ” بنابراین هرگاه در فرآیند ارزشگذاری بنیادی سهام، فاصله یا شکافی بین ارزش و قیمت روز ملاحظه کنند از این مسئله برای نتیجهگیری در مورد ارزندگی یا عدم ارزندگی و در نتیجه خرید یا فروش سهام استفاده میکنند.
به طور خلاصه برخی از مزایا و معایب تحلیل بنیادی عبارتند از:
مزایای تحلیل بنیادی:
- ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﻣﺰﯾﺖ آن اﻣﻨﯿﺖ در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﻣﻮاج رواﻧﯽ ﺑﺎزار اﺳﺖ
- تحلیلهای بنیادی مناسب برای سرمایهگذاریهای بلندمدت و تمرکز بر روندهای بلندمدت است
- در نتیجهی تحلیل بنیادی سهام مناسب برای بلندمدت شناسایی میشود
- خطاهای تحلیل بنیادی دارای ضریب پایینتری نسبت به خطاهای تحلیل تکنیکال هستند
معایب تحلیل بنیادی:
- نیاز به تخصص بیشتری در زمینهی مالی دارد
- بکارگیری این تکنیک باید نسبت به مشخصه صنایع و شرکتها متفاوت باشد، و لازمهی آن تحقیقات زمانبر و پر هزینه است
- نیازمند زﻣﺎنی ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺟﻬﺖ ﺗﺤﻠﯿﻞ شرکتهاست و ﻣﺤﺪودیتهای اﻃﻼع رﺳﺎﻧﯽ ﺷﺮکتها از موانع آن به حساب میآیند
- درصورت تغییرات محیطی، تحلیل با خطا مواجه میشود
- یادگیری آن پیچیده و زمانبر است
2 – تحلیل تکنیکال
تجزیه تحلیل تکنیکال یکی از روشهای سنتی انتخاب سهام عادی و کاملا متمایز از روش بنیادی است.
برخلاف روش بنیادی که بر دادههایی از قبیل سود سهام، فروش، نرخهای رشد و یا قوانین و مقررات دولتی مبتنی است، روش تجزیه و تحلیل تکنیکی مبتنی بر دادههای منتشر شدهی بازار است. دادههای بازار (market data) شامل قیمت سهام یا سطح شاخص بازار، حجم (تعداد سهام معامله شده) و شاخصهای تکنیکی است.
تحلیل تکنیکال (فنی) تغییر و حرکت قیمت اوراق بهادار را مدنظر دارد و از این دادهها برای پیش بینی تغییرات و حرکت آینده قیمت آن استفاده میکند.
تکنیکالیستها از نمودارهای قیمت استفاده میکنند که این نمودارها اطلاعات ارزشمندی از قبیل حرکات و تغییرات روند قیمت در طول یک بازه زمانی، عکس العمل قبل و بعد از اتفاقات مهم، نوسانات گذشته و حال، حجم و میزان معاملات تاریخی و قدرت نسبی یک سهم نسبت به کل بازار را در اختیار ما قرار میدهند. همچنین تحلیل تکنیکال کمک زیادی به تشخیص زمان ورود به معامله میکند.
تجزیه تحلیل فنی یک روش پیش بینی قیمت با استفاده از قیمتهای گذشته است. این روش مبتنی بر تحلیل عرضه و تقاضای کالاها، سهام، شاخصهای معاملات آتی یا هر ابزار قابل معامله است.
اغلب به این روش، روش تجزیه و تحلیل بازار یا تجزیه و تحلیل داخلی نیز گفته میشود، به این علت که در این روش از طریق ثبت دادههای مربوط به سهام به بررسی عرضه و تقاضای سهام در کل بازار پرداخته میشود.
هدف تجزیه و تحلیل تکنیکال استفاده از زمان است، بعبارت دیگر هدف آن پیش بینی تغییرات قیمتی کوتاهمدت در شاخصهای بازار سهام و سهام بصورت جداگانه است.
این پیشبینی بر مطالعه بازار یا تغییرات سهام از طریق تجزیه و تحلیل دادههای قیمتی و حجم مبادله سهام یا مطالعه شاخصهای تکنیکی مبتنی است. توجه داشته باشید که تجزیه و تحلیلگران تکنیکی نه تنها به سطوح قیمتی بلکه بر تغییرات قیمت نیز توجه داشته و سعی میکنند تغییرات قیمت را پیش بینی نمایند.
به صورت خلاصه، منطق تجزیه و تحلیل تکنیکی عبارت است از:
1. قیمت ها توسط نیروی عرضه و تقاضا تعیین میشوند.
2. عوامل مختلفی از قبیل عوامل بنیادی و عوامل روانشناختی بازار بر میزان عرضه و تقاضا تاثیر میگذارند.
3. قیمت سهام هم زمان با تغییر و تعدیل قیمت سهام به سطوح تعادل جدید، به روند جدید تغییر مییابد.
4. روندها و تغییرات میتوانند از طریق مطالعه تغییرات قیمتی و حجم معامله در طول زمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و مشخص شود.
معاملهگرهایی که از استراتژیهای تکنیکال استفاده میکنند، معتقدند “همهی اطلاعات مهم بازار در قیمتها و حجم معاملات منعکس شده است” و اگر بخشی از اطلاعات خود را در قیمت نشان نمیدهند، عملا برای فعالان بازار ارزش ندارد.
تحلیلگران تکنیکال از مفاهیم و ابزارهایی مانند اندیکاتورها و اسیلاتورها، خطوط روند، حمایتها و مقاومتها و… برای تحلیل استفاده میکنند.
به طور خلاصه برخی از مزایا و معایب تحلیل تکنیکال عبارتند از:
مزایای تحلیل تکنیکال:
- ﯾﮏ ﺗﺤﻠﯿﻠﮕﺮ ﺗﮑﻨﯿﮑﺎل ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ از اﺳﺘﺮاﺗﮋي ﺧﻮد در ﺗﻤﺎم ﺑﺎزارﻫﺎ و روي ﺗﻤﺎم ﭼﺎرتها اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﺪ و اﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﻧﻘﺎط ﻗﻮت اﯾﻦ ﻧﻮع ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ. (درﺻﻮرﺗﯽ ﮐﻪ تحلیلگران بنیادی تنها ﻣﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ از ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺑﺮرﺳﯽ اﻃﻼﻋﺎت و صورتهای ﻣﺎﻟﯽ ﺧﻮد در ﺑﺎزار ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ اﺳﺘﻔﺎده ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ و اﯾﻦ ﻧﺎﺷﯽ از ﺣﺠﻢ زﯾﺎد اﯾﻦ اﻃﻼﻋﺎت ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ).
- زمان مناسب خرید نقش مهمی در عملکرد معاملهگر دارد و استفاده از روش تحلیل تکنیکال کمک بسزایی در تشخیص زمان خرید میکند.
- مناسبترین زمان ورود یا خروج را در کوتاهمدت نشان میدهد
- هزینه و زمان تحلیل آن کم است
- دورهی آموزش این روش کوتاه است
معایب تحلیل تکنیکال:
- خطاهای تحلیلی در این روش به نسبت تحلیل بنیادی دارای ضریب بالاتری است و به علت تمایلات و تعصب متفاوت افراد، امکان تفسیر و تحلیلهای متفاوتی وجود دارد
- دﺷﻮاري در ﮔﺮدآوری اﻃﻼﻋﺎت و اﯾﺠﺎد زﯾﺮﺳﺎﺧت هاي ﻧﺮم اﻓﺰاري ﺟﻬﺖ اﺳﺘﻔﺎده از ﻧﻤﻮدارﻫﺎی ﻗﯿﻤﺘﯽ ﺳﻬﺎم
- عدم کاربرد در سهام شرکتهای کوچک
- ابزارهای تحلیلی گوناگون و زیادی برای این روش وجود دارند
مطالب مرتبط:
3 – روانشناسی بازار
با درنظر گرفتن مباحث گسترده کارایی بازار، گاهاً سرمایه گذاران نگاهی گذرا به بحث روانشناسی در بازارهای مالی و نقشی که احساسات و عواطف در آن ایفا میکند، میاندازند.
مخصوصا اینکه در کوتاهمدت، احساسات و هیجانات سرمایهگذاران بر قیمتهای سهام و بازارها تاثیر میگذارد. لذا آگاهی از این موارد در رابطه با تصمیمگیریها و درک فرآیندهای بازار مالی ضروری به نظر میرسد.
مالی رفتاری (BEHAVIORAL FINANCE) به معنای مطالعه رفتار سرمایهگذاران با استفاده از این عقیده است که سرمایه گذاران ممکن است به صورت غیرعقلایی عمل نمایند و معمولا هم در بازارها انواع روشهای تحلیل سهم رفتارهایی احساسی به چشم میخورد.
در این نوع روش معاملهگر هیچ تحلیلی جهت پیدا کردن سهم مناسب انجام نمیدهد. در حقیقت معاملات و توجه خود را معطوف به سهامی میکند که مورد توجه بازار است که این توجه از راههای مختلفی قابل شناسایی است:
- سهامی که بیشترین حجم معامله را در روز داشتهاند.
- سهامی که در قسمت پربیننده سایت بورس تهران آمدهاند.
- سهامی که بیشترین نظرات را در شبکههای اجتماعی به خود اختصاص دادهاند.
- سهامی که اخبار داغ و حساسی دارند.
اما مدیریت احساسات در حیطهی معاملات بسیار ضروری است چراکه معاملهگران اغلب باید سریع فکر کنند و در زمانی کوتاه به خرید و فروش سهام بپردازند. در نتیجه برای انجام این کار، نیازمند نظم و برنامهی معاملاتی از قبل تعیینشدهای هستند که بتوانند زمان ورود و خروج به معاملات را بهتر مدیریت کنند.
در این راستا معاملهگران باید دستورالعملهایی مبتنی بر میزان ریسکپذیریشان برای زمان ورود و خروج از یک معامله را در نظر داشته باشند (چه برای اهداف سود خود و چه برای اعمال حد زیانشان) و از این طریق احساسات را از معامله خارج کنند.
علاوه بر این یک معاملهگر میتواند تصمیم بگیرد که در پی تحولاتی خاص، چگونه در خصوص خرید یا فروش سهام مورد نظر خود اقدام نماید و محدودیتهای تعیین شدهای را در خصوص میزان سود یا زیان به ازای هر روز معاملاتی در نظر بگیرد.
به روز بودن معامله گر و کسب مهارت در زمینهی مطالعه ی نمودارها و صورتهای مالی، تجزیه تحلیل اخبار، صنعت و تکنیکهای معاملاتی بسیار حائز اهمیت است. چراکه “دانش”، به معاملهگر کمک میکند تا بهتر بتواند بر ترس خود غلبه نماید.
به طور خلاصه برخی از مزایا و معایب تکنیک روانشناسی بازار عبارتند از:
مزایای روانشناسی بازار:
- کنترل بر احساسات، غلبه بر احساس طمع و یادگیری انعطاف پذیری در حین انجام معاملات
- توانایی تغییر عادات ذهنی جهت همسو شدن با جریان بازار
- آگاهی از آن موجب میشود تا با برنامهریزی قبلی و استراتژی مدون وارد بازاهای سرمایه گذاری شوید
- باعث میشود تا اقدامات سرمایهگذاری خود را براساس منطق پیش ببرید و از تصمیمات احساسی جلوگیری کنید
معایب روانشناسی بازار:
- این دسته از استراتژیهای معاملاتی بسیار پر ریسک هستند
- آگاهی از مباحث روانشناسی بازار، مکملی در کنار انواع تحلیلهای بازار مالی به حساب میآید و به خودی خود کافی نیست. درک فرآیندها و تکنیکهای بازار مالی، مسیر فرصتهای خرید و فروش را فراهم میآورد و کنترل احساسات شخصی و پیش بینی هیجانات سرمایهگذاران نیز در این بین میتواند نقش به سزایی را در میزان سود و زیان فرد ایفا کند.
مطالب مرتبط:
از کدام روش برای تحلیل سهام استفاده کنیم؟
انتخاب بین تحلیل بنیادی و تکنیکال به بازه زمانی سرمایهگذاری، اهداف و شرایط شخص بستگی دارد. اما بطور کلی بیشتر سرمایهگذاران و معاملهگران حرفهای در بورس ایران توصیه میکنند همزمان از تحلیلهای بنیادی و تکنیکال برای انتخاب سهام و تصمیمگیری استفاده شود.
به ترکیب این دو نوع تحلیل، تحلیل تکنوفاندامنتال گفته میشود.
با این حال، در برخی شرایط امکان استفاده از این دو تحلیل نیست و حتی چنین نیازی وجود ندارد. مثلا اشخاصی که نوسانگیریهای کوتاهمدت روزانه انجام میدهند طبیعتا نمیتوانند زمان زیادی برای تحلیل بنیادی صرف کنند و نیازی نیز ندارند.
این افراد صرفا با تحلیل نمودارها و روانشناسی بازار تصمیمات خرید و فروش خود را میگیرند.
با خواندن جدول زیر میتوانید به شکلی دقیقتر انتخاب تحلیل مناسب را انجام دهید.
شما از چه روشی برای تحلیل سهام استفاده میکنید؟ تجربیات خود را در بخش دیدگاه بنویسید.
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
بهترین روش تحلیل تکنیکال چیست؟ آشنایی با بهترین روش سرمایهگذاری
برای ورود به بازار سرمایه باید با انواع روشهای تحلیل تکنیکال آشنا شد و کارآمدترین آنها را استفاده کرد. به این منظور ابتدا باید انواع روش تحلیل تکنیکال را شناخت و سپس در میان آنها به دنبال بهترین روش تحلیل تکنیکال گشت. به همین منظور امروز در این مقاله قصد داریم با هم نگاهی بر روشهای تحلیل تکنیکال بیندازیم. پس از آشنایی با این روشها باید به یک سوال نهایی پاسخ داد: بهترین روش تحلیل تکنیکال چیست؟
رسیدن به بهترین پاسخ برای این پرسش هدف اصلی کلینیک سرمایه در این مقاله است، چرا که بسیاری از تازه واردان در دنیای سرمایهگذاری همواره به دنبال بهترین روش میگردند.
فهرست عناوین مقاله
آشنایی با روشهای تحلیل تکنیکال برای یافتن بهترین روش تحلیل تکنیکال
همانطور که گفتیم برای یافتن بهترین روش ابتدا باید با انواع روشها آشنا شد. روشهای تحلیل تکنیکال به طور کلی به هشت دسته تقسیم میشوند که در ادامه به بررسی هر یک به صورت جداگانه میپردازیم.
پیش از آن به یاد داشته باشید که به طور کلی روش تحلیل تکنیکال برای پیشبینی حرکات آینده سهام بورس یا ارز دیجیتال به کار میروند و هرگز به صورت 100 صحیح نیستند. این روشها همگی با کمک سوابق پیشین سهام به کار گرفته میشوند.
نمودارهای سهام
یکی از روشهای تحلیل تکنیکال استفاده از نمودارها است. نمودارها تمامی سوابق قیمتی یک سهام را در خود جای میدهند. این نمودارها به سه شکل شمعی، میلهای و خطی ایجاد میشوند و هر یک در بازههای زمانی متفاوت به ترتیب زمانی شکل میگیرند. تحلیلگر میتواند هر نمودار را مطابق میل خود طی بازههای زمانی ساعتی، روزانه، ماهیانه، فصلی، سالیانه و حتی دههای یا سدهای بررسی کند.
معاملهگر با توجه به اهداف خود زمان مورد نظر را بررسی میکند. برای تریدینگ در بازههای زمانی کوتاه مدت باید بازههای کوتاه یک سهام همچون روزانه یا ماهیانه را بررسی کرد. اما اگر قصد سرمایهگذاری بلند مدت دارید، بررسی نمودارهای بازههای زمانی بزرگتر کمک بیشتری به شما خواهد کرد.
در نمودارها شما چهار فاکتور اصلی قیمت یعنی قیمت شروع، پایان، سقف و کف را مشاهده میکنید. این فاکتورها با توجه به بازه زمانی شما نشان داده میشوند.
برای مثال اگر به بررسی روند یک سهام طی یک ماه گذشته بپردازید، این چهار فاکتور مطابق هر یک روز شکل میگیرند. به این ترتیب اگر نموداری شمعی را انتخاب کنید، شما 30 شمع با 30 قیمت آغازی و پایانی متفاوت یا گاهی یکسان خواهید داشت، که هر شمع یک کف قیمت و یک سقف قیمت مختص به خود را دارد.
در نهایت شما قادر به مشاهده آخرین تغییرات و همچنین حجم معاملات در نمودارها نیز هستید. حجم تغییرات به شما نشان میدهد چه میزان سهام طی هر بازه خریداری یا فروخته شدهاند؛ و آخرین تغییرات نمایانگر انواع روشهای تحلیل سهم کوچکترین تغییرات در قیمت سهام است.
به این ترتیب شاید استفاده از نمودارها بهترین روش تحلیل تکنیکال باشد.
میانگین متحرک
یکی از قدیمیترین، شناختهشدهترین و پرکاربردترین روشها و شاخصها در تحلیل تکنیکال، میانگین متحرک است. میانگین متحرک خطی است که برای از بین بردن نوکهای تیز در نمودار استفاده میشود. این شاخص همانطور که از نامش پیداست میانگین قیمت را نشان میدهد. به علاوه از آنجاییکه برای از بین بردن نوکهای تیز مکرر در نمودار است، در نتیجه خود به صورت انحنا شکل میگیرد.
میانگین متحرک صرفاً از قیمتهای پیشین بازار استفاده میکند و تحلیلگر با توجه به میانگین قیمت هر سهام، برای خرید یا فروش آن تصمیمگیری میکند. این شاخص برای تشخیص جهت روند بسیار کاربرد دارد و با استفاده از آن جهت قیمت نزولی، صعودی یا خنثی به راحتی نمایان میشود.
برای به دست آوردن میانگین متحرک ابتدا باید میانگین 4 قیمت هر بخش را به دست آورد. برای مثال اگر میانگین یک ماه را میخواهیم به دست آوریم، ابتدا میانگین قیمت آغازین، قیمت پایانی و قیمتهای سقف و کف را برای هر روز به صورت جداگانه به دست میآوریم.
پس از آن میانگینهای به دست آورده را با هم جمع میکنیم و بر تعداد آنها تقسیم میکنیم.
این میانگین به تحلیلگر کمک میکند دادههای قیمتی بازههای زمانی گذشته را راحتتر درک کند و زمان کمتری را برای تجزیه و تحلیل اعداد بسیار صرف کند.
شاخصهای تکنیکال
شاخصهای تکنیکال با گستردگی بالا قابلیت استفاده به عنوان بهترین روش تحلیل تکنیکال را دارند. این انواع روشهای تحلیل سهم شاخصها از بررسی فاکتورهایی همچون قیمت و حجم معاملات انجام شده در گذشته شکل میگیرند. شاخصها با استفاده از فرمولها و محاسبات ریاضی به بررسی، تجزیه و تحلیل دادهها میپردازند. همچنین این شاخصها به صورت سیگنالهایی روی نمودارها قرار میگیرند.
با استفاده از فرمولهای ریاضی متفاوت تحلیلگر روند آینده سهام و جهت حرکت روند را تا حدودی پیشبینی میکند. به این صورت زمان ورود و خروج مناسب هر سهام را مییابند.
این شاخصها خود به دو دسته بزرگ دیگر تحت عنوانهای شاخصهای مومنتوم و شاخصهای قیمت تقسیم میشوند.
شاخصهای مومنتوم
شاخصهای مومنتوم قدرت یا ضعف قیمت را نشان میدهند. این شاخصها به تحلیلگر کمک میکنند که وضعیت اشباع خرید یا اشباع فروش را پیدا کنند و در زمان درست برای خرید یا فروش سهام خود تصمیم بگیرند. به بیانی دیگر مومنتوم میزان صعود یا ریزش هر سهام را نشان میدهد. برخی از شاخصهای مومنتوم عبارتند از شاخص کانال کالا (CCI)، شاخص قدرت نسبی (RSI) شاخص میانگین حرکت جهتدار ( اندیکاتور MACD ).
شاخص کانال کالا تفاوت بین قیمت حاضر سهام و میانگین قیمت پیشین آن را نمایان میسازد. زمانیکه عدد این شاخص بالاتر از صفر باشد به معنای این است که قیمت سهام از میانگین آن در گذشته بیشتر است. زمانی که قیمت سهام از میانگین آن کمتر باشد، CCI عددی کمتر صفر را نشان میدهد.
شاخص قدرت نسبی سیگنالهایی از قیمتهای خرسی (نزولی) و گاوی (صعودی) ارائه میدهد. این شاخص اغلب در زیر نمودار قرار میگیرد. زمانی که RSI بالاتر از 70% باشد، به معنای اشباع خرید و زمانی که پایینتر از 30% باشد، به معنای اشباع فروش سهام است.
شاخص میانگین حرکت جهتدار ارتباط بین دو میانگین متحرک را نشان میدهد. تحلیلگر با استفاده از این شاخص متوجه میشود چه زمانی باید از خرید یا فروش یک سهام دست بکشد. همچنین سرعت این خطوط بیانگر اشباع خرید و فروش است. علاوه بر آن قدرت یا ضعف روندهای صعودی و نزولی را میتوان به سادگی با MACD به دست آورد.
این شاخصها بیشتر در زمان صعود قیمت کاربرد دارند، چرا که به طور کلی روند صعودی دوام بیشتری نسبت به روند نزولی دارد.
شاخصهای قیمت
شاخصهای قیمت همانطور که از نامشان پیداست بر پایه قیمت هستند. شاخصهایی همچون میانگین متحرک (MA) و باندهای بولینگر از دسته شاخصهای قیمت به شمار میروند. میانگین متحرک به طور مداوم از قیمتهای هر روز بازار به دست میآید، سپس میانگینهای هر روز با دیگر روزها میانگینی دیگر برای بازه رمانی بزرگتر تشکیل میدهند.
باند بولینگر از ترکیب میانگین متحرک و دو خط منحنی دیگر تشکیل میشود. با این شاخص تحلیلگر قیمت میانی، تغییر مسیرها در سقف و تغییر مسیرها در کف را مشاهده میکند. به این ترتیب بهترین زمان ورود و خروج به بازار را میتوان دریافت. شاخصهای قیمت به نوعی یکی از پرکاربردترین و بهترین روش تحلیل تکنیکال به شمار میروند.
حمایت و مقاومت
تحلیلگر با استفاده از نمودارها نقاطی را تحت عنوان نقاط حمایت و مقاومت شناسایی میکند. این نقاط اغلب به دنبال عدم تعادل بین عرضه و تقاضا ایجاد میشوند. این نقاط با کمک خط روند و میانگین متحرک به دست میآیند. حمایت زمانی رخ میدهد که سهامهای بسیاری از یک عرضه خریداری میشوند و آن عرضه با کمبود سهام مواجه میشود.
مقاومت برعکس حمایت است. در این حالت عرضه بیش از تقاضا است و در نتیجه سهام قادر به ادامه روند صعودی نخواهد بود. به این ترتیب مقاومت اتفاق میافتد و از ریزش سهام جلوگیری میشود.
در هر یک از نقاط حمایت و مقاومت احتمال معکوس شدن بازار وجود دارد. به این ترتیب تریدر با یافتن این نقاط میتواند سرمایهگذاری موفقتری را داشته باشد.
حجم سهام
یکی دیگر از روشهای تحلیل تکنیکال با استفاده از نمودار حجم سهام است. این نمودار تمامی سهامهای خریداری شده و فروخته شده طی یک روز یا یک بازه زمانی مشخص را نشان میدهد. هر یک از خطها نشان دهنده یک ترید هستند و برای به دست آوردن حجم تریدینگ به کار میروند.
این نمودار اغلب در زیر صفحه قیمتها نمایش داده میشود. تاثیر حجم سهام بر نقاط شکست قیمت نمایان میشود. در صورتیکه خرید بسیار بالاتر از فروش باشد، شاهد بریک اوت (breakout) خواهیم بود، این اتفاق منجر به افزایش ناگهانی قیمتها میشود. در صورتیکه فروش بیشتر باشد بریک داون (breakdown) اتفاق میافتد، که این اتفاق باعث کاهش ناگهانی قیمت خواهد شد.
با این وجود، نمودار حجم سهام هم میتواند بهترین روش تحلیل تکنیکال باشد.
روندها
روند خطی است که جهت حرکت بازار را نشان میدهد. این روند میتواند به یکی از حالتهای صعودی، نزولی یا خنثی باشد. روند صعودی به معنای افزایش خریداران با افزایش سهام است و بالعکس.
روند را به صورت خطی بر نمودار نشان میدهیم. این خط با اتصال نقاط کف و سقف قیمت به دست میآید. با کمک خط روند تحلیلگر نقاط حمایت و مقاومت، نقاط شکست یا چرخش بازار و جهت قیمت بازار را پیدا میکند. علاوه بر این با استفاده از میانگین متحرک نیز میتوان روند بازار را مشخص کرد. برای اطلاعات بیشتر پیشنهاد می کنیم مقاله خط روند را مطالعه کنید.
کدام انواع روشهای تحلیل سهم روش تحلیل تکنیکال بهتر است؟
حال که با هشت روش تحلیل تکنیکال آشنا شدید، میدانید که هر کدام از این روشها به نوعی میتواند جایگاه بهترین روش تحلیل تکنیکال را از آن خود کنند.
هر کدام از این روشها مزیتها و کاربردهای خود را دارند و بهترین روش میتواند کاملاً فردی باشد. بدین معنا که بهترین شیوه با توجه به خصوصیات فردی و کاربردهای مورد نیاز هر شخص میتواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد.
در نتیجه بهترین روش به یکی از این روشها منتهی نمیشود. با این حال شاید بتوان گفت بهترین روش ترکیبی از چند روش است. به این صورت فرد با ادغام روشها و بررسی سرمایهگذاری از چندین جهت میتواند با ریسک کمتر و پیشبینی دقیقتر تریدینگ کند.
کلام آخر
امروز با هم برای یافتن بهترین راه تحلیل تکنیکال تلاش کردیم. در این راه با انواع روشهای تحلیل تکنیکال آشنا شدیم و شاخصها و معیارهای متعددی را با توجه به کاربردهای آنها شناختیم.
برخی از روشها همچون حمایت و مقاومت با کمک دیگر روشها همچون نمودارها و قیمتها به دست میآیند و برخی دیگر پایه و اساس نمایان شدن دیگر روشها هستند مانند نمودارها.
انواع روش های ارزش گذاری سهام
ارزش یک انتظار ذهنی است كه نسبت به منافع مربوط به یک دارایی در آینده در نظر می گیریم. این واژه با قیمت تفاوت دارد؛ در واقع قیمت همان وجهی است كه در فروش كالا یا ارائه خدمات بین فروشنده و خریدار رد و بدل می شود. در ارتباط با سهام شرکت های فعال در بورس و فرابورس می توانیم چندین نوع ارزش متفاوت را محاسبه کرده و از آن ها برای ارزش گذاری سهام استفاده نماییم. در واقع علم اقتصاد به گونه ای است که دیدگاه افراد و نوع نگرش فعالان و تحلیلگران در ارزش گذاری سهام شرکت ها و یا سایر دارایی ها تاثیرگذار است. بنابراین اگر شما نیز در خصوص نحوه ارزش گذاری سهام شرکت ها کنجکاو هستید، توصیه می کنیم ما را تا پایان مقاله همراهی کنید.
انواع ارزش در بازار سهام
همانطور که گفته شد، ارزش سهام شرکت های فعال در بازار سرمایه با دیدگاه های مختلفی سنجیده می شود و هرکدام از آن ها نیز طرفداران خاص خود را دارند. به طور کلی، از جمله ارزش هایی که در بازار سهام کاربرد دارد، می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- ارزش دفتری
- ارزش جایگزینی
- ارزش اسمی
- ارزش تصفیه
- ارزش ذاتی
ارزش دفتری
ارزش دفتری در واقع همان ارزشی است كه در ترازنامه آمده است. در علم حسابداری ارزش دفتری را اینگونه تعریف می كنند:
در زمان انحلال شركت، پس از پرداخت تمامی بدهی های شركت از دارایی های آن، به مبلغی که به هر سهم تعلق می گیرد، ارزش دفتری می گویند. بنابراین ارزش دفتری در واقع از تقسیم كردن حقوق سهامداران در ترازنامه (پس از كسر سهام ممتاز) بر تعداد سهام حاصل می شود و از ساده ترین روش های ارزش گذاری سهام به حساب می آید.
ارزش بازار
ارزش بازار بر مبنای عرضه و تقاضای سهام شركت ها در بازار سرمایه و رفتار خریداران و فروشندگان تعیین می شود. از تقسیم این ارزش بر تعداد سهام شرکت، ارزش بازار هر سهم حاصل می شود. بنابراین می توان گفت که ارزش بازار هر سهم در واقع همان قیمت سهم می باشد.
ارزش جایگزینی
ارزشی است که با برآورد بهای حاصل از جایگزین کردن دارایی های یک شرکت بدست می آید. از تقسیم این ارزش بر تعداد سهم های شرکت، ارزش جایگزینی هر سهم به دست می آید.
ارزش اسمی
همان ارزشی است که در زمان تأسیس یک شرکت در نظر گرفته و در اساسنامه نوشته می شود. در بورس ایران این ارزش برای هر سهم معمولا معادل هزار ریال (صد تومان) است.
ارزش تصفیه
همان ارزشی است که از تفریق دارایی ها و بدهی های شرکت بدست می آید. از تقسیم این ارزش بر تعداد سهام شرکت، ارزش تصفیه به ازای هر سهم، حاصل می شود. مبلغ حاصل از ارزش تصفیه، قابل تقسیم بین سهامداران و مالکان شرکت است. اگر بدهی های شرکت مساوی یا بیشتر از وجوه نقدی باشد که شرکت دریافت می کند، ارزش انحلال یا تصفیه برابر با صفر یا مقادیر منفی می شود و به دنبال آن هیچ مبلغی به سهامداران پرداخت نخواهد شد.
ارزش ذاتی
ارزش ذاتی، ارزش واقعی یک دارایی است که بر پایه بررسی تمام ابعاد کسب و کار مورد نظر مانند اسناد مالی، پتانسیل پیشرفت شرکت و لحاظ کردن دارایی های مشهود و نامشهود آن بدست می آید. ارزش فعلی جریانات نقدی که یک شرکت در آینده برای سرمایه گذاران ایجاد می کند، تعیین کننده ارزش ذاتی سهام آن شرکت است. در نتیجه، سود مورد انتظار آینده شرکت یکی از مهمترین عوامل در تعیین ارزش ذاتی است. بنابراین ارزش ذاتی سهام را می توان با توجه به نرخ رشد آینده شرکت مشخص کرد. برای محاسبه ارزش ذاتی روش های مختلفی وجود دارد که یکی از رایج ترین آن ها جریانات نقدی آتی سهام است.
معرفی انواع مدل های ارزش گذاری سهام
مفهوم ارزش گذاری سهام در بورس به نوعی در تصمیم سرمایه گذاران قبل از سرمایه گذاری ارتباط دارد. برای ارزش گذاری سهام یک شرکت، مدل های مختلفی وجود دارد که از جمله آن ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- ارزش گذاری مبتنی بر دارایی ها
- تنزیل جریان نقدی آزاد
- تنزیل سود تقسیمی
- ارزش گذاری نسبی
براساس ارزش گذاری مبتنی بر دارایی، ارزش دفتری را حاصل تفاضل دارایی و بدهی می دانیم که بر تعداد سهام شرکت تقسیم می شود. پس از محاسبه بهای تمامی دارایی ها، استهلاک انباشته کسر می گردد و ارزش دفتری دارایی ها محاسبه می شود و این مبلغ در ترازنامه آورده می شود.
در زمان تأسیس شرکت، ارزش دفتری را با ارزش اسمی برابر قرار می دهند. البته این موضوع در صورتی است که انتشار سهام به صرف یا کسر صورت نگرفته باشد. با شروع فعالیت شرکت، با توجه به اندوخته ها و سود و زیان انباشته، کم کم این دو ارزش متفاوت می شوند. بهتر است با مواردی از محاسبه دارایی که در ترازنامه می آید، آشنا شویم:
ارزش دارایی چیست؟
با کم کردن استهلاک تجمیعی از ارزش دارایی شرکت، ارزش دارایی موجود در ترازنامه شرکت حاصل می شود.
خالص ارزش دارایی چیست؟
همچنین، با کم کردن بدهی های شرکت از دارایی های غیر مشهودی مانند حق انحصار، حق ثبت اختراع، ارزش سرقفلی و موارد دیگر، خالص ارزش دارایی به دست می آید.
سرمایه اولیه چیست؟
سرمایه اولیه ممکن است شامل هزینه هایی مثل مالیات، تراکنش و. باشد. البته ممکن است فاقد این موارد نیز باشد.
ارزش دفتری چیست؟
ارزش خالص دفتری یا ارزش دفتری، در برخی از کشورهای دیگر مانند انگلستان با خالص ارزش دارایی شناخته می شود و همان مبلغی است که در زمان نقدسازی یک شرکت به سهامداران پرداخت می شود.
مزایا و کاربردهای ارزش دفتری دارایی های شرکت
- با بررسی ارزش دفتری و ارزش بازار دارایی ها، پی می بریم که آیا سهام یا دارایی متناسب با ارزش واقعی آن ها قیمت گذاری شده اند یا خیر.
- این ارزش بیان کننده کل دارایی های شرکت است و در زمان انحلال شرکت به سهامدارانش داده می شود.
- اگر دارایی ها به فروش برسند، با احتساب تفاضل قیمت فروش از ارزش دفتری، سود یا زیان سرمایه ای حاصل می شود.
- در این روش هیچگونه استنباط یا نظر شخصی در محاسبه دخالت داده نمی شود.
- همیشه با محاسبه ارزش دفتری، هزینه استهلاک کسر شده به عنوان تخمینی از ارزش کنونی دارایی به ما داده می شود که دیدگاهی دقیق است.
- سرمایه گذاران با بررسی ارزش دارایی و قیمت سهم، دست به کار می شوند و اگر قیمت سهم کمتر از ارزش دارایی باشد، سهم را خریداری می کنند.
معایب استفاده از ارزش دفتری چیست؟
- این ارزش با توجه به یک معادله حسابداری ثابت محاسبه می شود. بنابراین، تورم، نرخ بهره و فاکتورهای موثر دیگری که در ارزش گذاری صحیح دارایی باید در نظر گرفته شوند، محسوب نشده اند.
- با توجه به نکته گفته شده، بین ارزش واقعی و دفتری، تفاوت ایجاد می شود.
- بسیاری از تحلیلگرانی که از ارزش دفتری در ارزش گذاری شرکت ها استفاده می کنند، در محاسبات خود، ارزش دارایی های نامشهود را نیز در کنار دارایی های فیزیکی در نظر می گیرند.
- ممکن است با دستکاری، رقم بالاتری برای ارزش دارایی در ترازنامه ثبت شود و سرمایه گذاران، ارزش سهام را بیشتر از مقدار واقعی آن در نظر بگیرند.
جمع بندی
در این مقاله با انواع روش های ارزش گذاری سهام آشنا شدیم. هر یک از این روش ها مزایا و معایب خاص خود را دارند و نمی توان گفت که کدام روش ارزش گذاری سهام، به طور صد در صد از روش های دیگر بهتر است. بنابراین اغلب سرمایه گذاران چندین ارزیابی را انجام می دهند تا محدوده ای از ارزش های ممکن را ایجاد کنند و براساس آن تصمیم بگیرند.
روش های کاربردی برای تحلیل سهام
سرمایه گذاران برای یافتن سهام بالقوه سودآور به تجزیه و تحلیل سهام می پردازند . روش های معمول تجزیه و تحلیل سهام شامل تجزیه و تحلیل تکنیکال و بنیادی است. تحلیل بنیادی دارای چندین مولفه است ، از جمله بررسی نسبت قیمت به درآمد شرکت ، سود هر سهم ، ارزش دفتری و بازده حقوق صاحبان سهام. بسیاری از سرمایه گذاران همچنین از توصیه های تحلیلگران مالی برای تحلیل سهام استفاده می کنند. نوع تحلیل سهام شما بر اساس اولویت شخصی انجام می شود. در این مقاله به روش های کاربردی برای تحلیل سهام پرداخته ایم تا روشی را که به بهترین وجهی با اهداف مالی شما سازگار است، پیدا کنید.
بسیاری از سرمایه گذاران سهام را بر اساس اصول خود تجزیه و تحلیل می کنند. مانند درآمد، ارزیابی یا روند صنعت اما عوامل اساسی همیشه در قیمت بازار منعکس نمی شوند.
اگر شما یک سرمایه گذار هستید که دوست دارید به خود متکی باشید، پس باید تحلیلگر سهام خود شوید. ادامه مطلب را بخوانید تا بفهمید چگونه شما هم می توانید مانند یک تحلیلگر فکر کنید، حتی وقتی در خانه نشسته اید.
تحلیل سهام یک فرآیند است
فرقی نمی کند شما یک سرمایه گذار باشید که به دنبال رشد است یا ارزش ، اولین قدم در تفکر مانند یک تحلیلگر توسعه ذهن کاوشگر است. شما باید بدانید چه چیزی را با چه قیمتی بخرید یا بفروشید. تحلیلگران معمولاً بر روی یک صنعت یا بخش خاص تمرکز می کنند. در آن بخش خاص ، آنها بر شرکت های منتخب متمرکز میشوند. هدف یک تحلیلگر تحقیق عمیق در امور شرکت های موجود در لیست آنها است. آنها این کار را با تجزیه و تحلیل صورتهای مالی و سایر اطلاعات موجود در مورد شرکت انجام می دهند. برای بررسی حقایق ، تحلیلگران همچنین امور تأمین کنندگان ، مشتریان و رقبا را بررسی می کنند. برخی از تحلیل گران نیز از شرکت بازدید می کنند و با مدیریت آن ارتباط برقرار می کنند تا درک مستقیمی از عملکرد شرکت داشته باشند. به تدریج ، تحلیل گران حرفه ای همه نقاط را به هم متصل می کنند تا تصویر کامل را بدست آورند .
قبل از هرگونه سرمایه گذاری ، باید تحقیق خود را انجام دهید. همیشه بهتر است در مورد چندین سهام در یک صنعت تحقیق کنید ، بنابراین یک تحلیل مقایسه ای دارید. دسترسی به اطلاعات معمولاً مسئله ای نیست . بزرگترین محدودیت در تبدیل شدن به تحلیلگر سهام خود ، زمان است . سرمایه گذاران خرده فروشی که کارهای زیادی برای انجام دادن دارند ممکن است نتوانند به اندازه تحلیل گران حرفه ای وقت بگذارند . با این وجود ، در ابتدای کار ، مطمئناً می توانید فقط یک یا دو شرکت را بپذیرید . تا آزمایش کنید که چقدر می توانید آنها را تحلیل کنید. این به شما در درک روند کار کمک می کند . با تجربه و وقت بیشتر ، می توانید سهام بیشتری را در زیر لنز خود قرار دهید .
تحلیل سهام چیست؟
تجزیه و تحلیل سهام ارزیابی یک ابزار معاملاتی خاص ، یک بخش سرمایه گذاری یا کل بازار است. تحلیلگران سهام سعی می کنند فعالیت آینده یک ابزار ، بخش یا بازار را تعیین کنند .
درک تحلیل سهام
تجزیه و تحلیل سهام روشی برای تصمیم گیری در مورد خرید و فروش برای سرمایه گذاران و معامله گران است. با مطالعه و ارزیابی داده های گذشته و فعلی ، سرمایه گذاران و معامله گران سعی می کنند با تصمیم گیری آگاهانه در بازارها برتری پیدا کنند .
تحلیل بنیادی
برای تجزیه و تحلیل سهام دو نوع اساسی وجود دارد: تجزیه و تحلیل بنیادی و تجزیه و تحلیل تکنیکال. تجزیه و تحلیل بنیادی بر داده های منابع ، از جمله سوابق مالی، گزارش های اقتصادی، دارایی های شرکت و سهم بازار متمرکز است. برای انجام تجزیه و تحلیل اساسی در یک شرکت یا بخش دولتی، سرمایه گذاران و تحلیل گران معمولاً معیارهای صورتهای مالی شرکت را تجزیه و تحلیل می کنند. ترازنامه، صورت سود، صورت جریان وجوه نقد و پاورقی ها ، همچنین، گزارش درآمد منتشر شده توسط یک شرکت در طی مطبوعات، توسط سرمایه گذاران تجزیه و تحلیل می شود که به دنبال تعیین میزان درآمد، هزینه و سود یک شرکت هستند.
هنگام اجرای تجزیه و تحلیل سهام در صورتهای مالی شرکت ، یک تحلیلگر معمولاً میزان سودآوری ، نقدینگی ، بدهی ، بازده ، مسیر رشد و اهرم شرکت را بررسی می کند . برای تعیین سلامت یک شرکت می توان از نسبت های مختلفی استفاده کرد. به عنوان مثال ، از نسبت فعلی و نسبت سریع برای تخمین اینکه آیا یک شرکت قادر به پرداخت بدهی های کوتاه مدت خود با دارایی های جاری موجود است؟ استفاده می شود. فرمول نسبت جاری با تقسیم دارایی های جاری بر بدهی های جاری ، ارقامی که می توان از ترازنامه بدست آورد ، محاسبه می شود. اگرچه چیزی به عنوان نسبت جریان ایده آل وجود ندارد، اما نسبت کمتر از 1 می تواند به تحلیلگر سهام نشان دهد که این شرکت از نظر مالی ضعیف است و ممکن است در زمان سررسید نتواند تعهدات بدهی کوتاه مدت خود را پوشش دهد.
با نگاهی به ترازنامه، یک تحلیلگر سهام ممکن است بخواهد از سطح بدهی فعلی یک شرکت مطلع شود. در این حالت ، یک تحلیلگر سهام ممکن است از نسبت بدهی استفاده کند که با تقسیم کل بدهی ها به کل دارایی ها محاسبه می شود. نسبت بدهی بالای 1 معمولاً به این معنی است که شرکت بدهی بیشتری نسبت به دارایی دارد. در این حالت، اگر شرکت درجه بالایی از اهرم نیرو داشته باشد ، یک تحلیلگر سهام می تواند نتیجه گیری کند که افزایش نرخ بهره ممکن است احتمال نقص شرکت را افزایش دهد.
تجزیه و تحلیل سهام شامل مقایسه صورت مالی فعلی شرکت با صورتهای مالی آن در سالهای گذشته است تا به یک سرمایه گذار احساس کند که آیا شرکت در حال رشد ، پایداری یا رو به زوال است. صورت مالی یک شرکت همچنین می تواند با صورت یک یا چند شرکت دیگر در همان صنعت مقایسه شود. یک تحلیلگر سهام ممکن است به دنبال مقایسه حاشیه سود عملیاتی دو شرکت رقیب با نگاهی به صورت سود و زیان آنها باشد. حاشیه سود عملیاتی معیاری است که نشان می دهد پس از پرداخت هزینه های عملیاتی چه مقدار درآمد باقی مانده است و چه نسبت درآمد برای تأمین هزینه های غیر عملیاتی باقی مانده و به عنوان درآمد عملیاتی تقسیم بر درآمد محاسبه می شود. به نظر می رسد شرکتی با حاشیه عملیاتی 0.30 مطلوب تر از یک شرکت با حاشیه 0.03 باشد. حاشیه عملیاتی 0.30 به این معنی است که پس از تأمین هزینه های عملیاتی، برای هر شرکت درآمد 30 تومان باقی مانده است.
تجزیه و تحلیل تکنیکال
روش دوم تحلیل سهام، تحلیل تکنیکی است. تجزیه و تحلیل تکنیکال بر مطالعه عملکرد قیمت گذشته و حال متمرکز است تا احتمال حرکت بعدی قیمت را پیش بینی کند. تحلیلگران تکنیکال، بازار مالی را به عنوان یک کل تجزیه و تحلیل می کنند و در درجه اول به قیمت و حجم و همچنین تقاضا و عوامل عرضه کننده بازار توجه دارند. نمودارها ابزاری کلیدی برای تحلیلگران فنی هستند زیرا در آنها یک نمودار گرافیکی از روند سهام در یک بازه زمانی مشخص شده نشان داده شده است. به عنوان مثال، با استفاده از نمودار، یک تحلیلگر تکنیکال ممکن است مناطق خاصی را به عنوان سطح حمایت یا مقاومت علامت گذاری کند. سطح حمایت با پایین ترین سطح زیر قیمت فعلی معاملات مشخص شده و نشانگرهای مقاومت در بالاترین سطح ، بالاتر از قیمت فعلی بازار سهام قرار می گیرند. شکست زیر سطح حمایت نشان دهنده روند نزولی تحلیلگر سهام است ، در حالی که شکست بالای سطح مقاومت چشم انداز صعودی را به خود اختصاص می دهد.
تجزیه و تحلیل سهام تکنیکال تنها زمانی موثر است که نیروهای عرضه و تقاضا بر روند قیمت تجزیه و تحلیل شده تأثیر بگذارند. هنگامی که عوامل خارجی در یک حرکت قیمت نقش دارند، تجزیه و تحلیل سهام با استفاده از تجزیه و تحلیل تکنیکال ممکن است موفقیت آمیز نباشد. به عنوان مثال، عواملی غیر از عرضه و تقاضا که می توانند قیمت سهام را تحت تأثیر قرار دهند، شامل تقسیم انواع روشهای تحلیل سهم انواع روشهای تحلیل سهم سهام، ادغام، اعلام سود سهام، طرح دعوی طبقاتی ، مرگ مدیر عامل شرکت، حمله تروریستی، رسوایی های حسابداری، تغییر مدیریت، تغییرات سیاست های پولی است و غیره.
تجزیه و تحلیل بنیادی و فنی می تواند به طور مستقل یا با هم انجام شود. برخی از تحلیلگران از هر دو روش تجزیه و تحلیل استفاده می کنند، در حالی که برخی دیگر به یکی از روش ها ادامه می دهند. در هر صورت، استفاده از تجزیه و تحلیل سهام برای بررسی سهام ، بخش و بازار روش مهمی در ایجاد بهترین استراتژی سرمایه گذاری برای نمونه کارها است.
به طور کلی دو روش مختلف برای دستیابی به تجزیه و تحلیل فنی وجود دارد: رویکرد از بالا به پایین و رویکردهای از پایین به بالا. اغلب اوقات، معامله گران کوتاه مدت رویکردی از بالا به پایین و سرمایه گذاران بلند مدت رویکردی از پایین به بالا را در پیش می گیرند.
بالا پایین
رویکرد از بالا به پایین یک تحلیل اقتصادی کلان است که اقتصاد کل را قبل از تمرکز بر اوراق بهادار منفرد بررسی می کند. یک معامله گر ابتدا در اقتصاد، سپس بخش ها و سپس شرکت ها در مورد سهام تمرکز می کند. معامله گران با استفاده از این روش بر سود کوتاه مدت در مقایسه با ارزیابی طولانی مدت متمرکز می شوند.
پایین بالا
رویکرد پایین به بالا بر تک تک سهام متمرکز است و برخلاف دیدگاه اقتصاد کلان نیست. این شامل تجزیه و تحلیل سهام است که به نظر می رسد برای نقاط ورود و خروج بالقوه جالب توجه باشد. به عنوان مثال: یک سرمایه گذار ممکن است یک سهام کم ارزش را در روند نزولی پیدا کند و از تجزیه و تحلیل فنی برای شناسایی یک نقطه ورود خاص در زمانی که سهام می تواند در انتهای سهام باشد استفاده کند. آنها در تصمیمات خود به دنبال ارزش هستند و قصد دارند نگاه طولانی مدت به معاملات خود داشته باشند.
علاوه بر این ملاحظات، انواع مختلفی از تجار ممکن است استفاده از اشکال مختلف تجزیه و تحلیل تکنیکال را ترجیح دهند. معامله گران روز ممکن است از خطوط روند ساده و شاخص های حجم برای تصمیم گیری استفاده کنند، در حالی که معامله گران نوسان یا موقعیت ممکن است الگوهای نمودار و شاخص های تکنیکال را ترجیح دهند. معامله گرانی که در حال توسعه الگوریتم های خودکار هستند ممکن است کاملاً الزامات متفاوتی داشته باشند که از ترکیب شاخص های حجم و شاخص های تکنیکال برای تصمیم گیری استفاده می کنند.
نسبت P / E
یک روش معمول برای تجزیه و تحلیل سهام مطالعه نسبت قیمت به درآمد آن است. شما با تقسیم ارزش بازار سهام در هر سهم بر سود هر سهم ، نسبت P / E را محاسبه می کنید. برای تعیین ارزش سهام ، سرمایه گذاران نسبت P / E سهام را با رقبا و استانداردهای صنعت مقایسه می کنند. نسبت P / E پایین تر توسط سرمایه گذاران مطلوب ارزیابی می شود.
سود هر سهم
درآمد هر سهم یک شرکت نشان می دهد که درآمد آن با چه کارایی به سمت سرمایه گذاران می رود. سرمایه گذاران افزایش EPS را نشانه خوبی می دانند. طبق NASDAQ ، هرچه EPS یک شرکت بالاتر باشد ، ارزش سهام شما بیشتر است ، زیرا سرمایه گذاران به دنبال خرید سهام یک شرکت هستند در حالی که درآمد بالا است.
نسبت PEG
نسبت رشد قیمت به درآمد با در نظر گرفتن رشد یک شرکت ، نسبت P / E را یک گام جلوتر می برد. برای محاسبه PEG ، نسبت P / E را بر نرخ رشد 12 ماهه تقسیم می کنید. شما با مشاهده نرخ رشد تاریخی شرکت ، نرخ رشد آینده را تخمین می زنید. اگر PEG کمتر از 1 باشد ، سرمایه گذاران به طور معمول سهام را ارزشمند می دانند.
ارزش ثبت شده
یکی از روش های کاربردی برای تحلیل سهام ، تعیین نسبت قیمت به ارزش ثبت شده ی شرکت است. سرمایه گذاران به طور معمول از این روش برای یافتن شرکت هایی با رشد بالا که از ارزش کمی برخوردار هستند استفاده می کنند. فرمول نسبت P / B برابر است با قیمت بازار سهام شرکت تقسیم بر ارزش دفتری سهام آن. ارزش دفتری سهام با کسر ارزش دفتری بدهی ها از ارزش دفتری دارایی ها بدست می آید. سرمایه گذاران نسبت P / B پایین را به عنوان نشانه کم ارزش بودن سهام می دانند.
بازده سهام
سرمایه گذاران برای تعیین اینکه شرکت چه میزان بازدهی مثبت برای سهامداران خود دارد ، از بازده سهام استفاده می کنند. تجزیه و تحلیل ROE می تواند به شما در یافتن شرکت هایی که سودآور هستند ، کمک کند. ROE با تقسیم درآمد خالص بر ارزش سهام متوسط سهامداران محاسبه می شود. افزایش مداوم ROE نشانه خوبی برای سرمایه گذاران است.
تجزیه و تحلیل رشد
قیمت سهام را دنبال می کند ، بنابراین برای اینکه بدانید قیمت سهام در آینده صعودی خواهد بود یا خیر ، باید بدانید که درآمد آینده به کجا می رود. متأسفانه ، هیچ فرمول سریعی وجود ندارد که بتواند به شما بگوید برای درآمد آینده چه انتظاری دارید. تحلیلگران با تجزیه و تحلیل ارقام گذشته از رشد فروش و حاشیه سود ، همراه با روند سودآوری در آن صنعت خاص ، برآورد خود را انجام می دهند. این اساساً اتفاقات گذشته را به آنچه انتظار می رود در آینده رخ دهد متصل می کند. پیش بینی دقیق درآمد ، آزمایش نهایی توانایی تجزیه و تحلیل سهام شما است ، زیرا این به خوبی نشان می دهد که شما درک درستی از آن صنایع و شرکت ها دارید.
کیفیت مدیریت
کیفیت مدیریت همچنین یک عامل مهم برای یک تحلیلگر سهام است. اغلب گفته می شود هیچ شرکت خوب یا بدی وجود ندارد ، فقط مدیران خوب یا بد هستند. مدیران مسئولیت آینده شرکت را بر عهده دارند. با انجام برخی تحقیقات در اینترنت می توانید مدیریت شرکت و کیفیت هیئت مدیره را ارزیابی کنید. انبوهی از اطلاعات در مورد هر شرکت سهامی عام وجود دارد.
آشنایی با انواع تحلیل بورس
در بازارهای مالی تحلیلگران و معامله گران از دو ابزار به طور معمول بهره می برند . که شامل تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی است . در کنار این ابزار های تحلیلی شیوه و روش معاملات هم در کنار این ابزارها خود نقش مکمل ایفا می کنند . شناخت بازار و روانشناسی معاملات و تاثیر اخبار ، تابلو خوانی، فیلترنویسی یا کدنویسیjava script یا MQL و … که هر بخش خود ، تاثیر بسیار زیادی در روند معاملات اشخاص می گذارند . این ابزارها در ترکیب با تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی از شما شخصی توانا در حوضه ی بازار سرمایه پدید می آورد . افرادی که جز معامله گران حرفه ای محسوب می شوند اغلب به تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی مسلط هستند . اگر از آن دسته از افراد هستید که علاقه مند به تحلیل تکنیکال هستید مقاله ” آموزش تحلیل تکنیکال رایگان 1400 ” را مطالعه نمایید.
تحلیل بنیادی : به بررسی یک شرکت از نظر پایه و بنیان می پردازد و می توان گفت جز بهترین روش های تحلیل است و بسیاری از بزرگان بازارهای بورس جهانی از این روش در معاملات استفاده می کند . تحلیل فاندامنتال با بررسی صورت های مالی و بهره گیری از محاسبات آماری و حسابداری در نتیجه اطلاعاتی در مورد وضعیت در حال حاضر شرکت و این که در آینده در چه وضعیتی قرار دارد می دهد و از طریق محاسبه ارزش ذاتی سهام ، به سرمایه گذار می گوید که سهم بالاتر از ارزش واقعی است یا خیر . پارامترهای مختلفی برای محاسبات دارد :
EPS : (earning per share) از تقسیم سود سالیانه شرکت بعد از کسر مالیات تقسیم بر تعداد سهام داران به دست می آید .
DPS : (dividend per share) به مقداری از سود سالیانه شرکت است که بین سهامداران تقسیم می شود .
NAV : net asset value ) ( خالص ارزش دارایی ها ، ارزش روز بدهی ها – ارزش روز دارایی ها تقسیم بر تعداد سهامداران.
با بررسی انواع صورت های مالی (ترازنامه ، صورت جریان وجوه نقد و گزارشات تفسیری و … که در سایت codal.ir قابل مشاهده است ) و عوامل اقتصادی تاثیر گذار روی سهم را می توانیم سهم را مورد ارزشیابی قرار دهیم .
تحلیل تکنیکال : نوعی از تحلیل بازار سرمایه است که از روی بررسی نمودار قیمت – زمان که اطلاعات مختلفی از رفتار سهامداران در سهم به ما می دهد و بر اساس الگو ها و بررسی گذشته به همراه ابزارهای مکمل تحلیل تکنیکال به ما از آینده قیمت سهم اطلاع می دهد و از ریسک معاملات می کاهد .
از مزیت های این تحلیل شامل استفاده ازحجم عرضه و تقاضا ، نقاط ورود و خروج ، سرعت زیاد در واکنش به اطلاعات و وجود الگو های مشخص می توان نام برد .
اصول تحلیل تکنیکال
۱. همه چیز در قیمت لحاظ شده ؛ در قیمت ها تمامی عوامل سیاسی و اقتصادی و حتی آب و هوا تاثیر گذارند .
۲. قیمت ها بر اساس روند ها حرکت می کنند .در فیزیک هم چنین قانونی داریم . یک جسم حرکت یکنواخت خود را ادامه می دهد تا انواع روشهای تحلیل سهم زمانی که به آن نیرویی وارد شود و آن را از مسیر منحرف کند . در این جاهم یک قیمت روند خود را ادامه می دهد تا زمانی که از روند خارج شود .
۳. تاریخ تکرار می شود .
در تحلیل تکنیکال نظریه های مختلفی وجود دارند که به تحلیل کمک می کنند :
۱.اصول نظریه داو :
۱. همه چیز در شاخص ها لحاظ شده
۲.در بازار سه نوع روند وجود دارد : بازار گاوی که به بازار صعودی گفته می شود . بازار خرسی به بازار نزولی گفته می شود . بازار گوسفندی یا خنثی .
۳.شاخص ها باید یکدیگر را تایید کنند.
۴.حجم معاملات باید روند راتصدیق کند .
۲ . نظریه موج های الیوت : در این نظریه یک روند را دارای ۵ موج در نظر میگیریم که موج های با شماره فرد را پیشرو و موج های زوج را اصلاحی در نظر می گیریم . هر موج پیشرو خود از۵ ریز موج تشکیل شده و هر موج اصلاحی خود دارای ۳ موج است . این تئوری برگرفته از نظریه آشوب بیان می شود و تمامی این تئوری ها در علوم ریاضی مورد بحث و بررسی قرار می گیرند .
از ابزارهای کاربردی تحلیل تکنیکال : خطوط روند ، کانال ، بادبزن گن ، ابزارهای فیبوناچی مختلف ، اندیکاتورها ، اسیلاتورها ، انواع خطوط میانگین متحرک .
تابلوخوانی : در سایت tsetmc.ir که برای شرکت مدیریت فناوری بورس است معاملات بصورت آنلاین در تایم بازار روی این سایت قرار گرفته است . شما با بررسی قسمت در یک نگاه مربوط به سهام مورد نظرتان و بررسی پارامترهای مختلف که در صفحه مشاهده می کنید می توانید اطلاعات مهمی را بدست آورید .
فیلترنویسی: به علت تعدد شرکت ها در بازار بورس برای بهتر پیدا کردن سهم بر اساس تابلوی معاملاتی مناسب می توانید به بخش دیده بان در سایت TSETMC بروید و در قسمت فیلتر ، فیلتر موردنظرتون که براساس کد های برنامه نویسی هستند وارد کنید . پس از آن شرکتهای بازار بر اساس پارامترهایی که وارد کردید فیلترشده و خروجی آنها را می توانید با تحلیل تکنیکال بررسی کنید . برنامه نویسیMQL هم مربوط به افراد حرفه ای بازار است که در بستر متاتریدر در قسمت مخصوص کد نویسی اطلاعات را وارد می کنند .
براي تحلیل سهم سکارون تاريخه شركت جز موارد مهم و كاربردي در تحليل به حساب مي آيد اين كه شركت در چه حوزه ای كار ميكند و آيا مي شود به فعاليت توليدي آن شركت اطمينان داشت يا خير؟ بهمين دليل هميشه در تحليل هر سهمي بنيان شركت را مد نظر داشته باشيد.
دیدگاه شما