بازتعریف کلهای پولی در اقتصاد ایران
تهیه و انتشار درست و بهنگام آمار مربوط به کلهای پولی نقش بسزایی در تحلیل سیاستگذار پولی از روند آتی شاخصهای کلیدی اقتصادی نظیر نرخ تورم و همچنین اتخاذ به موقع سیاست پولی دارد. بر اساس تجارب بینالمللی، تعریف واحدیی برای کلهای پولی (در ابعاد گستردهتر از M1) توسط کشورها مورد استفاده قرار نمیگیرد و این تفاوت رویکرد در انتخاب تعاریف و ترکیب اجزای هر تعریف به عوامل مختلفی از جمله ساختار بازارهای مالی، بهرهگیری از فناوریهای نوین در عرصه پرداخت، تنوع ابزارهای مالی و دایره شمول آنها در کارکردهای اصلی پول بستگی دارد. دو اصل مهم در انتخاب تعریف گسترده پول باید مدنظر قرار گیرد: ۱) ابزارهای مالی مشمول در تعریف باید حداقلهایی را به لحاظ نقدشوندگی (بازتابی از ویژگی ابزار مبادله بودن پول) دارا باشند. ۲) تعریف گسترده پول باید ارتباط تجربی پایدار و قابل پیشبینی با نرخ تورم داشته باشد. این ویژگی باعث میشود کلهای پولی ابزار مفیدی برای سیاستگذار پولی باشند زیرا شاخصی از فشارهای تورمی در میانمدت و بلندمدت هستند.
این دو اصل مهم باعث شده تا در دهههای گذشته کشورها در تعاریف خود در رابطه با کلهای پولی دست به تغییرات عمدهای بزنند به نحوی که میتوان گفت تعریف پول در معنای وسیع آن در طول زمان و بسته به ساختارهای اقتصادی و بازارهای مالی کشورها دستخوش تغییر میشود و ماهیت پویا دارد. این در حالی است که تعریف کلهای پولی در ایران در چند دهه گذشته بدون تغییر باقی مانده و از سوی دیگر، در همین تعاریف موجود نیز نقاط ضعف جدی در انطباق با دستورالعمل صندوق بینالمللی پول وجود دارد که اصلاح آمارهای ارائهشده از سوی بانک مرکزی را ضروری میکند زیرا ارائه آمارهای پولی بر اساس استانداردهای بینالمللی باعث کارایی سیاستهای پولی و افزایش دقت پیشبینیهای اقتصادی در این حوزه میشود.
ابزارهای مالی: ویژگی و کارکردها
معیار شمول و یا عدم شمول ابزارها و داراییهای مالی در تعریف گسترده پول به دو کارکرد اصلی پول شامل «وسیله مبادله» و «ذخیره ارزش» برمیگردد. تمامی ابزارهای مالی نقد که به طور وسیعی به عنوان وسیله مبادله مورد قبول آحاد اقتصادی هستند و یا قابلیت تبدیل شدن به وسیله مبادله را در کمترین زمان و با کمترین کاهش در ارزش اسمی دارا هستند در تعریف گسترده پول قرار میگیرند. به عبارت دیگر، تعریف گسترده پول تمامی ابزارهای مالی که وسیله مبادله هستند و یا جایگزین نزدیک به وسیله مبادله هستند را دربر میگیرد. ارزیابی درجه پول بودن ابزارهای مالی بر اساس درجه نقدشوندگی و ذخیره ارزش اسمی اندازهگیری میشود. در تعیین اجزای تعریف گسترده پول باید ویژگیها و معیارهای ذیل برای ابزارهای مالی در نظر گرفته شوند:
قابلیت نقدشوندگی: ابزارهای مالی با درجه نقدشوندگی بالا مانند اسکناس و سپردههای دیداری در تعریف محدود پول (مانند M1) وارد میشوند در حالی که داراییهای مالی با درجه نقدشوندگی پایین مانند سپردههای مدتدار در تعاریف گسترده پول در نظر گرفته میشوند.
سررسید: مهمترین عامل تعیینکننده در شمول ابزارهای مالی در تعریف گسترده پول، سررسید است. در سطوح پایین کلهای پولی ابزارهای با سررسید کوتاهمدت و در سطوح بالاتر کلهای پولی ابزارهای با سررسید بلندمدتتر در نظر گرفته میشوند. برای مثال در اتحادیه اروپا، سپردههای مدتدار تا سقف سررسید حداکثر دو سال در تعریف M2 وارد میشوند در حالی که در برخی از کشورها مانند آمریکا، ابزارهای مالی فارغ از سررسید آنها در تعریف کلهای پولی در نظر گرفته میشوند.
هزینههای مبادلاتی: تبدیل برخی از انواع داراییهای مالی به وجه نقد با هزینههای مبادلاتی و تاخیرهای زمانی زیاد همراه است. در حالی که سپردهها و برخی از انواع اوراق بدهی بدون تحمیل هزینههای صریح به شکل کارمزد یا سایر هزینههای ضمنی ناشی از تاخیر در روند بازخرید قابل تبدیل هستند.
تقسیمپذیری: یکی از ویژگیهای پول که قابلیت نقدشوندگی آن را بالا میبرد قابلیت تقسیم واحدهای بزرگتر به واحدهای پولی کوچکتر است. به همین دلیل در تعریف گسترده پول، ابزارهای مالی با ارزشهای بزرگ (بالاتر از یک آستانه معین) در نظر گرفته نمیشوند. آستانهها بسته به شرایط هر کشور متفاوت تعیین میشوند. برای مثال، در آمریکا سپردههای مدتدار با مقیاس بزرگ در تعریف M2 لحاظ نمیشوند و آستانه تعیینشده ۱۰۰ هزار دلار است.
بازدهی: عموما ابزارهای مالی که در تعریف سطوح بالاتر کلهای پولی جای میگیرند بازده بالاتری از ابزارهای مالی مشمول در تعریف محدود پول دارند.
واحد پول داخلی/خارجی: در یک اقتصاد، وسیله مبادله معمولا بر حسب واحد پول داخلی است. ابزارهای مالی ارزی (مانند سپردههای ارزی) هم میتوانند به عنوان وسیله مبادله تلقی شوند اگر بر حسب ارزهای قوی و جهان روا باشند و از مقبولیت جهت پرداخت برخوردار باشند. بنابراین میتوان اسکناس و سپرده ارزی نزد اشخاص را در تعریف گسترده پول وارد کرد. برای مثال اتحادیه اروپا در تعاریف کلهای پولی سپردههای ارزی (بر حسب تمامی واحدهای پولی) را در نظر میگیرد. اما مکزیک صرفا سپردههای بر حسب دلار آمریکا را در تعریف کلهای پولی وارد میکند.
در مجموع تعریف واحدی از کلهای پولی در سطوح بالا بین کشورها وجود ندارد و بنابراین کشورها با استفاده از شرایط و ساختار اقتصادی و مالی و گستردگی ابزارهای مالی و همچنین ارتباط تجربی میان تعریف گسترده پول و متغیرهای کلیدی اقتصاد کلان شامل تولید و تورم تصمیمگیری میکنند که کدام ابزار مالی و با چه سررسیدی در تعریف گسترده پول قرار گیرد. انجام آزمونهای مختلف روی تعاریف متفاوت از کلهای پولی و تعیین درجه همبستگی آنها با نرخ تورم میتواند سیاستگذار را در انتخاب هر چه بهتر تعریف گسترده پول کمک کند.
نگاهی به تعریف نقدینگی در برخی کشورها
مطالعه تجارب کشورها نشان میدهد در کشورهای معدودی مانند ژاپن و کرهجنوبی علاوه بر تعریف پول در مفهوم وسیع، تعریفی از نقدینگی نیز ارائه میشود. در ژاپن، نقدینگی در مفهوم وسیع شامل M3 به علاوه اوراق بهادار دولت، اسناد قرضه تجاری منتشره توسط موسسات مالی، اوراق قرضه بانکها، تراستهای سرمایهگذاری، تراستهای پولی و اوراق قرضه خارجی است. بحران مالی ۲۰۰۸- ۲۰۰۷ نشان داد که پول در مفهوم وسیع ممکن است نتواند به خوبی تمامی ابزارها و مکانیسمهای تولیدکننده نقدینگی را به دلیل اهمیت موسسات مالی غیر از بانکها و موسسات سپردهپذیر پوشش دهد. کلهای نقدینگی (شامل بدهیهای سایر ناشران پول) تصویر کاملتری از نقدینگی در دسترس در اقتصاد را به نسبت پول در مفهوم وسیع ارائه میدهد. صندوق بینالمللی پول، مفهوم نقدینگی و کلهای نقدینگی را از منظر ناشر بدهیهای مالی اینطور تعریف میکند: نقدینگی مجموع پول در مفهوم وسیع و بدهیهای سایر ناشران (به غیر از ناشران در نظر گرفته شده در پول به مفهوم وسیع) که تا حدی قابلیت نقدشوندگی دارند. برای مثال، در کنار موسسات سپردهپذیر، دولت مرکزی هم به عنوان ناشر نقدینگی حضور دارد و اوراق بدهی منتشرشده توسط دولت مرکزی در تعریف نقدینگی لحاظ میشود. یکی از تفاوتهای مهم در ابزارهای مالی در نظر گرفته شده در تعریف پول در مفهوم وسیع و ابزارهای مالی در تعریف نقدینگی، به سررسید این دو دسته از ابزارها برمیگردد. در نقدینگی برخلاف پول در تعریف نقدشوندگی چیست؟ مفهوم وسیع، ابزارهای با سررسید طولانی مدتتر وارد میشوند. برای مثال در کرهجنوبی، همانطور که اشاره شد ابزارهای مالی با سررسید بیشتر از دو سال در تعریف نقدینگی وارد میشوند. آنچه مسلم است، سهام (به جز واحدهای صندوقهای بازار پول) به دلیل ویژگیهایی، حتی در تعریف نقدینگی در کشورها و همچنین دستورالعمل صندوق بینالمللی پول وارد نمیشود. در ادامه به مقایسه آمار کلهای پولی در ایران با دستورالعمل صندوق بینالمللی پول و تجارب جهانی پرداخته میشود.
اختلاف تعریف پایه پولی از تعریف استاندارد صندوق
مطابق آمارهای پولی کشور، پایه پولی به صورت محدود و به صورت مجموع اسکناس و مسکوک در جریان (شامل اسکناس و مسکوک در دست اشخاص، اسکناس و مسکوک نزد بانکها و موسسات اعتباری غیربانکی)، سپردههای قانونی و سپردههای دیداری ریالی و ارزی بانکها و موسسات اعتباری نزد بانک مرکزی تعریف میشود. این در حالی است که بر اساس استاندارد صندوق بینالمللی پول، کشورهای عضو باید در تعریف پایه پولی از تعریف وسیع آن استفاده کنند. تعریف وسیع پایه پولی مطابق استاندارد صندوق بینالمللی پول برای آمارهای پولی کشور علاوه بر موارد مذکور شامل سپردههای شرکتهای دولتی و موسسات و نهادهای عمومی غیردولتی (شهرداریها) نزد بانک مرکزی، سپردههای دیداری کارکنان بانک مرکزی و اوراق مشارکت یا ودیعه منتشره بانک مرکزی (که سررسید نشده و در دست اشخاص قرار دارند) نیز هست. با توجه به صفر بودن رقم اوراق مشارکت منتشره بانک مرکزی و حجم اندک سپردههای شرکتها و موسسات دولتی نزد بانک مرکزی (در سال ۹۸ این میزان ۵۶۵۰۰ میلیارد ریال بوده است)، مقادیر پایه پولی در دو فرمت تفاوت قابل ملاحظهای با یکدیگر ندارند. اما بر اساس تصمیم اخیر بانک مرکزی در انتشار اوراق ودیعه در سال جاری اجرای این طرح سبب اختلاف هر چه بیشتر این دو تعریف نسبت به سالهای گذشته (که حجم اوراق مشارکت بانک مرکزی در دست اشخاص صفر بوده) میشود.
تورش (انحراف) برخی اجزای پایه پولی
علت اصلی تفاوت در طبقهبندی بخشها و زیربخشهای اقتصادی و همچنین داراییها و بدهیهای مالی در آمارهای پولی کشور با استاندارد صندوق، استفاده از معیار «واحد پول» به جای معیار «مقیم بودن» در آمارهای پولی است. استفاده از معیار واحد پول در طبقهبندی بخشها و زیربخشهای اقتصادی کشور موجب میشود برخی بدهیهای انواع بخشها و زیربخشها که منشاء داخلی دارند (ولی به پول خارجی هستند) در بخش خارجی طبقهبندی شود.
همچنین این عمل باعث میشود برخی بدهیهای انواع بخشها و زیربخشها که منشاء خارجی دارند (ولی به پول داخلی هستند) در بخش داخلی طبقهبندی شوند. این در حالی است که استفاده از «معیار مقیم بودن» در بخشبندی واحدهای نهادی در آمارهای پولی کشور، سبب طبقهبندی داراییها و بدهیهای مالی در بخشها و زیربخشهای مربوطه شده و تحلیلها را به واقعیت نزدیکتر میکند. در صورت استفاده از معیار مقیم بودن، باید سپردههای ارزی دولت نزد بانک مرکزی که منشاء داخلی داشته در گروه بدهیهای داخلی (سپردههای بخش دولتی) طبقهبندی شود. در حالی که استفاده از معیار واحد پول باعث میشود تا سپردههای ارزی دولت نزد بانک مرکزی در گروه بدهیهای خارجی بانک مرکزی طبقهبندی شود و در نتیجه آن کاهش این متغیر باعث افزایش خالص داراییهای خارجی بانک مرکزی شود.
این امر منجر به انجام تحلیل نادرست از سوی برخی تحلیلگران اقتصادی میشود. تحلیلگران پس از بررسی دقیق آمارها متوجه خواهند شد که افزایش خالص داراییهای خارجی منشاء داخلی (و نه خارجی) دارد. در مجموع، عدمطبقهبندی صحیح داراییها و بدهیهای مالی در آمارهای کنونی کشور میتواند مشکلات زیادی را ایجاد کند؛ این در حالی است که طبقهبندی صحیح سرفصلها از یک سو بر شفافیت آمارهای پولی افزوده و تحلیل سیاستهای پولی را تسهیل میکند و از سوی دیگر وجهه بانک مرکزی را در تولید آمارهای پولی در محافل علمی داخلی و بینالمللی بهبود خواهد بخشید.
تفاوت تعریف نقدینگی در آمارهای پولی
برخلاف تجربه سایر کشورها در زمینه تعریف پول و نقدینگی در مفهوم وسیع که شامل دامنه گستردهای از ابزارهای مالی میشود، آخرین سطح از کلهای پولی در کشور یا همان نقدینگی (M2) صرفا شامل اسکناس و مسکوک در دست اشخاص و سپردههای ریالی بخش غیردولتی (شامل سپردههای دیداری و غیردیداری) است. در آمارهای پولی کشور عبارت پول در مفهوم وسیع به اشتباه «نقدینگی» ترجمه شده است. تعریف نقدینگی گستردهتر از تعریف پول در مفهوم وسیع بوده و علاوه بر بدهیهای پول در مفهوم وسیع، شامل بدهیهای دیگری است که توسط سایر بخشها منتشر شده و درجه نقدینگی این بدهیها کمتر از درجه نقدینگی اجزای پول در مفهوم وسیع است. تعریف پول در مفهوم وسیع در ایران دارای نقایصی است که در ادامه به آنها پرداخته میشود:
* سپرده شرکتهای دولتی و نهادهای عمومی غیردولتی مانند شهرداریها نزد سیستم بانکی در داخل تعریف پول در مفهوم وسیع قرار ندارد.
* سپردههای دیداری، پسانداز و مدتدار ارزی اشخاص مقیم در تعریف پول در مفهوم وسیع قرار ندارد و در حال حاضر تحت عنوان بدهیهای خارجی طبقهبندی میشوند.
بر اساس چارچوب صندوق بینالمللی پول، تعریف نقدینگی در آمارهای پولی کشور به سمت پایین تورش دارد و به نوعی کمبرآوردی دارد. همچنین با توجه به تعریف نقدینگی در آمارهای پولی ایران مشخص میشود که در حال حاضر نقدینگی شامل تمامی ابزارهای مالی نقد اسناد خزانه، اوراق مالی دولتی و… نیست. این امر قابلیت مقایسه آمارهای پولی کشور را با آمارهایی نظیر کشورهای دیگر با مشکل مواجه ساخته است. ضمنا در مطالعات تجربی نیز لازم است نقدینگی شامل تمام ابزارهای مالی نقد باشد. بدیهی است باگستردهتر شدن ابزارهای مالی در بازارهای پولی، اهمیت این موضوع دوچندان میشود. با اجرای طرح فروش اوراق ودیعه بانک مرکزی، اهمیت در نظر گرفتن این اوراق در تعریف نقدینگی دو چندان میشود. زیرا در صورت عدم در نظر گرفتن آن و همچنین کم شدن اسکناس و مسکوک در دست اشخاص (در نتیجه خرید اوراق توسط مردم)، حجم نقدینگی با فرض ثبات سایر اجزا کاهش مییابد. این در حالی است که اوراق ودیعه بانک مرکزی جزئی از تعهدات و بدهیهای بانک مرکزی است و باید در ترازنامه بانک در سمت بدهیها و جزئی از نقدینگی وارد شود. همانطور که گفته شد واحدهای صندوقهای بازار پول در نقدینگی در مفهوم وسیع قرار میگیرند. مشابه این صندوقها در بازار سرمایه ایران صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت هستند که داراییهای خود را در گواهی سپرده بانکی، اسناد خزانه و سایر اوراق بهادار با درآمد ثابت سرمایهگذاری میکنند. باقیمانده داراییهای صندوق نیز به اختیار مدیر صندوق (تا سقف ۱۵ درصد) میتواند در سهام سرمایهگذاری شود. اما تفاوتهایی نیز با صندوقهای بازار پول دارند که مهمترین آنها سرمایهگذاری در سهام و اوراق بلندمدت است که جزئی از نقدینگی قرار نمیگیرند. در صندوقهای بازار پول در اوراق با سررسید حداکثر یک سال و با رتبهبندی اعتباری بالا سرمایهگذاری انجام میشود و به این دلیل درجه نقدشوندگی ابزارهای مالی صندوق بسیار بالاتر از صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت است. در نتیجه ابزارهای مالی در صندوقهای بازار پول زیرمجموعهای از ابزارهای موجود در صندوقهای با درآمد ثابت است. با توجه به تفاوتهای مذکور و بر اساس تجارب بینالمللی، لحاظ واحدهای صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت در تعریف پول در مفهوم وسیع توصیه نمیشود.
تغییرات مورد نیاز برای اصلاح مفهوم پول
کلهای پولی اجزای فعلی اصلاحات مورد نیاز در راستای انطباق با آمارهای پولی سایر کشورها
پایه پولی اسکناس و مسکوک در جریان (اسکناس و مسکوک در دست اشخاص و اسکناس و مسکوک نزد بانکها و موسسات اعتباری غیربانکی) و سپردههای بانکها و موسسات اعتباری نزد بانک تعریف نقدشوندگی چیست؟ مرکزی لحاظ سپردههای دیداری شرکتهای دولتی و موسسات و نهادهای عمومی غیردولتی (شهرداریها) نزد بانک مرکزی، سپردههای دیداری کارکنان بانک مرکزی و اوراق ودیعه بانک مرکزی (در صورت انتشار)
M1 اسکناس و مسکوک در دست اشخاص و سپردههای دیداری بخش غیردولتی نزد بانکها و موسسات اعتباری غیربانکی سپردههای دیداری شرکتهای دولتی و موسسات و نهادهای عمومی غیردولتی (شهرداریها) نزد سیستم بانکی، سپردههای دیداری ارزی اشخاص مقیم
M2 M1+ سپردههای غیردیداری شامل سپردههای سرمایهگذاری کوتاهمدت، بلندمدت، قرضالحسنه پسانداز و سایر سپردهها نزد بانکها و موسسات اعتباری غیربانکی M1+ سپردههای پسانداز و مدتدار ارزی اشخاص مقیم
–
M2+ اوراق بدهی منتشره توسط موسسات سپردهپذیر+ اسناد خزانه و اوراق مالی دولت (با سررسید کمتر از دو سال)+ اوراق مشارکت دولتی و نهادهای عمومی غیردولتی شامل اوراق مشارکت شهرداریها (با سررسید کمتر از دو سال)
L (نقدینگی)
– M3+ اسناد خزانه و اوراق مالی دولت + اوراق مشارکت دولتی و نهادهای عمومی غیردولتی شامل اوراق مشارکت شهرداریها
تعريف نقدينگي چيست؟
به حجم پول در گردش نقدینگی گفته می شود. حجم پول در گردش شامل دو مولفه پایه پولی (Monetary Base) و ضریب فزاینده پولی است.
پایه پولی یا همان پول پر قدرت به مجموع اسکناس و مسکوک در گردش به علاوه سپرده بانکها نزد بانک مرکزی گفته می شود ولی این عامل به تنهایی حجم پول تعریف نقدشوندگی چیست؟ در گزدش را تعیین نمی کند و ضریب فزاینده پولی ناشی از فعالیت های بانکهای تجاری و تعاملات اقتصادی مردم نیز به عنوان مولفه مهم نقدینگی عمل می کند به گونه اییکه اگر نرخ ذخیره قانونی بانکها نزد بانک مرکزی برایر (r) باشد حجم پول در گردش برایر نسبت پایه پولی (D) به نرخ ذخیره می باشد. به عبارتی حجم پول در گزدش برابر (D/r) خواهد بود.
واضح است که هر قدر نرخ ذخیره قانونی بانکها نزد بانک مرکزی بیشتر باشد قدرت تولید پول بانکها تضعیف شده و حجم کلی نقدینگی به سمت مقدار پایه پولی میل می کند.
نکته ۱: عوامل تاثیر گذار در نقدینگی پنج رکن بانک مرکزی، نظام بانکی، مردم، دولت و بخش خارجی است.
نکته ۲: حجم نقدینگی در یک اقتصاد باید متناسب با میزان تولید کالا و خدمات باشد. در غیر این صورت بدون تردید باعث تورم با رکود در تولید خواهد شد.
بازار سرمایه چیست؟ (آشنایی با مفاهیم مهم و اساسی بازار سرمایه)
اگر فکر سرمایهگذاری در بورس شما را میترساند، شما تنها نیستید. افرادی که تجربه بسیار محدودی در سرمایهگذاری در بازار سهام دارند معمولا بیش از نیمی از سرمایه خود را در ابتدای کار از دست میدهند. اکثر آنها گمان میکنند در ابتدا با سرمایهگذاری سودهای کلانی نصیبشان خواهد شد، ولی واقعیت چیز دیگری است. بنابراین تعجبآور نیست که گفته میشود پاندول احساسات سرمایهگذاری بین ترس و حرص و طمع میچرخد.
واقعیت این است که سرمایهگذاری در بورس اوراق بهادار ریسکهایی را به همراه دارد؛ اما وقتی با روشی منضبط وارد آن شوید، یکی از کارآمدترین راه ها برای ایجاد ارزش خالص (کسب درآمد) برای یک شخص است. بیشتر افراد ثروتمند و قدرتمند در دنیا، اکثریت ثروت خود را در بورس سرمایهگذاری میکنند. برای درک بهتر مکانیزمهای بازار سرمایه، بیایید با بیان تعریف سهام و انواع مختلف آن شروع کنیم.
شرکتهای بزرگ امروز احتمالاً به عنوان یک نهاد خصوصی کوچک از چند دهه پیش توسط یک موسس راهاندازی شدهاند. تصور کنید در سال 1999 شرکت علی بابا کار خود را از آپارتمان خود در هانگژو چین شروع کرده است یا مارک زاکربرگ موسس اولین نسخه فیس بوک، کار خود را از اتاق خوابگاه دانشگاه هاروارد خود در سال 2004 شروع کرد. اینها طی چند دهه در بین بزرگترین شرکتهای جهان قرار گرفتهاند.
با این حال، رشد با چنین سرعت حیرتآور نیاز به دسترسی به حجم عظیمی از سرمایه دارد. برای انتقال این ایدهای که در مغز کارآفرین شکل گرفته و تبدیل آن به یک شرکت بزرگ، نیاز به اجاره دفتر یا کارخانه، استخدام کارمندان، خرید تجهیزات و مواد اولیه و ایجاد شبکه فروش و توزیع است. بنابراین عرضه سهام این شرکتها در بورس و کسب سرمایه از این طریق، متداولترین روش در دنیا میباشد.
تعریف سهام :
سهام یک ابزار مالی است که نشاندهنده مالکیت در یک شرکت است. مالکیت سهام به این معنی است که سهامدار صاحب یک قطعه از شرکت برابر با تعداد سهامی است که به عنوان بخشی از کل سهام باقیمانده شرکت در اختیار تعریف نقدشوندگی چیست؟ دارد. به عنوان مثال، یک شخص یا مؤسسهای که صاحب 100.000 سهم یک شرکت با یک میلیون سهم منتشر شده است، میتواند 10٪ مالکیت آن را در اختیار داشته باشد. اکثر شرکتها سهمهای قابل توجهی دارند که به میلیونها یا میلیاردها میرسد.
معرفی بازار سرمایه :
در کشور ما بازار سرمایه عموماً با نام بورس اوراق بهادار تهران شناخته میشود؛ بازار سرمایه شاخه وسیعی از بازار است که فرآیند خرید و فروش ابزارهای مالی را تسهیل میکند . بازار سرمایه پلی است، که پسانداز واحدهای اقتصادی دارای مازاد مانند شرکتها یا دولتها را، به واحدهای سرمایهگذاری که بدان نیازمندند، انتقال میدهد. بازار سرمایه از نظر مرحله عرضه اوراق بهادار، به دو بازار اولیه (Primary Markets) و ثانویه (Secondary Markets) تقسیم میشود.
- بازار اولیه: بازاری است که در آن شرکتها برای اولین بار اقدام به عرضه سهام و پذیره نویسی مینمایند.
- بازار ثانویه: در این بازار سهام عرضه شده در بازار اولیه مورد معامله مکرر قرار میگیرد؛ در واقع بازار ثانویه تسهیل کننده فروش اوراق در بازار اولیه میباشد.
بازار سرمایه ایران از نظر شرایط شرکتها، به چهار بازار بورس اوراق بهادار ، بورس کالا ، فرابورس و بورس انرژی طبقهبندی میشود.
اصطلاحات بازار سرمایه:
حال که با مفهوم کلی بازار سرمایه آشنا شدید در زیر به توضیح چند اصطلاح در این بازار میپردازیم:
- اوراق اجاره: اوراق بهادار با نام قابل نقل و انتقالی است که نشان دهندهی مالکیت مشاع دارنده آن در دارایی مبنای انتشار اوراق اجاره است.
- اوراق بهادار: هر نوع ورقه یا مستندی است که متضمن حقوق مالی قابل نقل و انتقال برای مالک عین و یا منفعت آن باشد. شورا، اوراق بهادار قابل معامله را تعیین و اعلام تعریف نقدشوندگی چیست؟ خواهد کرد. مفهوم ابزار مالی و اوراق بهادار در متن این قانون، معادل هم در نظر گرفته شده است.
- اوراق مشارکت: اوراق بهادار با نامی که با مجوز “بورس” به قیمت اسمی مشخص برای مدت معین جهت تامین بخشی از منابع مالی مورد نیاز طرحهای نوسازی و توسعه شرکتهای پذیرفته شده در “بورس” منتشر میشود. این اوراق بدون تضمین دولت و بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران انتشار مییابند.
- کارگزار : شخصیتی است حقوقی که عمل خرید و فروش سهام در بازار سرمایه یا بورس اوراق بهادار را برای مشتریان انجام میدهند و در ازای آن کارمزدی دریافت میکند.
- بازارگردان: کارگزار (معاملهگری) است که با اخذ مجوز لازم و با تعهد به افزایش نقدشوندگی و تنظیم عرضه و تقاضای اوراق بهادار معین و تحدید دامنه نوسان قیمت آن، به داد و ستد آن اوراق میپردازد.
- بازارهای خارج از بورس: بازاری است در قالب شبکه ارتباط الکترونیک یا غیرالکترونیک که معاملات اوراق بهادار در آن بر پایهی مذاکره صورت میگیرد.
- بستن نماد: توقف معاملات هر یک از انواع اوراق بهادار طی دوره معین طبق دستورالعمل مربوطه میباشد.
- پذیرهنویسی: فرآیند خرید اوراق بهادار از ناشر و یا نماینده قانونی آن و تعهد پرداخت وجه کامل آن طبق قرارداد.
- تابلوی بورس: تابلویی است که برای ارائه اطلاعات طبقه بندی شده اوراق بهادار بهکار میرود؛ از قبیل تابلوی اصلی و فرعی، تابلو اوراق مشارکت دولتی و تابلوی اوراق مشارکت شرکتها. ( تابلوخوانی چیست؟ )
- تسویه و پایاپای: مرحلهی پایانی انجام معامله است که طی آن مالکیت اوراق بهادار به خریدار و وجوه حاصل از معامله به فروشنده منتقل میشود.
- تقاضا: عبارت است از اعلام آمادگی برای خرید اوراق بهادار از طرف کارگزار خریدار.
- عرضه: عبارت است از اعلام آمادگی برای فروش اوراق بهادار از طرف کارگزار فروشنده.
- حجم مبنا: تعداد اوراق بهادار از یک نوع است که هر روز باید مورد دادوستد قرار گیرد تا کل درصد تغییر آن روز، در تعیین قیمت روز بعد ملاک باشد.
- دامنه نوسان قیمت: پایینترین تا بالاترین قیمتی است که در آن دامنه، طی یک یا چند جلسه رسمی معاملاتی بورس، قیمت میتواند نوسان داشته باشد.
- عرضه اولیه : منظور نخستین عرضه اوراق بهادار شرکت، پس از پذیرش آن در بازار سرمایه یا بورس است.
- سبد: مجموعه داراییهای مالی است که از محل وجوه سرمایهگذاران خریداری میشود.
- سهم شناور آزاد: بخشی از سهام آن شرکت است که دارندگان آن همواره آماده عرضه و فروش آن سهام میباشند، و قصد ندارند تعریف نقدشوندگی چیست؟ با حفظ آن قسمت از سهام، در مدیریت شرکت مشارکت نمایند.
- شاخص: نماگری است که تغییرات قیمت یا بازده یک یا مجموعهای از اوراق بهادار را طی دوره زمانی مشخص نشان میدهد.
- صندوق سرمایهگذاری : نهادی مالی است که فعالیت اصلی آن سرمایهگذاری در اوراق بهادار میباشد و مالکان آن به نسبت سرمایهگذاری خود، در سود و زیان صندوق شریکاند.
- قیمت پایه: قیمت مشخص و بدون قید و شرطی است که توسط فروشنده برای عرضهی سهام در معاملات عمده تعیین و از طریق کارگزار فروشنده به بورس اعلام میشود و مبنای رقابت در معاملات عمده میباشد.
- قیمت آغازین: قیمتی است که در شروع جلسه رسمی معاملاتی برای هر ورقه بهادار در تابلو بورس اعلام میشود.
- قیمت پایانی: قیمت هر ورقه بهادار در پایان هر جلسه رسمی معاملاتی بورس است که محاسبه و توسط “بورس” اعلام میشود.
- قیمت باز: در مواقعی که خریدار یا فروشنده تعیین قیمت را به کارگزار واگذار مینماید کارگزار دارای دستور معامله با قیمت باز میباشد.
- قیمت محدود: در مواقعی که خریدار یا فروشنده حداکثر یا حداقل قیمتی را برای معامله تعیین مینماید، کارگزار دارای دستور معامله با قیمت محدود میباشد.
- قیمت معین: در مواقعی که خریدار یا فروشنده قیمت ثابتی را برای انجام معامله تعیین مینماید، کارگزار دارای دستور معامله با قیمت معین میباشد.
- بازه روز: نشاندهنده تغییرات قیمت سهام در روز معاملاتی جاری است. حداقل و حداکثر قیمتی که سهم در طی یک روز معامله میشود را بازه روز سهم میگویند.
- بازه مجاز: بازه قیمتی است که سهم در طول روز میتواند نوسان کند و سفارش خرید و فروش سهام باید در این محدوده باشد.
- بازه هفته: تغییرات قیمت سهام در یک هفته جاری است.
- کد معاملاتی: شناسه “مشتری” جهت انجام معامله اوراق بهادار در سامانه معاملات بازار سرمایه یا بورس است. این شناسه به صورت حروف، عدد، و یا ترکیبی از هر دو میباشد.
- نماد معاملاتی : شناسهای است که برای هر یک از اوراق بهادار به صورت منحصربهفرد در سامانه معاملات تعریف شده است. این شناسه میتواند بصورت تعریف نقدشوندگی چیست؟ تعریف نقدشوندگی چیست؟ حروف، عدد و یا ترکیبی از هر دو باشد.
- قیمت تابلو: قیمتی است که بر اساس عرضه و تقاضای موجود برای هر سهم تعیین میشود و ارزش روز هر شرکت بر مبنای این قیمت محاسبه میشود.
- نقدشوندگی: عبارتست از درجه سهولت معامله روی یک سهم؛ هرچه سهم از نقدشوندگی بیشتری برخوردار باشد امکان بلوکه شدن سرمایه کاهش مییابد.
- دوره مالی: عبارتست از زمانی که شرکتها برای انجام عملیات مالی خود در نظر میگیرند. این زمان در ایران معمولا یکسال تعیین میشود و شرکتها موظفند در پایان این دوره صورتهای مالی و سود و زیان خود را به بورس تحویل دهند.
- P/E: عبارتست از تقسیم قیمت یک شرکت بر سود پیشبینی شده آن که دوره بازگشت سرمایه را نیز نشان میدهد.
- DPS: عبارتست از سودی که پس از پیشنهاد هیئت مدیره و تصویب در مجمع عمومی به هر سهم پرداخت میشود که رابطه عکس با قیمت سهم دارد.
- مجمع عمومی عادی سالیانه: که با حضور سهامداران – بازرس – حسابرس و مدیران شرکتها هر سال یک بار و حداکثر ۴ ماه بعد از پایان سال مالی تشکیل میشود و در آن موارد مختلفی از جمله تصویب صورتهای مالی سال قبل و تصمیم در مورد نحوه تقسیم سود انجام میگیرد.
- مجمع عمومی فوقالعاده: در مواقعی که نیاز به تصمیمگیری در مورد بخصوصی که نیاز به تصویب مجمع دارد مانند تصمیم در مورد افزایش سرمایه یا تغییر در اعضای هیات مدیره و غیره باشد تشکیل میشود.
- اطلاعات میاندورهای: اطلاعاتی است که در دورههای فصلی و ماهانه اعلام میشود و جریان مالی شرکت را به صورت واقعی نشان میدهد. با مقایسه این اطلاعات با بودجه شرکت میتوان درصد خطای پیشبینی شرکت را بدست آورد. شرکتها معمولا برای انجام طرحها و برنامههای سود آور و بعضا برای جبران کمبود نقدینگی اقدام به افزایش آخرین سرمایه ثبت شده خود و در نتیجه تعداد سهام شرکت مینمایند که این کار با پیشنهاد هیات مدیره و تصویب در مجمع عمومی و تایید سازمان بورس عملی میباشد و از طرق مختلف انجام میگیرد که عبارتست از آورده نقدی – سهام جایزه و صرف سهام.
در نهایت باید در نظر داشت برای ورود به بازار سرمایه اطلاع از مفاهیم و اصول این بازار یکی از مهمترین ابزاری است که قبل از ورود به آن باید فرا گرفت.
اقتصاد ما
● ریسک نقدینگی چیست؟
دوگونه نقدینگی وجود دارد: نقدینگی بازار (Market Liquidity)، شاید نقدشوندگی بازار مفهوم مورد نظر را بهتر برساند و نقدینگی تامین مالی (Funding liquidity). نقدشوندگی بازاری یک اوراق بهادار خوب است اگر به راحتی بتوان آن را معامله نمود، به بیان دیگر شکاف بین قیمتهای دستورات خرید و فروش وارده برای آن (Bid-asu Spread) کم باشد، نوسانات شدید نداشته، و انعطاف قیمتیاش بالا باشد و البته همچنین کسب اطلاعات در مورد آن آسان باشد (از جمله از طریق بازارهای OTC).همچنین نقدینگی تامین مالی یک بانک یا سرمایهگذار مناسب ارزیابی میشود، اگر منابع مالی کافی بهواسطه سرمایه خود یا وامهای وثیقهای در اختیار داشته باشد. (Collateralized Loans به وامهایی گفته میشود که وامگیرنده در ازای دریافت آن داراییهای را به عنوان تضمین وام به وثیقه نزد بانک میسپارد ). با در نظر داشتن این دو تعبیر، معنای ریسکنقدینگی آشکار میگردد.ریسک نقدینگی (نقدشوندگی) بازار عبارت است از خطر بدتر شدن وضعیت نقدینگی بازار هنگامی که فرد احتیاج به معامله داراییاش دارد.ریسک نقدینگی تامین وجوه عبارت است از خطر عدم توانایی معاملهگر در تامین مالی وضعیت خود (خرید، یا نگهداری) و در نتیجه اجبار به رها نمودن آن.برای مثال یک «صندوق سرمایهگذاری کمریسک» که از اهرمهای مالی استفاده نموده است (Hedge Fund اصولا به صندوق سرمایهگذاری مشترکی گفته میشود که برای بالا بردن بازدهی خود از روشهای مصون ماندن از ریسک استفاده میکند) در صورتی که دیگر نتواند از بانک وام بگیرد، باید اوراق بهادار خود را بفروشد. یا اگر از دید بانک بنگریم، سپردهگذاران ممکن است منابع خود را از بانک خارج کنند و بانک نیز نتواند از سایر بانکها وام گرفته یا از طریق انتشار اوراق قرضه برای خود منابع مالی تامین کند.
هماکنون با ریسک شدید نقدینگی بازار و تامین مالی روبهروییم نقدینگی اساسا در طی زمان و از بازاری به بازار دیگر فرق میکند، در شرایط فعلی ما با ریسک شدید نقدینگی بازار روبهرو هستم. حادترین نوع ریسک نقدشوندگی بازار آن است که معاملهگران هماکنون در بازارهایی نظیر بازار اوراق بهادار دارای پشتوانه دارایی (Securities Market Asset – backed و اوراق قرضه قابل تبدیل Convertible Bonds) اوراق قرضهای که قابلیت تبدیل به سهام عادی یا ممتاز را دارند) در حال ترک بازارند (دستور خریدی وجود ندارد!) ما با ریسک بسیار بالای تامین مالی نیز مواجهیم، بانکها با کمبود سرمایه روبهرو بوده و در نتیجه مجبورند معاملاتی که به سرمایه احتیاج دارند را کاهش دهند، همچنین مجبورند میزان سرمایهای که به سایر معاملهگران از جمله صندوقهای سرمایهگذاری کم ریسک وام میدهند را کاهش دهند، که در نتیجه آن این صندوقها اکنون با الزام حداقل سرمایه (منظور در اینجا مقدار پول یا اوراق بهاداری است که موسسات برای اخذ وام باید در حساب خود نگه دارند) بالاتری روبهرو هستند. به طور خلاصه، اگر بانکها نتوانند تعریف نقدشوندگی چیست؟ منابع مالی برای خود تامین کنند، به طریق اولی نمیتوانند این کار را برای مشتریانشان نیز انجام دهند.این دوگونه نقدینگی با یکدیگر مرتبط بوده و در قالب چرخه نقدینگی یکدیگر را تشدید مینمایند، کمبود منابع، میزان معاملات را کاهش میدهد، کاهش معاملات، نقدینگی (نقدشوندگی) بازار را تضعیف میکند که به نوبه خود باعث افزایش الزام حداقل مانده سرمایه در حسابها و در نتیجه مدیریت ریسک سختگیرانهتر میشود؛ این امر نیز مشکل تامین مالی را دامنزده و جریان همینطور ادامه مییابد.
● ریسک نقدینگی و قیمت داراییها
اوراق بهاداری که توان نقدشوندگیاش پایین باشد، باید حداقل بازدهی (Required Return) بالاتری داشته باشد تا جبران هزینههای معاملاتی سرمایهگذاران را بنماید. از آنجا که نقدینگی بازار ممکن است در آینده که فرد تصمیم میگیرد دارایی خود را به فروش برساند تضعیف شده باشد، ریسک نقدینگی بازار، آنگونه که پیشتر در مورد آن بحث نمودیم، پدیدار خواهد شد. حال چون سرمایهگذاران تمایل دارند که در ازای ریسک بالاتر پاداش بیشتری به آنها داده شود، وجود ریسک نقدینگی بازار، حداقل بازدهی موردنظر آنها را بالا میبرد. مدلهای قیمتگذاری داراییهای سرمایهای (CAMP) که برای عامل نقدینگی تعدیل شده باشند، به خوبی نشان میدهند که چگونه در این جریان ضریب بتای نقدینگی به ضریب بتای استاندارد بازار افزوده خواهد شد. طبق این نظریه، و همانطور که در بازارهای کنونی شاهد آنیم، افزایش حداقل بازدهی موردنظر به علت بالا رفتن ریسک نقدینگی بازار منجر به کاهش همزمان قیمتها خواهد شد.
● ریسک نقدینگی و بحران حاضر: چرخه نزولی نقدینگی
تیر خلاص به بحران فعلی توسط ترکیدن حباب بخش مسکن و افشاگریهای موسسات مالی بدهکار شلیک شد. این امر ضرر و زیان عظیم بانکها و مشکلات تامین منابع مالی را به دنبال داشت که خود زمینهساز به وجود آمدن تسلسلهای سیستماتیک نقدینگی شدند. با وخیمشدن اوضاع ترازنامه بانکها، آنها مجبور به بازپرداخت بدهیهایشان (De-Leverage) شده و در نتیجه: شروع به فروش داراییها کردند، به ذخیره پول نقد روی آورند و مدیریت ریسک خود را سختگیرانهتر نمودند. و همین اقدامات بازار وامدهی بین بانکی را تحت فشار گذاشت (که عملکرد آن معمولا با اسپرد (Ted Spreed)ت TED سنجیده میشود)، زیرا همه سعی داشتند وقوع اختلالات چندجانبه را به حداقل برسانند. مشکلات تامین نقدینگی منابع مالی بانکها خیلی زود گسترش یافت. سایر سرمایهگذاران، به ویژه آنها که مثل صندوقهای سرمایهگذاری کمریسک، بسیار به دریافت وام بسته بودند، با تمایل کمتر بانکها به وامدهی، یا افزایش حداقل سرمایه مورد نیاز در حسابها، یا نهایتا ورشکستگی برخی مثل «لمان برادرز»، بیشتر و بیشتر با ریسک عدم تامین مالی روبهرو شدند.وقتی بانکهایی نظیر «بیر استرنز» و لمان برادرز وضعیتشان متزلزل گشت، مشتریان آنها با دو خطر مواجه شدند: از دست رفتن سرمایه، یا راکد شدن آن در جریان فرآیند ورشکستگی؛ به همین جهت مشتریان شروع به خروج سرمایهها و اصلاح موقعیتشان کردند که نهایتا منجر به پدیده گریز از بانکها (bank run) شد. بحران نقدینگی تامین مالی طبیعتا به از بین رفتن نقدشوندگی بازار منجر گشت؛ شکاف میان درخواستهای خرید و فروش در چندین بازار افزایش یافت، و میزان و حجم قیمتها و معاملات پیشنهادی به واسطه کمبود سرمایه معاملهگران پایین آمد. فقدان نقدشوندگی در بازار، در کنار چشمانداز تشدید ریسک نقدینگی، سبب وحشت سرمایهگذاران شده و در نتیجه به کاهش قیمتها به ویژه برای داراییهایی که توان نقدشوندگی پایین داشتند، انجامید.این همان چرخه نزولی نقدینگی است که در شکل زیر به تصویر درآمده است.
● بحران به سایر انواع دارایی گسترش مییابد
بحران تاکنون تعریف نقدشوندگی چیست؟ در حال گسترش میان انواع داراییها و بازارها در سطح جهان بوده است. تاکنون شاهد سقوط سنگین برخی ارزها بودهایم به این دلیل که معاملهگران انجام معاملات حمایتی برای این ارزها را متوقف ساخته یا اعتقاد خود را به ارزهای ضعیف از دست دادهاند. به عنوان نمونهای از شدت بحران نقدینگی میتوان به «برابری نرخ بهره پوشش داده شده که مهمترین موقعیت آربیتراژی در حجیمترین بازار دنیا (بازار ارز) میباشد – اشاره کرد، که هماکنون حتی برای ارزهای عمده نیز برقرار نیست. این امر باید بدان معنا باشد که هیچ کس نمیتواند آربیتراژ کند زیرا هیچ کس نمیتواند بدون وثیقه وام بگیرد، و از طرفی هیچ کس چیزی برای وثیقه گذاشتن ندارد و هیچ کس نیز مایل به پرداخت وام نیست – به هر حال لازمه آربیتراژ، پرداخت وام و استقراض هر دو با هم است.همچنین افزایش ریسک و عدم نقدشوندگی منجر به تشدید بیثباتی شده، و لذا حداقل سرمایه لازم در حسابها را بالا برده است. از این ها گذشته همبستگی میان انواع داراییها نیز از آنجا که اکنون همه چیز برپایه نقدینگی مبادله میشود افزایش یافته است.
● بحران به «مین استریت» (MAIN STREET) گسترش مییابد
بدون شک، بحران در حال بر جای گذاردن آثار مهمی بر بخش واقعی اقتصاد است، قیمت املاک صاحبان مسکن کاهش یافته، دسترسی مصرفکنندگان به منابع وام و اعتبار کمتر شده، و شرکتهای مین استریت (شرکتهای تولیدی کوچک و متوسط) با هزینه بالاتر تامین سرمایه از طریق حقوق صاحبان سهام و همین طور استقراض مواجهند، تقاضا برای کالاهای آنها کاهش یافته، بیکاری بیشتر شده و غیره.
چه چیز میتواند – و چه چیز نمیتواند – بحران نقدینگی را حل کند؟
اگر مشکل «چرخه نقدینگی» باشد، برای حل آن باید نقدینگی وام دهی بازیگران اصلی بازار، یعنی بانکها، را افزایش دهیم. ساختار سرمایه بانکها باید با فراهم آوردن سرمایه جدید تغییر یابد، حقوق صاحبان سهام قبلی رقیق شده، و در صورت امکان ارزش اسمی بدهیهای قبلی کاهش پیدا کند. برای این منظور میتوان از طریق تصویب سریع ورشکستگی موسساتی که دارای ریسک سیستماتیک هستند برای مثال آن موسساتی که باعث ایجاد چرخههای نقدینگی میشوند وارد عمل شد.گذشته از این، ما تعریف نقدشوندگی چیست؟ باید تامین مالی بازارها و سطح اعتماد را با گسترش تضمینهای بانکی بهبود بخشیده و شمار بیشتری را از تخفیفات فدرال رزرو بهرهمند سازیم (منابع با وثیقه را با مارجینهای معقولی ارائه کنیم)، و همچنین کارکرد بازار اسناد تجاری را تضمین نماییم. علاوه بر این، مدیریت ریسک باید ریسکهای سیستمی ناشی از چرخههای نقدینگی را شناسایی کند، و مقررات نیز باید به جای موسسات انفرادی کل سیستم را مدنظر قرار دهند. اگر تنها یک چیز از بحران حاضر فراگرفته باشیم، آن این است که انجام معاملات در بورسهای سازمان یافته با سیستم تسویه مرکزی بهتر از معاملات اوراق مشتقه در بازار فرا بورس است، زیرا معامله مشتقات سبب افزایش وابستگیهای متقابل، پیچیدگیها، ریسکهای چند جانبه و کاهش شفافیت میشود. به طور ساده، وقتی سهام میخرید، مالکیت شما بر این که آن را از چه کسی خریدهاید بستگی ندارد. در صورتی که هنگامی که سهامی مصنوعی (synthetic stock) را از طریق ابزار مشتقه میخرید، مالکیت شما به اینکه آن را از چه کسی خریدهاید بستگی پیدا میکند این وابستگی میتواند حتی بعد از آنکه سهام مربوطه را فروختید نیز ادامه پیدا کند. (اگر آن را از طریق بانک دیگری به فروش برسانید). بدینترتیب، زمانی که افراد اعتماد خود را به بانک طرف معاملهشان از دست دهند، شروع به رها کردن موقعیت خود (خرید، نگهداری) در اوراق مشتقه نموده و در نتیجه باعث آسیب دیدن ساز و کار تامین مالی بانک و شکلگیری چرخه نقدینگی مورد اشاره میشوند.
● ممنوعیت «فروش استقراضی» فکر خوبی نیست
(«فروش استقراضی» یا Short Selling، نوعی معامله است که در آن فرد با پیشبینی کاهش قیمت اوراق بهادار خاصی در آینده مقداری از آن را از کارگزار قرض گرفته و میفروشد؛ به این امید که بعدا آن را با قیمت پایینتر خریده و به کارگزار بازگرداند و بدینطریق منتفع شود ) برخی معتقدند که برای حل بحران و جلوگیری از وقوع دوباره حوادثی اینچنینی در آینده، سیاستگذاران باید «فروش استقراضی» را ممنوع کرده و بر دادوستد سهام مالیات وضع کنند. به اعتقاد من هیچ یک از این دو، اقدام مناسبی نیست. اول آنکه، افرادی که از فروش استقراضی استفاده میکنند با خود اطلاعات جدیدی به بازار میآورند، نقدینگی را افزایش داده و حبابهای قیمت را کاهش میدهند (به خاطر داشته باشید که حباب مسکن آغازگر بحران کنونی بود)، لذا ممانعت از فعالیت آنها ضمن آنکه بسیار پرهزینه است، مشکل کلی تامین مالی را نیز حل نخواهد کرد. هر چند ممنوع نمودن فروشهای استقراضی جدید موسسات مالی را میتوان در صورت وجود خطر معاملات غارتگرانه توجیه نمود، ولی با این حال از آنجا که استفادهکنندگان از فروش استقراضی در هنگام به مشکل خوردن بنگاههای مسالهدار اولین کسانی هستند که سپر بلا میگردند، این توجیه به ندرت قابل قبول است.
● وضع مالیات توبین (Tobin Tanes) طرح خوبی نیست؟
همچنین وضع مالیات بر مبادلات سهام به چند دلیل مشکلزا است، مهمتر از همه به این دلیل که معاملات را از فضای رسمی به دنیای مشتقات منتقل کرده و در نتیجه باعث افزایش ریسک سیستماتیک میشود. عمدهترین دلیل حمایت از این مالیات آن است که گفته میشود چنین مالیاتی به جلوگیری از شکلگیری حباب قیمتی کمک مینماید، ولی تقریبا هیچگونه شواهد تجربی برای تایید صحت این ادعا در دست نیست. به عنوان مثال، در انگلستان مالیات بر معامله سهام ۵/۰درصد و بر معاملات املاک و مستغلات حتی بالاتر از آن (تا ۴درصد) میباشد، با این حال حباب بخش مسکن انگلیس جزو بزرگترینها بود. از آن گذشته، با توجه به شرایط راکد و بیثبات بازار سهام، بهنظر نمیرسد که هماکنون زمان مناسبی برای اعلام مالیاتهای معاملاتی باشد، در حالی که قرار است این مالیاتها برای جلوگیری از حبابهای قیمتی آینده دور به کار روند. برای رویت مشکل، تنها کافی است به آنچه که به واسطه مالیاتهای معاملاتیاش بر انگلستان گذشت نگاهی داشته باشیم. در این کشور به دنبال وضع مالیات بر معاملات سهام سرمایهگذاران حرفهای نظیر «صندوقهای سرمایهگذاری کمریسک» به جای معامله مستقیم سهام به معامله از طریق مشتقات روی آورده و بدین ترتیب مقررات را دور زدند (در حالی که سرمایهگذاران حقیقی چارهای جز پرداخت این مالیات نداشتند). در انگلستان، به ویژه صندوقهای کمریسک از طریق معاملات جبرانی (swap) با دیگر شرکایشان، مثلا بانکهای سرمایهگذاری، از پرداخت مالیات معاملاتی شانه خالی میکنند. جای شک نیست که اگر در ایالات متحده نیز چنین مالیاتی وضع میشد، همین ترفندها به کار گرفته میشدند.
این امر وابستگیهای چندجانبه و ریسک سیستماتیک را افزایش داده و باعث وخیمتر شدن وضعیت چرخههای مدیریت ریسک آنگونه که پیشتر شرح دادیم میگردد.مشکل جدی دیگر وضع چنین مالیاتی اثر آن بر کاهش نقدینگی بازار است، این پدیده به واسطه انتقال فعالیتهای معاملاتی به خارج از کشور، یا بازارهای دیگر یا حتی حذف آنها به وقوع خواهد پیوست. اما مهمتر از همه مشکلاتی است که این مالیات برای ثبات برای ثبات نظام مالی به وجود میآورد، اثر آن بر افزایش هزینه تامین سرمایه بنگاههای «مین استریت» (بنگاههای تولیدی) به واسطه بالا بردن ریسک نقدینگی در بازارهای مالی آمریکا چشمگیر خواهد بود. به راستی اگر سرمایهگذاران- داخلی و بینالمللی- مجبور باشند برای «خرید» مالیات بپردازند و از طرفی دریابند که نقدشوندگی سهامشان در آینده کاهش خواهد یافت، سهام موجود در بازارهای ایالات متحده جذابیت خود را برای آنها از دست خواهد بود. همین امر تامین سرمایه برای شرکتهای آمریکایی را مشکلتر میسازد و همانطور که میدانیم اهمیت «وجود توان تامین سرمایه» تمام مساله بحران حاضر است.
● نتیجهگیری
ریسک نقدینگی (نقد شوندگی) بازار، محرک مهم قیمت اوراق بهادار، مدیریت ریسک و سرعت آربیتراژ است و «نقدینگی تامین مالی» بانکها و سایر واسطههای مالی، محرک مهم ریسک نقدینگی بازار است. بحرانهای نقدینگی از طریق چرخههای نقدینگی گسترش مییابند؛ در چرخههای نقدینگی ضرر و زیان، افزایش حداقل سرمایه حسابها، سختگیرانهتر شدن مدیریت ریسک و افزایش بیثباتی به نوبه خود یکدیگر را تقویت میکنند. در هنگام وقوع این پدیده، کسانی که بهطور سنتی تامینکننده نقدینگی بودند خود تبدیل به متقاضیان نقدینگی میشوند، سرمایههای جدید به کندی وارد بازار شده و قیمتها کاهش یافته و به جای اول خود باز میگردند.
Liquidity
نقدینگی - توانایی فروش رفتن دارایی (کالا و یا سریس) به نرخ نزدیک به نرخ بازاری است. جای تعجب نسیت که پر نقدینه ترین کالا خود پول است، به همین دلیل بازار فارکس تا این اندازه مشهور است، چون در این بازار همیشه هم تقاضا و هم پیشنهاد برای ارز کشورهای مختلف موجود میباشد. نقدینگی توسط حجم معاملات محاسبه میشوند هرچه حجم معاملات بیشتر باشد، سطح نقدینگی بالاتر است
دیگر واژههای این موضوع
مقالات تحلیل با این موضوع
30 September, 12:50
30 September, 11:37
29 September, 15:23
29 September, 13:50
معاملات آنلاین
- معامله با سیگنال
- پلتفرمها و آپلیکیشنها
- سرمایه گذاری
- واریز و برداشت وجوه
تجزیه و تحلیل بازار
- اخبار FXStreet
- سیگنالهای تجاری Autochartist
موارد دیگر
- اطلاعات تماس
- قراردادها و قوانین
- سوالات متداول
- تالار گفتگو
© 1998-2022 Alpari Limited
برند آلپاری:
Alpari Limited, Suite 305, Griffith Corporate Centre, Kingstown, Saint Vincent and the Grenadines, is incorporated under registered number 20389 IBC 2012 by the Registrar of International Business Companies, registered by the Financial Services Authority of Saint Vincent and the Grenadines.
آلپاری عضوی از کمیسیون مالی می باشد , که یک سازمان بین المللی مرتبط با حل و فصل شکایات در صنعت سرویس های مالی در بازار فارکس است.
ریسک پذیری: قبل از شروع کار باید با شرایط و ریسکهای بازار آشنایی کامل داشته و به سطح تجربیات و مهارت خود اطمینان داشته باشید
دیدگاه شما