مسیر عصبی چیست؟
همه انسان ها می خواهند در زندگی خودشان کارهای بسیار بزرگی را انجام بدهند و دنیا را تغییر بدهند ولی وقتی خودشان را با انسان های موفق مقایسه می کنند،احساس می کنند که آنها استعداد ذاتی داشته اند و به خاطر همین توانسته اند به موفقیت های بهتر و بزرگتر دست پیدا بکنند.
و در این شرایط بسیار ناامید می شوند،چون فکر می کنند که استعداد ندارند و به خاطر این نمی توانند به آرزوهایشان دست پیدا بکنند و کسانی که توانسته اند به آروزهای خودشان برسند،حتما استعداد داشته اند و کسانی که استعداد ندارند نمی توانند به جایی برسند!
ولی اگر به این ماجرا با زاویه متفاوتی نگاه بکنیم،می بینم که ما فقط ظاهر ماجرا را می بینیم و از پشت صحنه افراد موفق هیچ چیزی را نمی بینیم.
اما وقتی که به پشت صحنه های انسان های موفق نگاه می کنیم می بینیم که آنها قبل از اینکه به موفقیت برسند،هزاربار شکست خورده اند،بی خوابی کشیده اند،سختی های زیادی را تحمل کرده اند و در نهایت توانسته اند به آن جایگاه دست پیدا بکنند.
و از نظر من انسان های موفق در یک ویژگی مشترک هستند و آن ویژگی این است که هیچ وقت ناامید نشده اند و به مسیری که انتخاب کرده اند ایمان داشته اند و هر روز تلاش خودشان را بیشتر کرده اند و در نهایت توانسته اند به آن چیزی که می خواهند دست پیدا بکنند.
و در این مقاله می خواهیم راجب این موضوع صحبت بکنیم که آیا انسان های موفق فقط به خاطر استعدادشان توانسته اند به موفقیت برسند یا عامل مهم دیگری هم وجود دارد؟
استعداد چیست؟
بسیاری از افراد بر این باور هستند که استعداد یعنی یک توانایی ذاتی که در لحظه تولد در برخی از انسان ها وجود دارد و در برخی از انسان ها وجود ندارد و دلیل اصلی موفقیت دیگران را به استعداد آنها نسبت می دهند و می گویند که چون آنها استعداد داشته اند توانسته اند به موفقیت برسند!
اما طبق آخرین تحقیقات انجام شده توسط دانشگاه یو سی ای ال انگلستان،استعداد یعنی سرعت یادگیری!
یعنی یک شخصی می تواند یک مهارتی را در عرض یک ماه یاد بگیرد و یک شخصی همان مهارت روش ساخت زاویههای گن را در عرض سه ماه یاد بگیرد!
در نتیجه هر انسانی توانایی انجام هر کاری را دارد و می تواند آن را یاد بگیرد ولی مدت زمان یاد گرفتن متفاوت است!
و در حالت کلی فردی که استعداد دارد یعنی اینکه می تواند سریعتر از دیگران یک مهارتی را یاد بگیرد!فقط همین!
شاید این موضوع را با چشم های خودتان دیده اید که در ورزشی مثل فوتبال برخی از بازیکنان تکنیک ها را سریعتر یاد میگرند و برخی ها دیر تر یاد میگرند و در این شرایط کسی که دیرتر یاد میگرد به این معنا نیست که نمی تواند فوتبال بازی بکند بلکه باید تلاش خودش را چندین برابر بکند تا بتواند همان تکنیک را یاد بگیرد!
و ما روش ساخت زاویههای گن اگر می خواهیم یک مهارتی را یاد بگیریم،کافیست که مسیر عصبی آن را در ذهن خودمان ایجاد بکنیم!
مسیر عصبی چیست؟
قبل از اینکه وارد بحث مسیر عصبی بشویم،اجازه بدهید کمی راجب قدرت مغزمان که بین دو گوش قرار دارد صحبت بکنیم و ببینم که مغز ما چقدر قدرتمند است و می تواند کارهای بسیار بزرگی را انجام بدهد!
در مغز روش ساخت زاویههای گن ما حدود صد میلیارد نورون یا همان سلول مغزی وجود دارد و اگر فقط بخواهیم که تعداد این نورون ها را بشماریم،حدود 3100 سال طول می کشد که شمردن ما تمام شود.(دوستانی که کنجکاو هستید که پس چطور این همه را شمرده اند باید عرض بکنم که به وسیله علم چگالی!)
و هر یک از این نورون ها می تواند به طور همزمان به ده هزار نورون دیگر در ارتباط باشد یعنی می تواند ده هزار تا دست داشته باشد.
و نورون ها به وسیله پالس های الکتریکی و یا مواد شیمیایی با همدیگر ارتباط برقرار می کنند و اطلاعات را به همدیگر ارسال می کنند.
و زمانی که تعدادی از این نورون ها به همدیگر نزدیکتر می شوند و به فاصله نزدیک به صفر به همدیگر می رسند،در این صورت می گوییم که یک مسیر عصبی ساخته شده است!
مسیر عصبی چه نقشی دارد؟
ما هر رفتار،فکر،عادت و مهارتی که داریم،در واقع یک مسیر عصبی اختصاصی در مغز ما ایجاد شده است.
مثلا زمانی که می خواهیم بند کفش خودمان را ببندیم،در واقع مسیر عصبی بستن بند کفش در مغز ما فعال می شود و ما می توانیم این کار را انجام بدهیم!
یا زمانی که راه می رویم،مسیر عصبی راه رفتن در مغز ما فعال می شود و ما می توانیم راه برویم.
و خلاصه هر کاری را که انجام می دهیم،توسط این مسیر عصبی ها انجام می شود و اگر می خواهیم که یک مهارتی را یاد بگیریم،کافیست که مسیر عصبی آن را در مغز خودمان ایجاد بکنیم.
برای اینکه مفهوم مسیر عصبی را متوجه بشوید،حتما کلیپ زیر را تماشا بکنید.
مسیر عصبی چگونه ساخته می شود؟
در حالت کلی مسیر عصبی یعنی اینکه تعدادی از نورون ها به هم متصل شده باشند و بتوانند به راحتی با هم ارتباط برقرار بکنند.فقط همین!
الان بیایید به این مسئله نگاه بکنیم و ببینم که واقعا در مغز ما چه اتفاقاتی رخ می ده که در اوایل کار درصد خطاهای ما بیشتر می شود و بعد از آن درصد خطاهای ما کمتر می شود.
وقتی که ما می خواهیم کار جدیدی را انجام بدهیم که تا به حال آن را انجام نداده ایم،طبیعی است که مسیر عصبی آن در مغز ما وجود ندارد.
یعنی نورون ها فاصله زیادی از هم دیگر دارند و نمی توانند به خوبی با همدیگر ارتباط برقرار کنند و اطلاعات را به همدیگر ارسال کنند.
مثلا ما می خواهیم رانندگی را یاد بگیریم.وقتی که برای اولین بار پشت فرمان می نشینیم و سعی می کنیم که اتومبیل را به حرکت در آوریم،اشتباه های زیادی را انجام می دهیم. چون فاصله نورون ها در مغز ما زیاد است و نمی توانند اطلاعات را به خوبی به همدیگر ارسال کنند و نتیجه این می شود که ما نمی توانیم رانندگی کنیم.
ولی بعد از اینکه بارها و بارها تمرین کردیم،درصد خطاهای ما کمتر می شود چون نورون ها همدیگر را یافته اند و به همدیگر نزدیک تر شده اند و می توانند راحت تر اطلاعات را به همدیگر ارسال کنند.
و اگر زیاد تمرین کنیم،تقریبا درصد خطاهای ما نزدیک به صفر می شود،چون مسیر عصبی رانندگی در مغز ما ساخته شده است و بعد از این می توانیم بدون اینکه زیاد انرژی مصرف کنیم،می توانیم به راحتی رانندگی کنیم و از آن لذت ببریم.
و مسیر عصبی ها بسته به استفاده کردن از آنها می توانند نازکتر و یا کلفتر بشوند!یعنی هر چقدر از یک مهارتی بیشتر استفاده بکنیم و آن را تمرین بکنیم،مسیر عصبیش کلفت تر می شود،یعنی مهارت ما بیشتر می شود و اگر از آن مهارت استفاده نکنیم،در واقع مسیر عصبی آن نازکتر می شود و مهارت ما کمتر می شود.
و برای اینکه بتوانیم رفتار جدیدی داشته باشیم باید،مسیر عصبی آن را در ذهن خودمان بسازیم.
درست مثل نقشه بالا.مثلا اگر می خواهیم از نقطه A به سمیت نقطه C برویم باید یک مسیر جدید را بسازیم و برای اینکه بتوانیم این مسیر را بسازیم باید آنقدر در این مسیر رفت و آمد کنیم تا بتوانیم مسیر به خوبی شکل بگیرد و بدون زحمت و به راحتی از آن عبور کنیم.
یعنی در دفعات اول بسیار سخت خواهد بود چون قبل هیچ کسی از آن مسیر رفت و آمد نکرده بود و هر بار که می رویم راه را کمی هموارتر می کنیم و بعد از مدتی که راه را کاملا بلد بودیم می توانیم به راحتی از آنجا عبور کنیم.
چگونه مسیر عصبی بسازیم؟
بهترین روش و تنها ترین روش برای ساخت مسیر عصبی فقط تمرین و تمرین و تمرین کردن است و با تمرین کردن ما می توانیم هر چیزی را یادبگیریم و مسیر عصبی آن را در مغز خودمان ایجاد بکنیم.
حالا چه تمرین هایی می تواند مفید باشد؟
1.تصویر سازی ذهنی
یکی از بهترین روش ها برای ساخت مسیر عصبی،تصویر سازی ذهنی است. در زمینه تصویر سازی ذهنی تحقیقی را پروفسور لئون(استاد دانشگاه پزشکی هاروارد) بر روی تعدادی از دانشجویان انجام داد که بعدا آن تحقیق را با نام تحقیق پیانو منتشر کردند.
در گام اول این تحقیق به کسانی که اصلا پیانو بلد نبودند،نحوه نواختن اولیه پیانو را آموزش دادند.
در پایان گام دوم،این گروه را به دو قسمت تقسیم بندی کردند.
و قرار بر این شد که گروه اول به صورت عملی با پیانو کار کنند و گروه دوم به صورت ذهنی و با تصویر سازی تمرین کنند.
و هر دو گروه موظف بودند که ظرف مدت پنج روز و هر روز به مدت دو ساعت تمرین کنند.یعنی گروه اول پشت دستگاه پیانو می نشستند و تمرین می کردند و برای گروه دوم فضایی را آماه کرده بودند که به صورت ذهنی تمرین کنند.
نتیجه این بود که در روز سوم هر دو گره مهارت یکسانی را داشتند و در روز پنجم کسانی که به صورت عملی تمرین کرده بودند به مقدار کمی از کسانی که به صورت ذهنی تمرین کرده بودند،مهارت بهتری داشتند.
این تحقیق به خوبی نشان می دهد که تصویر سازی ذهنی راه موثر تری برای یادگیری یک مهارت فیزیکی با حداقل تمرین فیزیکی است.
تو حالت کلی اگر می خوایم مسیر عصبی یک مهارتی رو یاد بگیریم،کافیه اون رو در ذهنمون تصویر سازی بکنیم.
2.تکنیک اگه جاش بودم؟
تکنیک بعدی ساخت مسیر عصبی تکنیک اگه جاش بودم هستش. تمرین اگه جاش بودم یک تکنیک بسیار فوق العاده قوی برای ساخت مسیر عصبی است.به طور مثال وقتی می بینیم که کسی از یک نفر انتقاد می کند فورا از خودمان بپرسیم که اگر من جای آن شخص بودم چگونه انتقاد می کردم؟
یا می بینیم که یک شخصی برخورد نامناسب با یک نفر دیگری داشت در این صورت از خودمان می پرسیم که اگر من جای آن شخص بودم چگونه برخورد مناسبی داشتم؟
یا مثلا می بینم که در یک صفی یک شخصی مقابل یک شخص دیگه میره فورا از خودمون میپرسیم که اگر من جای اون شخص بوم چطور از روش ساخت زاویههای گن حق خودم دفاع می کردم واجازه نمی دادم شخص توی صف جلوی من بیاد.
یا مثلا می بیند که یک ورزشکاری یک تکنیک را اجرا می کند در این صورت از خودمان می پرسیم که اگر من جای اون بودم چطور این تکنیک را بهتر اجرا می کردم.
در واقع با پرسیدن این سوال،مغز خودمان را به چالش می کشانیم تا پاسخ های مناسبی را پیدا بکند و این باعث می شود که مسیر عصبی ساخته شود.
چقدر طول می روش ساخت زاویههای گن کشد که مسیر عصبی ساخته شود؟
طبق نظریه ای که آقای چاش کافمن در کتاب بیست ساعت اولیه توضیخ میدهد،ما به بیست ساعت نیاز داریم،تا مسیر عصبی اولیه رو بسازیم و منظور ما از بیست ساعت در واقع بیست ساعت با تمرکز کاملا و انجام تمرینات درست است نه هر تمرینی!
یعنی برخی ها هستند که می گن من می خوام در این یک ساعت تمرین بکنم ولی در این یک ساعت اصلا تمرکز کافی رو ندارند و هر چند وقت یکبار به موبایل نگاه می کنند و ای اصلا تمرین درست و مناسب رو انجام نمی دهند و منظور ما از تمرین درست تمرینی که انجام دادن آن برای ما بسیار سخته و راحت نیست!
چون ما انجام تمرینات سخت می تونیم،رشد بکنیم و مسیر عصبی رو بسازیم ولی اگر اون کار برای ما راحت باشه این نشون میده که مسیر عصبیش هست و هر چقدر هم که انجام بدیم،برای ما کارساز نخواهد بود و چیز جدیدی رو یاد نخواهیم گرفت!
و برای اینکه ما بتونیم در سطح جهانی یک مهارت رو یاد بگیریم،کافی هزار ساعت تمرین بکنیم تا به اون مهارت دست پیدا بکنیم.
ولی برخی مهارت ها هستند که نیاز نیست در سطح جهانی یا فوق العاده باشیم و در حد متوسط باشیم کار ما رو راه می ندازند،مثل مهارت های ارتباطی وفردی!
پس ما به بیست ساعت نیاز داریم تا مسیر عصبی اولیه رو بسازیم.
اگر می خواهید مثل افراد موفق فکر بکنید و مثل آنها به موفقیت برسید
حتما شما باید بلد باشید که در قرن بیست و یکم چه افکاری برای موفقیت نیاز دارید
دیدگاه شما