نسبتهای نقدشوندگی در تحلیل بنیادی سهام
معمولا قبل از خرید یک سهم به چه مواردی توجه میکنید؟ آیا به تابلوی معاملاتی سهم توجه میکنید؟ به میزان سهام شناور آن سهم و میانگین حجم معاملات آن چطور؟ آیا به نمودار سهم و آنچه که اندیکاتورها میگویند، دقت میکنید؟ اگر این کارها را انجام میدهید تا قسمتی از راه را درست رفتهاید. اگر قصد سرمایهگذاری بلندمدت یا میانمدت دارید، برای کسب اطمینان از انتخاب خود چه میکنید؟ بررسی صورتهای مالی شرکتها یکی از روشهایی برای کسب اطمینان از یک سرمایهگذاری کمریسک است. با بررسی نسبتهای نقدشوندگی یک شرکت و میزان نقدینگی آن، میتوانید توانایی شرکت را در بازپرداخت بدهیهایش بررسی کنید و از میزان ریسک نقدشوندگی آن شرکت باخبر شوید. حتی با مقایسه این نسبتها میتوانید از بین شرکتهای موجود در یک صنعت، شرکت مناسبتر را برای سرمایهگذاری انتخاب کنید یا اینکه عملکرد مالی یک شرکت را نسبت به سال پیش آن بررسی کنید.
نقدشوندگی چیست؟
اگر بخواهیم نقدشوندگی (Liquidity) را به زبان ساده تعریف کنیم، میتوان گفت به مدت زمانی که طول میکشد تا یک دارایی به وجه نقد تبدیل شود را نقدشوندگی میگویند. برای مثال، اوراق بهاداری مانند سهام یک شرکت که در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده است، به راحتی و با کمترین زمان ممکن میتواند به وجه نقد تبدیل شود، بنابراین میتوان گفت که سهام از نقدشوندگی بالایی برخوردار است. اما دارایی مانند زمین و ملک را نمیشود بهسرعت فروخت و به وجه نقد تبدیل کرد. برای همین گفته میشود که نقدشوندگی ملک و زمین پایین است. بهطور کلی نقدشوندگی به ما میگوید که میزان سهولت تبدیل یک دارایی به وجهنقد چقدر است.
نسبتهای نقدشوندگی
با بررسی صورتهای مالی شرکتها، میتوان نسبتهایی را محاسبه کرد که با استفاده از آنها از وضعیت مالی شرکت تا حدی مطلع شد و میزان ریسک نقدینگی آن را ارزیابی کرد. میتوان برداشتهای متفاوتی از این نسبتها داشت. برای مثال ممکن است بالا بودن این نسبتها برای اعتباردهندگان خوشایند باشد اما برای سرمایهگذاران این طور نباشد.
نسبتهای نقدشوندگی چه کاربردی دارند؟
این نسبتها علاوه بر این که ما را از ریسک نقدینگی شرکت باخبر میکنند به ما کمک میکنند تا از نقاط ضعف و قوت شرکتها باخبر شویم و با آگاهی کامل تصمیم بگیریم. این که شرکت در شرایط بحرانی چگونه عمل میکند، فعالیت آن تا چه زمانی ادامه خواهد داشت، آیا از پس هزینههای خود برمیآید و یا ممکن است ورشکسته شود، همه و همه سوالهایی هستند که میتوانند به ما در انتخاب شرکت مناسب جهت سرمایهگذاری کمک کنند.
مقایسه نسبتهای نقدشوندگی یک شرکت با نسبتهای سال قبل و بررسی میزان تغییرات این نسبتها میتواند در بررسی عملکرد شرکت طی سال مالی جدید به ما کمک کند. میتوان فهمید که شرکت در چه زمینههایی بهتر عملکرده و در چه زمینههایی افت داشته است.
استفاده از نسبتهای نقدینگی در محاسبه توان مالی شرکت ها
بهطور کلی با استفاده از نسبتهای نقدینگی میتوان توان مالی کوتاهمدت شرکتها را بررسی کرد. با استفاده از این نسبتها میتوانیم بفهمیم که آیا شرکت توانایی این را دارد که در کوتاهمدت بدهیهای خود را پرداخت کند یا نه. حتی با استفاده از این نسبتها میتوان وضعیت دو شرکت فعال در یک صنعت را با هم مقایسه کرد. نکتهای که باید هنگام بررسی صورتهای مالی دو یا چند شرکت به آن توجه کرد، این است که صورتهای مالی با استفاده از چه روشی تهیه شدهاند. اگر روشهای تهیه صورتهای مالی یکسان باشد، میتوان به اطلاعات مقایسهای حاصل از آنها اتکای بیشتری کرد.
بررسی نسبتهای نقدینگی میتواند برای استفادهکنندگان برونسازمانی مثل، سهامداران شرکت و موسساتی که به شرکتها وام کوتاهمدت میدهند بسیار مهم باشد. علاوهبر این به استفادهکنندگان درونسازمانی مثل مدیران مالی نیز کمک میکند تا استراتژیهای خود را بسنجند و بفهمند که در کجاها ضعف و یا قوت دارند.
نحوه محاسبه نسبتهای نقدشوندگی
برای محاسبه نسبتهای نقدشوندگی باید به داراییها و بدهیهای جاری شرکت توجه کرد. همانطور که در مقاله آشنایی با ترازنامه و اجزای آن در رابطه با داراییها و بدهیهای جاری صحبت کردیم. گفتیم که داراییهای جاری، داراییهایی هستند که انتظار میرود طی یک دوره یک ساله یا یک چرخه عملیات به وجه نقد تبدیل شوند و یا در دوره عملیات از آنها استفاده شود. بهطور کلی داراییهای جاری اطلاعاتی را در مورد فعالیتهای عملیاتی شرکت نشان میدهند. بدهیهای جاری، بدهیهایی هستند که انتظار میرود طی یک چرخه عملیات و یا یک سال از تاریخ ترازنامه تسویه شوند. همچنین مدیریت شرکت قصد داشته باشد که این بدهیها را از محل داراییهای جاری (وجوه نقد) و یا از طریق ایجاد بدهیهای جاری جدید تسویه کند.
از آنجایی که داراییها و بدهیهای جاری در کوتاهمدت بررسی میشوند بنابراین ارزش بازار این اقلام با ارزش دفتری آنها غالبا یکسان است و در کل میتوان به آنها اتکا کرد. در شکل زیر ترازنامه (صورت وضعیت مالی) یک شرکت خدماتی فعال در بورس را مشاهده میکنید. در ادامه قصد داریم برخی از نسبتهای نقدشوندگی را برای این شرکت باهم بررسی کنیم.
نسبت جاری (Current ratio)
با تقسیم داراییهای جاری بر بدهیهای جاری، میتوان توان شرکت در ایجاد نقدینگی کوتاهمدت را (منظور از کوتاهمدت یک دوره یک ساله و یا یک چرخه عملیات است) اندازهگیری کرد. یعنی آیا شرکت بهاندازه کافی دارایی نقدشونده در اختیار خود دارد تا از محل آن بدهیهای کوتاهمدتش را پرداخت کند یا نه.
بیایید نسبت جاری را برای شرکت بالا محاسبه کنیم. همانطور که گفتیم با تقسیم داراییهای جاری شرکت بر بدهیهای جاری آن، نسبت جاری بهدست میآید. نسبت جاری شرکتی که ترازنامه آن در بالا آورده شده است، برابر با 1.23 است. یعنی این شرکت میتواند تا 1.23 بار بدهیهای خود را از محل داراییهای جاریاش پوشش دهد.
این نسبت باید بالا باشد یا پایین؟
نمیتوان گفت که دسته بندی نقدینگی بالا بودن این نسبت خوب است یا بد. خوب یا بد بودن این مقدار بستگی به این دارد که چه کسی از آنها استفاده میکند. از نظر یک نهاد اعتباردهنده یا بانکی که قصد وام دادن به شرکت را دارد، بالاتر بودن این نسبت بهتر است. چون میفهمد که شرکت داراییهای نقدشونده و نقدینگی زیادی دارد و بهراحتی میتواند از پس بدهیهای خود برآید.
اما از نظر یک سرمایهگذار، بالا بودن این نسبت چندان خوب نیست. بالا بودن این نسبت یعنی این که مدیریت از وجوه نقد خود بهدرستی استفاده نمیکند و پولی را که میتوان در پروژههای مختلف سرمایهگذاری کرد، بهطور وجه نقد یا موجودی کالا در حسابها یا انبار نگهداشته است.
برای بستانکاران شرکت، کمبود نقدینگی به معنی امکان بروز تاخیر در بازپرداخت بدهیهایشان است. برای مشتریان شرکت نیز عدم وجود نقدینگی یا پایین بودن نسبت جاری میتواند به معنای ناتوانی شرکت در عمل به تعهدات و وظایف خود باشد.
نکته با اهمیت نسبت جاری
بهطور کلی میتوان گفت که اگر داراییهای نقدشونده و نقدینگی شرکت کافی نباشد، نمیتواند به درستی از فرصتهای سودآوری خود استفاده کند و حتی ممکن است در بازپرداخت بدهیهای کوتاهمدت خود هم ناتوان شود. به دنبال ناتوانی در بازپرداخت بدهیها، شرکت ممکن است مجبور به فروش داراییهای شرکت شود و در نهایت نیز ورشکستگی را باخود به همراه بیاورد.
عدم وجود ثبات اقتصادی، عدم اطمینان از شرایط، وقوع زیانهای غیرمترقبه، اعتصاب کارکنان و. میتواند به جریانهای نقدی آسیب بزند. بنابراین شرکتها باید همواره مقداری وجه نقد و یا دارایی نقدشونده داشته باشند که در شرایط بحرانی از آنها استفاده کنند.
در انتهای این مبحث نیز میتوان گفت که اگر نسبت جاری برابر یا بیشتر از 2 باشد، یعنی شرکت از نظر مالی مستحکم است. اما اگر کمتر از 2 باشد یعنی ریسک نقدینگی آن بالا است.
نسبت آنی (Quick Ratio)
نسبت آنی که به آن نسبت سریع هم گفته میشود، شاخصی برای اندازهگیری توانایی شرکت برای پرداخت هرچه سریعتر بدهیها و عمل به تعهداتش است. در این شاخص از داراییهایی که بیشترین نقدشوندگی را دارند، در فرمول استفاده میشود. از آنجایی که آزمایشهایی که برای سنجش اسیدی یا بازی بودن یک محیط انجام میشوند بسیار سریع هستند اصطلاحا به این نسبت، فرمول آزمایش اسید نیز گفته میشود.
داراییهایی مانند موجودی کالا که ممکن است با سرعت فروش نروند و بهسرعت به وجه نقد تبدیل نشوند را در این شاخص وارد نمیکنیم.
در واقع این نسبت توانایی شرکت در بازپرداخت تعهدات و بدهیهای جاری خود را بدون این که مجبور به فروش موجودی کالا و یا اخذ وام و. شوند، نشان میدهد. بررسی نسبت آنی برای افراد محافظهکار بهتر است. هر چه این نسبت بیشتر باشد یعنی شرکت سریعتر میتواند بدهیهای خود را پوشش دهد و از نظر نقدینگی هیچ مشکلی ندارد. اگر این نسبت برابر با یک باشد، یعنی شرکت میتواند در زمان کوتاهی، بدون فروش داراییهای خود، تمامی بدهیهایش را تسویه کند.
با کسر موجودی کالا از داراییهای جاری شرکت، نسبت آنی شرکت خدماتی را محاسبه میکنیم. برای شرکت مورد بررسی ما نسبت آنی برابر با 1.21 درصد دسته بندی نقدینگی است. از آنجایی که این شرکت، یک شرکت خدماتی است و موجودی کالای آن بسیار اندک است، نسبت آنی آن با نسبت جاری فرق چندانی ندارد و شرکت میتواند هر چه سریعتر تمامی بدهیهایش را بپردازد.
با بررسی نسبت جاری و آنی شرکت به این نتیجه میرسیم داراییهای شرکت در صورت عدم وقوع اتفاقات غیرمترقبه برای پوشش بدهیهای شرکت کافی است. اما اگر اتفاق غیرمترقبهای در شرکت رخ دهد شاید بتواند دسته بندی نقدینگی در کار طبیعی شرکت اخلال ایجاد کند.
نسبت وجه نقد
نسبت وجه نقد برای تامیینکنندگان سرمایه و کسانی که به شرکت وام بسیار کوتاهمدت میدهند، میتواند مفید واقع شود. این نسبت معیاری برای سنجش توانایی شرکت برای بازپرداخت بدهیهای بسیار کوتاهمدت است. یعنی اگر شرکت مجبور شود فوری همه بدهیهای کوتاهمدت خود را پرداخت کند، آیا میتواند این کار را تنها با پول نقد و داراییهای شبهنقد خودانجام دهد یا نیاز به فروش داراییهای دیگر دارد.
شرکتهای بسیاری بودهاند که باوجود داراییهای غیرنقدی فراوانی که داشتهاند، اما به دلیل نقدشوندگی پایین این داراییها، نتوانسته آنها را به سرعت به وجه نقد تبدیل کنند. سرانجام هم بهدلیل عدم توانایی در بازپرداخت بدهیهایشان دچار مشکل شدهاند و یا حتی به ورشکستگی رسیدهاند.
دوره استقامت
از دیگر نسبتهای نقدینگی، دوره استقامت را میتوان نام برد. منظور از دوره استقامت این است که اگر جریانات نقدی شرکت کم شوند، شرکت تا چه مدت (چند روز) میتواند از پس هزینههای خود بربیاید و به فعالیتش ادامه بدهد.
برای محاسبه این نسبت میتوان داراییهای جاری شرکت را تقسیم بر میانگین هزینههای عملیاتی روزانه شرکت کرد.
هزینههای عملیاتی را میتوان از صورتحساب سود و زیان شرکت مشاهده کنید و با تقسیم مقدار هزینههای عملیاتی بر تعداد روزهای سال (365)، متوسط هزینههای عملیاتی روزانه را محاسبه کنید. برای مشاهده صورتهای مالی شرکتهای فعال در بورس و فرابورس میتوانید به سایت کدال مراجعه کرده و با جستجوی نام یا نماد شرکتها، آنها را پیدا کنید.
میتوانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده بفرمایید.
نقدینگی یا شناوری بازار فارکس چقدر است؟
وجود یک بازار نقد در دنیای معامله گری یکی از مهم ترین عناصر در جهت سودآوری میباشد، که بازار فارکس یکی از بهترین گزینه ها برای نقدینگی بالا است، و با توجه به حجم عظیم معاملات در بازار فارکس نقدینگی این بازار قابل مقایسه با هیچ بازار دیگری نمیباشد، و این مزیت در جفت ارز های اصلی فارکس بیشتر قابل مشاهده میباشد.
به صورت کلی هر چه میزان نقد شوندگی بیشتر باشد، جریان معاملات ساده و قیمت ها رقابتی ترمیباشد که اشخاص میتوانند خرید یا فروش های خود را در یک قیمت پایدار و بدون تاخیر انجام دهند.
میزان نقد شوندگی در بازار فارکس بیشتر توسط آن هایی صورت میگیرد که نقش بازار گردان (Market Maker) را در بازار دارند، اما جدا از این ها بازیگران دیگری در بازار وجود دارند که میزان نقد شوندگی بازار را از طریق افزایش دادن حجم معاملات انجام میدهند.
نقد شوندگی یا (Liquidity) چیست؟
نقد شوندگی یا Liquidity یا میزان شناوری در بازار، به معنای میزان ارز یا دارایی میباشد که به سرعت و بدون تاخیر و با مقدار مشخص قیمت پایدار بتوان خرید یا فروش کرد، به صورت کلی تعریف نقد شوندگی در بازار مالی یعنی سرعت تبدیل شدن سرمایه گزاری به وجه نقد میباشد.
همانطور که قبل تر گفته شد در بازار فارکس نقدینگی بالایی وجود دارد که روزانه بالای 6 تریلیون دلار میباشد و همین امر باعث میشود که اغلب معاملات به خصوص در جفت ارز های اصلی در لحظه انجام شود، این میزان نقدینگی باعث شده که سفارشات معاملاتی با اسپرد کم (تفاوت میان خرید و فروش) و میزان حجم بالا بدون آن که در قیمت تاثیری داشته باشد انجام شود، اما اگر حجم معاملات کاهش پیدا کند تفاوت بین قیمت خرید و فروش نیز زیاد میشود.
تامین کنندگان نقدینگی در بازار
حجم بالای معاملات توسط انواع معامله گران بزرگ در بازار فارکس، نقد شوندگی را به وجود می آورد.
و در بازار فارکسی که در طول روز میلیارد ها دلار حجم معاملات روزانه آن میباشد، بیشتر این نقدینگی ها توسط سازمان های بزرگ مالی، بانک های تجاری و مالی، مدیران سرمایه گزاری خارجی، شرکت های چند ملیتی، هج فاند ها و . میباشد.
همچنین میتوان به ارائه دهندگان نقدینگی نظیر: بروکر ها و بانک های مرکزی اشاره کرد، که میزان زیادی از دارایی خود را در غالب ارز های مختلف ذخیره میکنند، تا در زمان لازم برای پر کردن معاملات خود از آن ها استفاده کنند.
نقدینگی توسط بروکر ها
همانطور که قبل تر گفته شد تامین نقدینگی توسط بروکر ها، شرکت های مالی، بانک ها و . انجام میشود، اما ممکن است این حجم نقدینگی در مواقعی برای درخواست مشتری کافی نباشد.
برای مثال در مواقعی که تعداد خریداران یا فروشندگان یک ارز پایه بیشتر باشد، تعادل بازار از بین میرود، در این مواقع واسطه ها به میان می آیند و ارز مورد نظر را از ارائه دهنده نقدینگی که معمولا بانک های بزرگ هستند خریداری میکنند.
چون معمولا بانک های بزرگ امکان تضمین انجام درخواست ها برای تعداد زیادی از ارز ها را دارا هستند.
سیستم نقدینگی در بازار فارکس را میتوان به چند سطح طبقه بندی کرد.
در پایین ترین سطح معامله گران خرد و عادی وجود دارند که معاملات خود را توسط بروکر ها و شرکت ها با حجم های متنوع ثبت میکنند.
در سطح بعدی بروکر های بزرگ هستند که معمولا شامل بانک های بزرگ و شرکت های مالی میباشند، که سفارشات مشتریان خصوصی و بروکر های کوچک تر را عملیاتی میکنند.
اما از آن جا که حداقل میزان حجم معاملات برای ورد به بازارهای بین بانکی 5 میلیون دلار است، بنابراین این موسسات همیشه فرصت برای وارد شدن به بازار بین بانکی را ندارند.
پس در این میان شرکت هایی وظیفه جمع آوری نقدینگی را بر عهده میگیرند و نقش واسطه را بین بانک های بزرگ و سایر موسسات مالی ایفا میکنند و تعداد زیادی از مشتریان را برای ورود به بازار بین بانکی متحد میکنند، چند مورد از بزرگترین جمع کنند گان نقدینگی جهان عبارتند از:
- Currenex
- Integral
- CFH Clearing
- KCG Hotspot
و در نهایت بالاترین سطح از تامین کنند گان میزان نقدینگی بازار فارکس میتوان به غول های جهانی صنعت بانکی زیر اشاره کرد:
- British Barclays
- Royal Bank of Scotland
- German Deutsche Bank
- American Bank of America
- Swiss bank UBS
- JPMorgani Citigroup
تاثیر نقدینگی بر جهت روند بازار
در مواقعی که بازار نقدینگی بالایی دارد، در هر لحظه قیمت های اعلامی تغییرات زیادی دارد و از طرفی قیمت ها روند حرکتی آرامی را در پیش میگیرند.
اما در زمانی که بازار نقدینگی کمی دارد، ممکن است بر اثر خبر های اقتصادی مختلف، حرکات قیمتی شدیدی در بازار رخ دهد و همچنین پیش بینی حرکت قیمت ها دشوار میشود، در این مواقع معمولا اعلام قیمت در بازه های زمانی مشخصی صورت میگیرد.
میزان حجم معامله شده در بازار میتواند یکی از عوامل نشان دهنده نقدینگی در بازار باشد، که هر چه میزان حجم در بازار افزایش یابد، اختلاف قیمت بین عرضه و تقاضا کمتر میشود، و از آن جا که دلار آمریکا بیشترین حجم در معاملات را دارد، میزان حجم بالا معاملات در جفت ارز هایی که یک طرف آن دلار آمریکا میباشد بیشتر دیده میشود.
یکی دیگر از عواملی که میتواند در نقدینگی بازار تاثیر داشته باشد، زمان باز شدن بازار های مختلف در جهان است که با توجه به تعداد معاملاتی که در ساعات مختلف در بازار رخ میدهد قاعدتا تاثیر بر روند بازار گذاشته میشود.
از آن جا که بازار فارکس به صورت 24 ساعته میباشد، و به دلیل تفاوت مناطق زمانی مختلف همگی نمیتوانند همزمان کار کنند این نقدینگی در ساعات مختلف شبانه روز کم و زیاد میشود.
اوج نقدینگی و فعالیت در بازار را میتوان در زمان باز شدن بازار لندن و اروپا وهمپوشانی آن با بازار نیویورک مشاهده کرد، و با بسته شدن این بازار ها نقدینگی در بازار کم میشود.
مشاهده بیشتر: دوره آموزش جامع فارکس
نقد ترین جفت ارز ها
بهتر است برای موفقیت بیشتر در بازار فارکس به نقدینگی جفت ارز های مختلف بیشتر توجه شود، و معمولا معامله گران موفق بیشتر تمرکز خود را روی جفت ارزهایی که نقدینگی بالایی دارند میگذارند.
نقد شوندگی بالای یک جفت ارز در میزان اسپرد آن مشخص میشود که هر چه این اسپرد پایین تر باشد نشان از میزان نقدینگی بالا در آن جفت ارز است.
اولین جفت ارزی که میزان نقدینگی در آن بسیار بالا میباشد EUR USD است که با توجه به عمق بازار و تعداد معامله گران اسپرد این جفت ارز حدود 0.5 تا 2 پیپ در حال نوسان است، بعد از آن بیشترین حجم معاملات و نقدینگی در جفت ارز USD JPY است که اسپرد آن معمولا حدود 0.5 تا 2.5 است.
سومین جفت ارز که اسپرد آن معمولا بین 2.5 تا 5 پیپ است GBP USD نام دارد و معمولا دارای نوسان زیادی است، چهارمین جفت ارز را میتوان به AUD USD اشاره کرد که اسپردی حدود 2 تا 5 پیپ را دارا میباشد .
از دیگر جفت ارز هایی که میزان نقد شوندگی بالایی دارند میتوان به: USD CHF ، NZD USD ، EUR GBP و EUR JPY اشاره کرد.
انجام معامله در جفت ارز هایی که در بالا گفته شد میتواند به دلیل نقدینگی بالا و هزینه های معاملاتی پایین برای سود آوری در بازار گزینه های مناسبی باشد.
جمع بندی
برای موفقیت در بازار و کسب سود، میزان نقدینگی اهمیت زیادی دارد و اگر در معامله ای با نقد شوندگی پایین وارد معامله شوید ممکن است که به دلیل نوسانات ناگهانی که ایجاد میشود دچار ضرر شوید.
میزان نقدینگی یا همان Liquidity توسط سطح های مختلفی در بازار ایجاد میشود مانند: انواع معامله گران، بروکر های بزرگ و غول های بانکی دنیا، که این میزان نقدینگی در روند بازار تاثیر به سزایی دارد، به این صورت که وقتی نقدینگی بالا باشد روند حرکتی بازار آرام میباشد و میزان اسپرد آن کم، ولی در مواقعی که نقدینگی کم میشود موجب نوسانات شدید در بازار و افزایش اسپرد هستیم.
برای به دست آوردن سود بیشتر و افزایش موفقیت در معاملات بهتر است از جفت ارز هایی که میزان نقدینگی بالایی دارند استفاده کنید.
حسابداری و حسابرسی
مقالات مفید در رابطه با حسابداری حسابرسی و مدیریت مالی
نسبت های مالی در حسابداری
تجزیه و تحلیل مالی فرایندی است که طی آن مشخصات و ویژگیهای بارز مالی و عملیاتی واحد اقتصادی با استفاده از صورتهای مالی و سایر اطلاعات مالی مشخص می شود و در امر تصمیم گیری ، استفاده کنندگان از صورتهای مالی را یاری می کند . یکی از روشهای متداول تجزیه و تحلیل صورتهای مالی ، تجزیه و تحلیل صورتهای مالی با استفاده از نسبتهای مالی می باشد . نسبتهای مالی در یک دسته بندی کلی به پنج دسته تقسیم می شوند :
۱- نسبتهای نقدینگی :
نسبتهایی هستند که کفایت و قدرت نقدینگی موسسه را در قبال بازپرداخت بدهیهای کوتاه مدت مشخص می کند . این نسبت بیشتر مورد توجه بستانکاران کوتاه مدت موسسه و افرادی است که تصمیم دارند به موسسه وام بدهند .
۲- نسبتهای اهرمی :
نسبتهایی هستندکه میزان تأمین مالی از منابع مالی خارجی را مشخص می کند . یعنی وجوهی که توسط صاحبان شرکت ( سهامداران ) تأمین شده با وجوهی که از طریق وام بدست آمده مقایسه می شود .
۳- نسبتهای فعالیت :
نسبتهایی هستند که میزان کاربرد دارائیها را مشخص می کند و سطح فروش را با حسابهای مختلف دارایی مانند موجودی کالا ، حسابهای دریافتنی ، دارایی ثابت و غیره می سنجد .
۴- نسبتهای سودآوری :
این نسبتها نتیجه کالایی فعالیت ها و توان بهره برداری شرکت را از طریق سود ارزیابی می کنند .
۵- نسبتهای مالکیت :
این نسبتها بطور مستقیم و غیر مستقیم پیوند دهنده سود نقدینگی هستند و به سهامداران در ارزیابی نقدینگی ها و سیاستهایی که بر قیمت بازار سهام تأثیر می گذارند کمک می کند یعنی آنان می توانند با استفاده از این نسبتها وضعیت سرمایه گذاری خود را در شرکت در زمان حال و آینده بررسی کنند . همانطور که پیداست این نسبتها بیشتر از همه مربوط به صاحبان سهام است . این روزها اگر کسی بخواهد در زمینه بورس و سهام فعالیت کند باید بتواند نسبتهای مالی یک موسسه را محاسبه کند . نسبتها مانند کلیدهایی هستند که در های بسته را باز می کنند . وقتی که شما یک صورت مالی را در اختیار دارید و می خواهید به موسسه صاحب آن صورت مالی وام بدهید ، بهترین کار محاسبه نسبتهای نقدینگی موسسه مذکور است . نسبتهای اهرمی نیز کارایی بالایی دارند . از طریق این نسبتها می توان نسبت بدهی به دارایی و نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام را مشخص نمود . ضمناً میتوان میزان توانایی یک موسسه در پرداخت بهره را محاسبه نمود . نسبت دیگری نیز وجود دارد که نشان می دهد که درآمد شرکت تا چه اندازه برای پوشش هزینه های ثابت کافی است . نسبتهای فعالیت که شامل : نسبت گردش موجودی کالا ، نسبت متوسط دوره وصول مطالبات ،نسبت گردش حسابهای دریافتنی ، نسبت گردش دارائیهای ثابت و نسبت گردش مجموع دارایی هاست ، خود جای صحبت بسیار دارد که در این مطلب نمی گنجد . البته هدف این است که شما آگاه شده و خود به دنبال اصل مطلب باشید . نه اینکه همه چیز برای شما یکجا آماده شود . نسبتهای سودآوری و مالکیت هم که اهمیت خاصی برای مدیریت سهام دارد معمولاً کمتر مورد توجه سهامداران قرار می گیرد . معمولاً سهامداران تنها با توجه به سابقه یک موسسه ، اقدام به خرید سهام آن موسسه می نمایند . شاید دلیل اصلی این اقدام ، دانش ناکافی سهامداران در ایران است . معمولاً در ایران سرمایه و تجربه حرف اول را میزند و دانش جایگاه خواصی ندارد . توجه داشته باشید که اگر تجربه و دانش در هم آمیخته شود و سرمایه در کنار این ترکیب قرار گیرد در این صورت نه تنها نتیجه مطلوب تری حاصل می شود بلکه ریسک سرمایه گذاری نیز کاهش می یابد . در اینجا به تمامی سهامداران توصیه می کنم تا مطالعه ای هرچند اندک درباره نسبتهای مالی داشته باشند تا با چشمان باز به کارگزار خود دستور خرید بدهند .
البته یادآوری می شود که نسبتهای مالی بسیاری وجود دارد که می شود از آنها استفاده کرد
نسبت های نقدینگی
نسبت های فعالیت
نسبت های اهرمی
نسبت های سود آوری
نسبت بازده سرمایه گذاریهاR.O.I
نسبتهای ارزش بازار
تجزیه و تحلیل نسبتها با تجزیه وتحلیل افقی وعمودی کاملا" متفاوت می باشد.
برای تکمیل تجزیه و تحلیل مالی مقایسه ای ارقام حسابهای مختلف با یکدیگر ضرورت دارد.این بررسی از طریق تجزیه و تحلیل نسبتها انجام می گیرد.نسبتهای مالی زیادی وجود دارد،
که تحلیلگران مالی با توجه به اهمیتی که برای روابط بین اقلام قائل هستند،آنها را مورد استفاده قرار می دهند.
تحلیلگران مالی معمولا" نسبتها را به دو شکل مورد بررسی قرارمی دهند:
1) مقایسه با صنایع مشابه
2) تجزیه و تحلیل روند: نسبتهای مربوط به دوره جاری با نسبتهای سالهای گذشته و نسبتهای مورد انتظار عادی مقایسه می شود تا مشخص گردد آیا وضعیت مالی شرکت رو به بهبود
است یا خیر.
تجزیه و تحلیل افقی :
بررسی روند حسابها طی چند سال مختلف می باشد،به طور مثال کسب 3 میلیون ریال سود در سال جاری در مقایسه با 1 میلیون ریال سود سال مالی قبل به نظر مطلوب و امیدوار
کننده می رسد ولی درمقایسه با 4 میلیون ریال سود سال قبل آن رضایت بخش نمی باشد، تجزیه و تحلیل افقی غالبا" در صورتهای مالی مقایسه ای نشان داده می شود و بعضا"
برای اینکه نتیجه مطلوبتری به رست بیاید،از صورتهای مالی 5 سال استفاده می شود
تجزیه و تحلیل عمودی :
در تجزیه و تحلیل عمودی یک قلم مهم درصورتهای مالی به عنوان ارزش پایه به کارگرفته می شود و سایر اقلام آن صورتهای مالی با این قلم پایه مقایسه می شود. به عنوان مثال
در تجزیه و تحلیل عمودی ترازنامه مجموع داراییها یا مجموع بدهیها و حقوق صاحبان سهام،100% در نظرگرفته شده و هریک از اقلام داراییها نسبت به مجموع داراییها و هر یک از اقلام
بدهیها و حقوق صاحبان سهام نسبت به مجموع بدهیها و حقوق صاحبان سهام محاسبه می شود.درصورت سود وزیان نیز فروش خالص معادل 100% در نظرگرفته شده وسایرحسابها
نسبت به آن سنجیده می شوند.
تجزیه و تحلیل عمودی به منظور افشای ساختاردرونی سازمان به کار می رود، افشای اطلاعاتی نظیر روابط موجود بین هر یک ازحسابهای سود و زیان و درآمد فروش و ترکیب داراییهایی
که ایجاد ترکیب منابع سرمایه شامل بدهیها،اعم ازجاری یا بلند مدت و یا حقوق صاحبان سهام و غیره…؛علاوه بر این نتایج تجزیه و تحلیل عمودی برای ارزیابی موقعیت نسبی شرکت در
صنعت به کارمی رود.
لازم به ذکر است در تجزیه و تحلیل افقی و تجزیه و تحلیل عمودی رقم خاص با یک رقم درهمان طبقه یا همان حساب مقایسه می شود.
نسبت های نقدینگی
حاشیه ایمنی اعتباردهندگان / سرمایه در گردش = بدهیهای جاری – داراییهای جاری
توانایی پرداخت بدهیهای جاری از محل داراییهای جاری/ نسبت جاری = بدهیهای جاری ÷ داراییهای جاری
توانایی دقیقتر برای پوشش بدهیهای جاری/ نسبت آنی (سریع) = بدهیهای جاری ÷ ( (پ.پ + موجودی کالا) - داراییهای جاری
نسبتهای فعالیت :
نشان دهنده سرعت وصول مطالبات/ نسبت حسابهای دریافتنی = متوسط حسابهای دریافتنی ÷ ب.ت.ک.ف
متوسط حسابهای دریافتنی = 2 ÷ (حسابهای دریافتنی پایان دوره + حسابهای دریافتنی اول دوره )
متوسط دوره وصول طلب = نسبت حسابهای دریافتنی ÷ 365
نشان دهنده سرعت گردش کالا/ نسبت گردش کالا = = متوسط موجودی کالا ÷ ب.ت.ک.ف
متوسط موجودی کالا = 2 ÷ (موجودی کالا پایان دوره + موجودی کالا اول دوره )
نسبت دوره گردش کالا = نسبت گردش کالا ÷ 365
توانایی به کارگیری موثرداراییها/ گردش مجموع داراییها = متوسط مجموع دسته بندی نقدینگی داراییها ÷ فروش خالص
نسبتهای اهرمی : نشان دهنده داراییهایی است که از طریق بدهیها تأ مین شدند/ نسبت بدهی = مجموع داراییها ÷ مجموع بدهیها
توانایی پرداخت بدهیها/ نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام / نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام = مجموع بدهیها ÷ مجموع حقوق صاحبان سهام
تحمل شرکت در کاهش سود / پوشش هزینه بهره = هزینه بهره ÷ سود قبل از بهره و مالیات
نسبتهای سود آوری :
درصد هرریال فروش را نشان می دهد که پس از کسر ب.ت.ک.ف باقی می ماند/ نسبت سود نا خالص = فروش خالص ÷ سود نا خالص
سودآوری درآمدها را نشان می دهد/ نسبت سود خالص = فروش خالص ÷ سود خالص
(R.O.I) بازده سرمایه گذاریها
برای اندازه گیری عملکرد شرکت می باشند، 2 نسبت :
میزان کارایی مدیریت در بکارگیری منابع موجود در جهت کسب سود/ بازده مجموع داراییها R.O.A = متوسط مجموع داراییها ÷ سود خالص
بازده سرمایه گذاری صاحبان سهام را نشان می دهد/ بازده حقوق صاحبان سهام E.O. R = (حقوق صاحبان سهام ÷ مجموع داراییها ) × بازده مجموع داراییها
نسبتهای ارزش بازار :
یاد آِوری می شود برای شرکتهائی است که در بورس وارد شده باشند
عملکرد شرکت / سود هر سهم (EPS) = تعداد سهام منتشره ÷ سود خالص
ارزیابی شرکت/ نسبت قیمت به سود (P/E) = سود هر سهم ÷ قیمت روز هر سهم
نسبت ارزش دفتری هر سهم = تعداد سهام منتشره ÷ مجموع حقوق صاحبان سهام
دریافت سود سهام را نشان می دهند :
بازده سود سهام = قیمت بازار هر سهم ÷ سود سهام پرداختی به هر سهم
نسبت پرداختی سود هر سهم = سود هر سهم ÷ سود سهام پرداختی به هر سهم
حسابداری و حسابرسی
نسبتهای مالی مقادیر عددی هستند که با هدف به دست آوردن اطلاعات معنادار از صورتهای مالی یک شرکت استخراج میشوند. اعداد استخراج شده از صورتهای مالی شرکت مانند ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان نقدینگی، در مواردی هم چون آنالیزهای مقداری و ارزیابی نقدینگی، رشد، حاشیه سود، سودآوری، نرخ بازگشت، ارزشگذاری و غیره استفاده میشوند. یکی از متداولترین راههای تحلیل مالی، محاسبه و بررسی نسبت های مالی است. این نسبتها در چندین گروه تعریف شدهاند و هر کدام به یکی از جنبههای وضعیت مالی شرکتها میپردازند. نسبت های مالی به دستهبندیهای اصلی زیر تقسیمبندی میشوند:
نسبتهای نقدینگی
نسبتهای اهرمی و پوششی
نسبتهای فعالیت
نسبتهای سودآوری
نسبتهای ارزش بازار
نگاهی به کاربردها و کاربران تحلیل نسبت های مالی
تحلیل نسبت های مالی دو هدف اساسی را دنبال میکند:
پیگیری عملکرد شرکت
تعیین نسبت های مالی در هر دوره و پیگیری تغییر مقادیر آنها در طول دوره، با هدف کشف سرنخهایی است که موجب پیشرفت موسسه میشوند. مثلا افزایش نرخ بدهی نسبت به دارایی میتواند نشان دهنده این باشد که شرکت تحت فشار بدهی است و در نهایت آن موسسه را با خطر ورشکستگی مواجه کند.
امکان مقایسه عملکرد شرکت
مقایسه نسبت های مالی با رقبای اصلی به این منظور صورت میگیرد که مشخص شود کدام قسمت شرکت عملکرد بهتر یا بدتری نسبت به میانگین صنعت مربوط به خودش دارد. مقایسه بازده دارایی بین شرکتها به یک تحلیلگر یا سرمایهگذار کمک میکند تا تشخیص دهد کدام شرکتها در جهت افزایش سودآوری، استفاده بهینهتری از داراییشان داشتهاند. استفاده کنندگان نسبت های مالی به دو گروه استفاده کنندگان داخلی و خارجی تقسیم میشوند:
استفاده کنندگان خارجی: شامل تحلیلگران مالی، سرمایهگذاران خردهفروشی، اعتباردهندگان، رقبا، مقامات مالیاتی، مقامات نظارتی و ناظران صنعت میشوند.
استفاده کنندگان داخلی: شامل مدیر تیم، کارمندان و مالکان میشوند
منظور از نسبتهای نقدینگی چیست؟
نقدینگی را میتوان این طور تعریف کرد: «میزان توانایی شرکت در بازپرداخت دیون کوتاهمدت خود.» بنابراین نسبتهای نقدینگی اطلاعاتی در مورد توانایی شرکتها در پرداخت دیون کوتاهمدت یا عمل به تعهدات کوتاهمدتشان فراهم میآورند.
نسبتهای نقدینگی متداول شامل موارد زیر میشوند:
نسبت جاری:
توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت با داراییهای جاری
نسبت جاری: داراییهای جاری/ بدهیهای جاری
نسبت آنی:
توانایی یک شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت خود از محل داراییهای نقدی
نسبت آنی (سریع) = داراییهای جاری – موجودی مواد و کالا / بدهیهای جاری
نسبت وجه نقد:
توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت خود از محل وجوه نقد. این نسبت محافظه کارانهترین نسبت نقدینگی است که حسابهای دریافتنی نیز در آن لحاظ نمیشود.
نسبت وجه نقد = موجودی نقدی+ سرمایهگذاریهای کوتاهمدت / بدهیهای جاری
بررسی نسبتهای اهرمی یا ساختار سرمایه
نسبتهای اهرمی مقدار منابع دریافت شده از بدهی را اندازهگیری میکنند. در واقع، از نسبتهای اهرمی برای ارزیابی سطح بدهیهای کوتاه و بلندمدت شرکت استفاده میشود.نسبتهای اهرمی شامل موارد زیر میشوند:
نسبت بدهی:
توانایی یک شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاه و بلندمدت با کل داراییهای موجود
نسبت بدهی = مجموع بدهیها / مجموع داراییها
نسبت تسهیلات به سرمایه:
میزان اتکای شرکت به استقراض از بانک و حقوق صاحبان سهام برای تامین مالی خود
نسبت تسهیلات به سرمایه = مجموع تسهیلات / مجموع تسهیلات + حقوق صاحبان سهام
نسبت پوشش بهره:
نشان دهنده توان شرکت در پرداخت هزینههای مالی مثلا بهره وامهای دریافتنی از محل سود عملیاتی
نسبت پوشش بهره = سود عملیاتی/ هزینههای مالی
معرفی نسبتهای فعالیت
نسبتهای فعالیت یا کارایی ابزارهایی هستند که برای سنجش کاربرد داراییهای شرکت مورد استفاده قرار میگیرند و از طریق ارزیابی میزان فروش و تاثیر داراییها بر آن اندازهگیری میشوند. این گروه از نسبتها، حجم فروش شرکت را با سرمایهگذاری در داراییهای مختلف مانند موجودی کالا، دارایی ثابت و … مقایسه کرده و میزان به کارگیری موثر منابع شرکت و راندمان عملیات آن را در دوره عملیات ارزیابی میکنند.
دوره گردش موجودی کالا یا میانگین سنی کالا:
دوره گردش موجودی کالا، بازه زمانی را نشان میدهد که در آن دفعات گردش کالا اتفاق افتاده است. گردش موجودی کالا بیانگر این است که موجودی کالا و مواد اولیه شرکت در یک بازه زمانی مشخص – مثلا یک سال مالی – چند بار به فروش رسیده و جایگزین شده است.
دوره گردش موجودی کالا = متوسط موجودی مواد و کالا *۳۶۵ / بهای تمام شده کالای فروش رفته
دوره وصول مطالبات:
نشان دهنده فاصله زمانی تحویل کالا به مشتری تا دریافت وجه نقد از مشتری است. به بیان دیگر، مدت زمانی است که طول میکشد تا شرکت مطالبات خود را از مشتریان دریافت کند. با این نسبت درمییابیم که شرکت درآمد فروش خود را در چه بازه زمانی به چرخه عملیاتی بازمیگرداند.
دوره وصول مطالبات = متوسط حسابهای دریافتنی *۳۶۵ / فروش نسیه
دوره گردش عملیات:
به دورهای گفته میشود که در طول آن، یک شرکت، مراحل خریداری مواد اولیه، تولید کالا، ارسال به دست مشتری و در نهایت دریافت وجه نقد را سپری میکند.
دوره گردش عملیات = دوره وصول مطالبات + دوره گردش موجودی کالا
گردش دارایی:
میزان تأثیرگذاری گردش داراییها را در کسب درآمد شرکت نشان میدهد و بیانگر این است که چگونه داراییهای شرکت برای ایجاد درآمد به کار گرفته میشوند. با مقایسه این نسبت در دورههای گذشته میتوان به این نتیجه رسید که افزایش داراییها در کسب درآمد بیشتر توسط شرکت، تأثیرگذار بوده است یا خیر.
گردش دارایی = فروش خالص / میانگین جمع داراییها
گردش داراییهای ثابت:
بیانگر میزان تأثیرگذاری داراییهای ثابت شرکت بر کسب درآمد آن است.
گردش داراییهای ثابت = فروش خالص / میانگین داراییهای ثابت
دوره پرداخت بدهیها:
نشان دهنده مدت زمانی است که طول میکشد تا شرکت بدهی خود را با تامین کنندگان – بدهی بابت خرید مواد اولیه بهصورت نسیه – تسویه کند.
دوره پرداخت بدهیها = متوسط حسابهای پرداختنی *۳۶۵ / خرید نسیه
نسبت گردش سرمایه جاری:
سرمایه در گردش، تفاوت دارایی جاری از بدهی جاری شرکت است. این سرمایه، بخشی از خالص داراییهای جاری است که مستقیم یا غیرمستقیم تسهیلاتی را در چرخه تولید ایجاد میکند.
گردش سرمایه جاری = فروش / سرمایه در گردش
نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش:
با توجه به اینکه یکی از اجزای تشکیل دهنده دارایی جاری، موجودی کالا است، نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش نشان دهنده آن است که چه مقدار از سرمایه در گردش شرکت را موجودی کالا تشکیل داده است.
موجودی کالا به سرمایه در گردش = موجودی کالا / سرمایه در گردش
منظور از نسبتهای سودآوری چیست؟
توانایی شرکت برای تولید درآمد مرتبط با عملکرد و سود سهام، داراییهای ترازنامه، هزینههای عملیاتی و سهام را اندازهگیری میکند. مهمترین نسبت های مالی سودآوری شامل موارد زیر میشوند:
بازده داراییها:
نشان دهنده آن است که شرکت چگونه از منابع و دارایی تحت اختیار خود برای کسب سود بهره برده و برای سرمایهگذاران و اعتباردهندگان خود بازدهی ایجاد کرده است. نسبت بازده داراییها میتواند شاخص نهایی برای ارزیابی کفایت و کارایی مدیریت شرکت باشد.
بازده دارایی = سود خالص / میانگین جمع داراییها
بازده حقوق صاحبان سهام:
شیوهای برای اندازهگیری میزان سودآوری شرکت است که روش ایجاد سود با استفاده از سرمایه سهامداران را روشن میکند.
بازده حقوق صاحبان سهام = سود خالص / حقوق صاحبان سهام
حاشیه سود ناخالص:
عملیات اجرایی و کسب درآمد شرکت را ارزیابی میکند و همچنین توانایی شرکت در کنترل بهای تمام شده کالای فروش رفته را بررسی کرده و رابطه بین فروش و هزینههای تولید کالای فروخته شده را نشان میدهد.
حاشیه سود ناخالص = سود ناخالص / فروش
حاشیه سود عملیاتی:
نسبت سود عملیاتی نشان دهنده این است که هر یک ریال فروش محصولات یا خدمات چه تأثیری در سود عملیاتی شرکت دارد.
حاشیه سود عملیاتی = سود عملیاتی / فروش
حاشیه سود خالص:
درصد حاشیه سود خالص شرکت نشان دهنده این است که از هر ۱ تومان فروش شرکت چه مقدار آن به سود خالص تبدیل شده است.
حاشیه سود خالص = سود خالص / فروش
برای دانستنیهای مالیاتی و حسابداری با موسسه حساب جم همراه باشید.
جریان نقدینگی (Cashflow) و مراحل تدوین آن در پروژه
همان طور که در مطالب قبلی اشاره شد یکی از منابع مهم در پروژه که در روند اجرایی پروژه بسیار اثر میگذارد پول است و کمبود نقدینگی در مدتزمان اجرای پروژه ازجمله عواملی است که باعث کاهش روند اجرایی پروژه میشود. جریان نقدینگی که سادهترین تعریف آن مابه التفاوت سود و هزنیه های یک پروژه است، معمولاً در ابتدای پروژه تدوین و تهیه میشود و در مدت عمر پروژه با توجه به شرایط و پیشرفت اجرای پروژه به روزآوری میگردد.
جریان نقدینگی چیست؟
جریان نقدینگی از مهمترین ابزارهایی است که پیمانکاران و کارفرمایان در طول پروژه با آن سر و کار دارند، با این ابزار میتوان نقدینگی پروژه را کنترل و بهبود داد. با تهیه جریان نقدینگی دقیق میتوان سودآوری پروژه را در راستای اهداف تدوین شده نزدیکتر نمود. یکی از این اهداف نیز مسلماً افزایش ارزش کسب شده (Earned Value) در یک پروژه است.
جریان نقدینگی پروژه یعنی برآورد مقدار پول در دسترس پروژه مطابق با مقادیر دریافتی یعنی درآمدها و پرداختی یعنی هزینههای پروژه در زمانهای مختلف پروژه. تیم مهندسی زمانی میتواند جریان نقدینگی را دقیقتر برآورد کند که کلیه فعالیتهای پروژه، نحوه انجام آنها و زمان انجام آن کارها به همراه مشخصات فنی مشخص شده باشد. به عبارتی کانسپت پروژه به همراه ساختار شکست کار WBS به دقیقترین شکل ممکن تدوین شده باشد.
جریان نقدینگی (Cash Flow) در سود و زیان پروژه اثر گذار است زیرا بر اساس آن سیاستهای تأمین نقدینگی تدوین میشود و این سیاستها بر حاشیه سود پروژه تأثیر مستقیم دارد. سیاست گذاریهای مالی پروژه در حین اجراست که منجر به انجام کارهایی همچون پیش فروش محصول پروژه، فروش سهام، شراکت، تأمین وامهای بانکی جهت تأمین هزینههای اجرایی پروژه با توجه به شرایط هرکدام در قیمت تمام شده پروژه و تأثیر بر سود و زیان پروژه میشود.
نکات مهم در تدوین جریان نقدینگی پروژه
ازجمله موارد مهم در تهیه جریان نقدینگی این است که در ابتدا باید با توجه طرح پروژه برنامه زمانبندی پروژه تدوین شده باشد. همچنین با توجه به شرایط اقتصادی عواملی همچون تورم، تحریم، تعدیل قراردادها، تغییرات احتمالی تا خیرات احتمالی نیز باید در نظر گرفته شود. استفاده از تجارب و دانش کسب شده در پروژههای پیشین میتواند کمک بسزایی در تدوین برنامه و پیشبینیها نماید. به همین دلیل است که واحد کنترل و بایگانی مدارک (DCC) در پروژهها از اهمیت خاصی برخوردار است.
ابتدا لازم است با تعاریف اصلی این ابزار آشنا شویم:
تعریف بودجه
یعنی مقدار منابع مالی که برای انجام کامل پروژه پیشبینی شود که ماهیت آن از جنس پیشبینی است.
تعریف هزینه
یعنی مقدار منابع مالی که برای انجام فعالیتهای اجرایی پروژه صرف شده است که ماهیت آن از جنس کار انجامشده است.
تعریف نمودار جریان نقدینگی
جریان نقدینگی در واقع یک پیشبینی از وضعیت جاری مالی پروژه در تاریخهای مورد نظر است. به عبارتی درآمد کسب شده از فروش و پولی که برای هزینههای عملیات اجرایی پروژه هر ماه پرداخت میشود را گردش نقدینگی یا جریان نقدی (Cash Flow) گویند.
مراحل تدوین جریان نقدینگی پروژه
قدم اول: شناسایی هزینهها و درآمدها
برای تهیه آن لازم است درآمدها و هزینهها را شناسایی و ساختار شکست (ساختار درختی) آن را ترسیم نماییم:
۱. منابع درآمد را شناسایی کنید
درآمدها (پولی که از مشتری بابت فروش محصول خود دریافت میکنید)
- فروش محصول
- فروش سهام و غیره
- تهاتر
۲. منابع هزینهای خود را لیست کنید
- خرید زمین
- خرید تجهیزات
- خرید مصالح
- نیروی انسانی
- خرید زمین
- مجوزات
- طراحی
- و غیره
- 3. ترسیم درخت هزینهها و درآمدها
تهیه ساختار هزینههای پروژه
ساختار شکست پروژه را باید مطابق با کانسپت اجرایی پروژه تهیه نمود.
تهیه ساختار درآمدهای پروژه
در این قسمت مطابق لیست آیتمهای درآمدی، ساختار شکست درآمدها تدوین میگردد.
قدم دوم: پیشبینی مقادیر ریالی
بعد از شناسایی و تهیه ساختار هزینهها و درآمدها باید پیشبینی مقادیر ریالی هر آیتم را مطابق با طرح و کانسپت پروژه و سیاستهای اجرایی پروژه تدوین نماییم.
قدم سوم: زمانبندی جریان درآمدها و هزینهها
در این قسمت با توجه به زمانبندی اجرایی پروژه و مشخص شدن پیشبینی هزینهها باید سیاستهای تأمین نقدینگی (درآمدها) صورت پذیرد.
جدول هزینه های پروژه
جدول درآمدهای پروژه
قدم چهارم: تهیه نمودار جریان نقدینگی
پس از تدوین جدول پیشبینی هزینهها و تأمین درآمدها باید جریان هزینهها و درآمدها در یک جدول و نمودار جریان نقدینگی تهیه گردد. این نمودار به مقایسه هزینه برنامهای نسبت به زمان و هزینه انجامشده در خلال پروژه تا تاریخ گزارش را نشان میدهد و بهوسیله آن میتوان تعیین کرد که چقدر از برنامهریزی مالی عدول شده و یا از برنامه پیروی شده است.
قدم پنجم: خالص جریان مالی
با استفاده از نمودار جریان نقدینگی میتوان وضعیت نهایی هزینهها و درآمدها را مشاهده نمود و با اختلاف بین جریان ورودی (درآمدها) و جریان خروجی (هزینهها) خالص جریان نقدینگی را به دست آورد.
- جریان وجوه نقد ورودی (Total Cash Inflow)
- جریان وجوه نقد خروجی (Total Cash Outflow)
- خالص جریان وجوه نقد (net cash flow)
فواید تهیه جریان نقدینگی
بهطورکلی میتوان فواید زیر را برای مدیریت جریان نقدینگی پروژهها مشاهده نمود:
- استفاده مناسب از شناوری فعالیتها (مدتزمانی است که یک فعالیت در زمانبندی پروژه میتواند با تأخیر شروع شود)، بهطوریکه در طول پروژه از منابع مالی بهصورت بهینه استفاده شود.
- کمک به کارفرما و پیمانکار برای ارزیابی سرمایه اولیه برای تأمین مالی و برنامهریزی تـوان مـالی برای انجام پروژه
- پیمانکار میتواند هزینههای ناشی از تأمین مالی را در قیمت پیشنهادی خود در نظر بگیرد. این مسئله بهویژه در ایران به دلیل اینکه بهره بانکی بیش از سود پروژهها است اهمیت بیشتری مییابد.
- با استفاده از یک جریان نقدینگی مناسب، پیمانکار میتواند تأثیر تصمیمات مختلـف ازجمله زمان تأمین مصالح، مدت اجرای فعالیتها را بـر حاشـیه سـود پـروژه ببیند.
مدیریت پروژه میتواند قبل از به وجود آمدن بحران نقدینگی، اقدام بـه گـرفتن وام بـا بهـره مناسـب کند.
- با استفاده از جریان نقدینگی میتوان تا خیرات پروژه را مجاز نمود و نسبت بهصورت وضعیتهایی که پرداخت آنها از طرف کارفرما عقبافتاده ادعا نمود.
استفاده از نمودار S جریان نقدینگی
یکی از پرکاربردترین نمودارهای در حوزه مدیریت پروژه نمودار S -CURVE پروژه است که هم در شاخص زمان و هم شاخص هزینه ترسیم میشود. از این نمودار برای نمایش میزان تجمعی مقدار پیشرفت و هزینه در حوزه زمان استفاده میشود.
در مقالات گذشته تحت عنوان « مراحل تهیه یک برنامه زمانبندی موفق در پروژههای ساختمانی کدماند؟ » عنوانشده با استفاده از این نمودار و همچنین تهیه و بررسی شاخصهای کلیدی میتوان عملکرد پروژه را در حوزه زمان و ریال بررسی و در صورت نیاز اقدامات اصلاحی جهت بهبود عملکرد پروژه تعریف نمود.
نکته مهم در تهیه جریان نقدینگی
از مهمترین نکات تهیه برنامه جریان نقدینگی پروژهها، مقطع زمانی آن است. درصورتیکه مقطع زمانی، کل طول عمر پروژه باشد باید تمامی هزینهها و درآمدهای پروژه محاسبه گردد که مورد خاصی ندارد؛ اما اگر مقطع زمانی، کمتر از طول عمر پروژه بشود باید توجه نمود که هم هزینهها و هم درآمدهای محاسبه شده باید محدود به آن مدتزمان باشد با فرض اینکه جریان نقدینگی پروژه را باید برای ۶ ماه آینده محاسبه نمود.
هزینهای که در پایان ۶ ماه بهحساب پروژه اضافه میشود باید با درآمدی که به ازای آن ۶ ماه کارکرد، محاسبه شده مطابقت داشته باشد. به همین صورت اگر تعهداتی از قبل به هزینههای پروژه اضافه شود نیز باید صورتوضعیتهایی که قبلاً ارسالشده را هم بهعنوان درآمد در نظر گرفت.
سخن آخر
هدف این مقاله بیان چند نکته کلیدی در خصوص جریان نقدینگی بود. باید تأکید کرد که نوشتن تکتک عواملی که بر هزینه درآمد پروژه تأثیرگذار است امکانپذیر نبوده زیرا عملاً ماهیت هر پروژه با پروژه دیگر متفاوت است و فقط روی مواردی که به نظر بزرگان از اهمیت ویژهای برخوردار است ارائه گردیده است. سایت متری چند نیز با توجه به اهمیت مقوله هزینه در پروژهها اقدام به ارائه سرویس هزینه ساخت نموده است.
دیدگاه شما