عوامل موثر بر قیمت سهام
تاکنـون ضمن معرفی سهام به عنوان مهمترین ورقه بهاداری که در بورس معامله میشود، به مقایسه سهام با اوراق مشارکت و اوراق اجاره پرداختیم و گفتیم که سرمایهگذاری در سهام، در مقایسه با این اوراق، ریسک بیشتری داشته و البته، بازدهی مورد انتظار آن نیز بیشتر است. همچنین با بیان اینکه دارنده سهام شرکت، به اندازه سهم خود مالک شرکت محسوب شده و در سود و زیان شرکت سهیم خواهد بود، برخی مزایای سرمایهگذاری در سهام ازجمله امکان کسب بازدهی بیشتر در مقایسه با اوراق بهادار با درآمد ثابت، امکان مشارکت در تصمیمگیریهای کلیدی شرکت، اولویت برای خرید سهام جدید و همچنین امکان دریافت سهام جایـزه را ذکر کردیـم.
در کنار همه مزایایی که برای سهام ذکر شد، توجه به این نکته مهم بسیار ضروری است که انتخاب سهام یک شرکت، باید با شناخت کامل نسبت به وضعیت حال و آینده شرکت موردنظر انجام گیرد. به بیان دیگر، لازم است سرمایه گذار پس از آشنایی و تحلیل کافی پیرامون عوامل اثرگذار بر قیمت سهام شرکت یا شرکتهای موردنظر خود، نسبت به خرید سهام مذکور اقدام کند. اما چه عواملی میتواند بر قیمت سهام، تأثیرگذار باشد. بطور کلی، سه دسته عوامل میتوانند قیمت سهام شرکتها را تحت تأثیر قرار دهند:
الف: عوامل کلان یا محیطی
ب: عوامل مرتبط با صنعتی که شرکت در آن فعالیت میکند
ج: عوامل درونی شرکت
در ادامه، درخصوص هریک از عوامل اثرگذار بر قیمت سهام شرکت توضیح خواهیم داد:
عوامل کلان یا محیطی
نخستیـن عامل اثرگذار بر قیمت سهام شرکتها، عوامل کلان یا محیطی هستنـد. منظور از عوامل محیطی، عواملی هستند که کاملا خارج از اختیار شرکتها بوده، ولی ارزش سهام آنها را تحت تأثیر قرار می دهند. به نظر شما، چه عوامل محیطی می تواند قیمت سهم را تحت تأثیر قرار دهـد؟
۱-وضعیت اقتصادی و سیاسی: یکی از عوامل بیرونی که میتواند قیمت سهام را تحت تأثیر قرار دهد، ثبات یا عدم ثبات در اوضاع اقتصادی و سیاسی در عرصه داخلی و بینالمللی است. بدون تردید، آرامش فضای اقتصادی و سیاسی کشورها، به دلیل آنکه زمینه تداوم فعالیت رو به رشد بنگاههای اقتصادی را فراهم میکند، این اطمینان خاطر را نیز برای سرمایهگذاران ایجاد میکند که با خرید سهام این شرکتها، میتوانند به سود قابل قبولی برسند.
۲-سیاست های کلان پولی، مالی و ارزی: یکی از مهمترین عواملی که میتواند بر روند فعالیت، سودآوری و در نتیجه قیمت سهام شرکتها اثرگذار باشد، سیاستهای دولت در حوزه پولی، مالی و ارزی است. برای مثال، درصورت افزایش نرخ ارز، آندسته از شرکت های بورسی که اغلب محصولات خود را به خارج از کشور صادر میکنند، با افزایش سودآوری مواجه خواهند شد، زیرا درآمد حاصل از فروش آنها افزایش مییابد، اما در مقابل، شرکتهایی که بخش عمده مواد اولیه موردنیاز خود را از خارج کشور تأمین میکنند، با افزایش هزینهها و در نتیجه، کاهش سودآوری مواجه شده و ارزش سهام آنها تحت تأثیر قرار میگیرد. همچنین درصورتی که دولت نرخ سود تسهیلات اعطایی به بنگاههای اقتصادی را کاهش دهد، طبیعتا هزینه تأمین مال بنگاهها کاهش یافته و میزان سودآوری و در نتیجه، ارزش سهام آنها افزایش خواهد یافت.
۳-بودجه سالانه کشور: سومین عامل محیطی اثرگذار بر ارزش سهام شرکت ها، ترکیب بودجه سالیانه کشور است، زیرا ترکیب بودجه، در واقع جهتگیری اصلی دولت در طول سال را نشان میدهد. برای مثال، اگر دولت در بودجه سالیانه خود، برنامه گستردهای برای توسعه صنعت پتروشیمی درنظر گرفته باشد، طبیعتا به این معناست که شرکتهای فعال در این صنعت، تحت تأثیر برنامههای توسعهای دولت، با رشد قابل توجهی مواجه شوند، همین امر تقاضا برای خرید سهام شرکتهای پتروشیمی و در نتیجه، ارزش سهام آنها در بورس را افزایش خواهد داد.
۴-قوانین و مقررات: چهارمین عامل محیطی اثرگذار بر قیمت سهام شرکتها، قوانین و مقررات است. برای مثال، فرض کنید برای صادرات برخی محصولات پتروشیمی به خارج از کشور، تعرفه وضع شود. طبیعتا این تصمیم بر قیمت سهام آندسته از شرکت های بورسی که درآمد آنها از محل صادرات محصولات پتروشیمی مذکور بدست می آید، تأثیر منفی خواهد داشت، زیرا هزینههای آنها را افزایش می دهد. لازم به ذکر است هر اندازه ثبات در قوانین و مقررات بیشتر باشد، امکان تصمیمگیری بهتر و دقیقتر برای سرمایهگذاران بیشتر فراهم خواهد شد.
عوامل مرتبط با صنعتی که شرکت در آن فعالیت میکند
دومین دسته از عاملی که بر قیمت سهام یک شرکت تأثیر مستقیم دارند، عوامل مرتبط با صنعتی هستند که شرکت، در آن صنعت فعالیت می کند. برای مثال، عوامل مرتبط با صنعت سیمان، پتروشیمی، خودروسازی، ساختمان و… بطور خاص بر قیمت سهام شرکتهای فعال در این صنایع تأثیر میگذارند. اما عوامل مرتبط با صنعت، دقیقا چه هستند. برای دریافتن پاسخ این سوال، با ادامه برنامه همراه باشید
۱-نحوه قیمتگذاری محصولات: نخستین عاملی که بر قیمت سهام شرکتهای فعال در یک صنعت تأثیر مستقیم دارد، نحوه قیمتگذاری محصولات آن صنعت است. برای مثال، فرض کنید قیمت محصولات شرکتهای خودروسازی بدون دخالت دولت و براساس میزان عرضه و تقاضا در بازار تعیین شود. طبیعتا انتظار سرمایهگذاران از میزان درآمد و سودآوری شرکتهای خودروسازی در این شرایط، متفاوت از زمانی خواهد بود که دولت با هدف تنظیم بازار، مستقیما بر قیمت خودروهای تولید داخل، نظارت کرده و قیمت آنها را تعیین کند. بنابراین، نحوه قیمت گذاری محصولات در یک صنعت، میتواند قیمت سهام شرکتهای فعال در آن صنعت را تحت تأثیر قرار دهد.
۲-میزان عرضه و تقاضا برای محصولات: دومین عامل از مجموعه عوامل مرتبط با صنعت، میزان عرضه و تقاضا برای محصولاتی است که شرکتهای فعال در آن صنعت، تولید میکنند. برای مثال، رونق صنعت ساختمانسازی در کشور، میتواند به افزایش تقاضا برای مصالح ساختمانی ازجمله سیمان منجر شده و این افزایش تقاضا نیز به دلیل تأثیر مستقیمی که بر میزان فروش و سودآوری شرکتهای سیمانی دارد، افزایش قیمت سهام این شرکتها در بورس را بدنبال داشته باشد.
۳-رقابتـی یا انحصاری بودن صنعت: هراندازه یک محصول انحصاریتر باشد، امکان سودآوری شرکتهای تولیدکننده آن محصـول بیشتر خواهد بود، زیرا به علت نبود رقیب، تولیدکننده میتواند هر قیمتی را که خواست، برای محصول خود تعیین کند. طبیعتا، با ورود رقبای جدید به یک صنعت و افزایش شدت رقابت در آن صنعت، از میزان انحصار شرکتها کاسته شده و سودآوری آنها نیز کاهش خواهد یافت. بنابراین لازم است سرمایهگذار قبل از خرید سهام یک شرکت، وضعیت حال و آینده صنعت موردنظر را ازنظر میزان انحصار، احتمال ورود رقبای جدید و تأثیر آن بر قیمت سهام شرکت بطور کامل بررسی کند.
۴-حجم سرمایهگذاری در صنعت: میزان سرمایهگذاری های صورت گرفته و جهتگیری دولت و بخش خصوصی درخصوص یک صنعت، میتواند چشمانداز آینده آن صنعت را تا حد زیادی مشخص کرده و به سرمایهگذاران در تصمیم گیری برای خرید یا فروش سهام شرکتهای فعال در آن صنعت کمک کند. هر اندازه حجم سرمایهگذاریها در یک صنعت بیشتر باشد، به معنای آن است که انتظار سودآوری در آن صنعت بیشتر است.
۵-وضعیت صنایع مرتبط: یکی از عوامل اثرگذار بر قیمت شرکتها در صنایع مختلف، وضعیت صنایع مرتبط با صنعت موردنظر است. برای مثال، صنعت فولاد بطور مستقیم با صنایعی مانند استخراج عوامل موثر بر قیمت سهام سنگ آهن و همچنین صنعت خودروسازی در ارتباط است، زیرا از یکسو سنگ آهن، اصلیترین ماده اولیه موردنیاز برای تولید فولاد است و از سوی دیگر، محصولات فولادی بطور مستقیم در صنایعی مانند خودروسازی بکار برده میشود. بنابراین، هرگونه رکود و یا رونق در صنایع قبل و بعد از صنعت فولاد، میتواند قیمت سهام شرکتهای فعال در این صنعت را تحت تأثیر قرار دهد.
۶-تحولات فناوری: سرعت تغییر فناوری در صنایع، از دیگر عوامل اثرگذار بر قیمت سهام حاضر در آن صنعت است. برای مثال، سرعت تغییرات فناوری در صنعت ارتباطات بسیار بیشتر از سرعت تغییرات فناوری در صنعت سیمان است. طبیعتا هر اندازه سرعت تغییر فناوری در یک صنعت بیشتر باشد، میزان تغییرات قیمت سهام شرکتهای حاضر در آن صنعت بیشتر خواهد بود. همچنین لازم است سرمایهگذار هنگام خرید سهام شرکتهایی که تحولات فناوری در آنها بسیار سریع است، به این موضوع توجه داشته باشد که ایا شرکت مذکور، توانایی انطباق سریع با تغییرات فناوری را دارد یا خیر؟
عوامل درونی شرکت
مهمترین عوامل درونی موثر بر قیمت سهام:
۱-میزان سودآوری شرکت و ثبات آن: بدون تردید، مهمترین انگیزه یک سرمایهگذار از خرید سهام شرکت، کسب سود است. برای یک سرمایهگذار بسیار مهم است که شرکتی که سهمش را خریده، بتواند عملکرد مناسبی داشته و سود قابل قبولی در پایان سال بدست آورد. البته، تداوم روند سودآوری نیز بسیار حائز اهمیت است، چرا که از دید سرمایهگذاران، عوامل موثر بر قیمت سهام شرکتی که فقط در یک دوره سود خوبی کسب کند، اما نتواند به این روند ادامه دهد، گزینه مناسبی برای سرمایهگذاری نخواهد بود. نکته دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد این است که شرکتها، در سالهای آغازین فعالیت خود، سودآوری چندان بالایی ندارند و به تدریج، روند سودآوری آنها بهبود می یابد که لازم است سرمایهگذاران به این موضوع توجه داشته و با دید بلندمدت، سودآوری شرکت را مورد ارزیابی قرار دهند.
۲-نسبت قیمت به درآمد سهم (P/E): نسبت P به E از تقسیم کردن قیمت سهم ((Price به سود سالیانه سهم (Earning) بدست می آید. برای مثال، دو شرکت الف و ب را که هر دو در صنعت ساختمان فعالیت میکنند و در اغلب شرایط نیز با هم یکسان هستند، درنظر بگیریـد. اگر سود سهام هر دو شرکت در پایان سال ۱۰۰ تومان باشد، اما قیمت سهام شرکت الف در بورس ۵۰۰ تومان و قیمت سهام شرکت ب، ۱۰۰۰ تومان، شما چه نتیجه ای خواهید گرفت؟ طبیعتا اولین چیزی که به ذهن میرسد این است که با فرض تداوم روند سودآوری، شرکت “الف” پس از ۵ سال، خواهد توانست اصل سرمایه سهامدارانش را از محل سود سهام، تأمین نماید (۵=۱۰۰/۵۰۰)، درحالیکه این مدت در شرکت “ب”، ۱۰ سال است (۱۰=۱۰۰/۱۰۰۰). بنابراین، احتمالا شرکت “الف” در مقایسه با شرکت “ب”، در وضعیت مناسب تری قرار دارد. معمولا در شرایط یکسان، هر اندازه نسبت P به E یک شرکت در مقایسه با سایر شرکتهای موجود در آن صنعت کمتر باشد، نشان دهنده ارزنده بودن سهم است.
همچنین با بررسی نسبت P به E یک شرکت و مقایسه آن با نسبت P به E سایر شرکتهای فعال در آن صنعت، میتوان دریافت که آیا قیمتی که هماکنون برای سهم مذکور در بورس تعیین شده، قیمت مناسبی است یا خیر؟ البته باید توجه داشت که نسبت P به E تنها یکی از معیارهای ارزیابی سهم است و نباید به تنهایی و بدون درنظر گرفتن سایر معیارها، ملاک تصمیمگیری قرار گیرد.
۳-قابلیت نقدشوندگی سهام: قبلا هم توضیح دادیم که یکی از ویژگیهای یک دارایی خوب، این است که سریع به پول نقد تبدیل شود. سهام نیز به عنوان یک دارایی، از این ویژگی مستثنی نیست و طبیعتا سهامداران انتظار دارند هر زمان که خواستند، بتوانند سهام خود را فروخته و به پول نقد تبدیل کنند. هر اندازه حجم معاملات، دفعات معامله و تعداد سهام معامله شده یک شرکت در بورس بیشتر باشد، نشان دهنده قابلیت نقدشوندگی بالای این سهم است.
۴-وضعیت داراییها و بدهیهای شرکت: با بررسی صورتهای مالی اساسی شرکت ازجمله ترازنامه، میتوان شناخت خوبی نسبت به وضعیت مالی شرکت و بخصوص میزان داراییها و بدهیهای آن بدست آورد. طبیعتا برای سهامدار، به عنوان فردی که به نسبت سهامش مالک شرکت محسوب میشود، این موضوع بسیار حائز اهمیت است که شرکت، چه داراییهایی در اختیار دارد، به چه میزان بدهی دارد و آیا براساس این حجم دارایی و بدهی، سهام شرکت برای خرید مناسب است یا خیـر؟ با بررسی ترازنامه و سایر صورتهای مالی شرکت، میتوان این اطلاعات را بدست آورد.
۵-طرحهای توسعه شرکت: هر اندازه طرحهای توسعهای در یک شرکت بیشتر باشد، نشاندهنده رشد و پویایی آن شرکت خواهد بود. بنابراین وجود طرحهای توسعهای، میتواند یکی از نشانههای ارزنده بودن سهام شرکت باشد. البته باید هدف از انجام طرح توسعهای در شرکت و میزان تأثیر آن در فروش و سودآوری شرکت، بطور کامل مورد بررسی قرار گیرد، زیرا همه طرح های توسعهای به یک اندازه در شرکت تأثیرگذار نیستند، مثلا طرحهایی که برای تعویض ماشینآلات فرسوده یک شرکت اجرا میشود، در مقایسه با طرحهایی که با هدف راهاندازی خطوط تولید جدید اجرا می شود، تأثیر کمتـری در میزان سودآوری شرکت دارند.
۶-میزان سهام در دست مردم: هرچه تعداد بیشتری از مردم، سهامدار یک شرکت باشند، وضعیت آن سهم مناسبتر خواهد بود، زیرا اولا همواره خریداران و فروشندگان زیادی برای سهم وجود داشته و در نتیجه، قابلیت نقدشوندگی سهم در بورس افزایش می یابد و ثانیا امکان دستکاری قیمت سهم توسط گروهی خاص از سهامداران، کاهش مییابد. به آن بخش از سهام شرکت که در اختیـار تعداد زیادی سرمایهگذاران قرار دارد، سهام شناور آزاد گفته می شود.
۷-ترکیب سهامداران شرکت: وجود برخی نهادها و سازمانهای بزرگ به عنوان سهامداران عمده یک شرکت، میتواند به عنوان نقطه قوت برای سهام آن شرکت محسوب شود، زیرا سهامداران عمده در شرایط خاص میتوانند با حمایت از سهم، مانع از افت قیمت سهام و در نتیجه، ضرر و زیان سهامداران شوند. البته وجود سازمانها و نهادها در ترکیب سهامداری یک شرکت، لزوما به معنای حمایت آنان از سهم نیست و باید عملکرد گذشته سهامداران عمده در این خصوص مورد بررسی قرار گیرد.
بررسی عوامل خاص موثر بر کیفیت سود و قیمت سهام در صنعت ساختمان
در این پژوهش، نمونه ای مشتمل بر 126 شرکت تولیدی و 11 شرکت ساختمانی پذیرفته شده در بورس
اوراق بهادار تهران طی سال های 1387 تا 1391 انتخاب و دو فرضیه اصلی مبنی بر ضعیف تر بودن ضریب
واکنش سود در شرکت های ساختمانی پذیرفته شده در بورس تهران در مقایسه با شرکت های تولیدی و
بازرگانی و همچنین عدم وجود تفاوت معنی دار میان سود گزارش شده و قیمت سهام قبل و بعد از عوامل موثر بر قیمت سهام مجمع
تدوین گردید و برای افزایش قابلیت اتکای فرضیه های اصلی، دو فرضیه فرعی مبنی بر عدم وجود رابطه
معنی دار بین جریان های نقد عملیاتی و سود عملیاتی شرکت های ساختمانی پذیرفته شده در بورس تهران و
وجود رابطه غیر خطی بین قیمت سهام شرکت های ساختمانی پذیرفته شده در بورس تهران و سود این
شرکت ها، تدوین شد. نتایج آزمون فرضیه اصلی اول نشان داد که ضریب واکنش سود در شرکت های
ساختمانی در مقایسه با ضریب واکنش سود در شرکت های تولیدی ضعیف تراست. بر اساس نتایج آزمون
فرضیه اصلی دوم، در شرکت های ساختمانی قیمت سهام بعد از مجمع با قیمت سهام قبل از مجمع تفاوت
معنی داری ندارد مهمترین نتیجه پژوهش حاضر این است که در قیمت گذاری سهام شرکت های ساختمانی
در بازار اوراق بهادار، باید به عوامل مهم دیگری غیر از سود سهام سالیانه توجه شود. عواملی که نقش آنها
در سایر شرکت ها به مراتب ضعیف تر است
20.1001.1.28210166.1394.12.47.6.5
عنوان مقاله [English]
کیفیت سود، قیمت سهام، صنعت ساختمان، ضریب واکنش سود، جریان نقد عملیاتی.
نویسندگان [English]
- Hojat Saydi 1
- Marjaneh movahedpour 2
چکیده [English]
Because of specific characteristics of companies in specific industries such as
construction industry, whose operation cycles are usually more than one fiscal year,
there are different methods and policies for revenue recognition. Errors in
accounting estimates in specific industries reduce the usefulness of accounting
information. It makes reported profit in the financial statements vary from actual
earnings and consequently causes volatility in companies’ stock prices. In this
research we examine Specific Factors Affecting Earnings Quality and Stock Prices
in Construction Industry. In this regard, a sample of 126 manufacturing companies
and 11 Construction companies listed in Tehran stock exchange over the period of
2007- 2012 have been selected. In this study two main hypotheses and two subhypothesis
to intensification the reliability were developed. The first main
hypothesis results show Earnings response coefficients in Construction companies
are weaker than manufacturing companies. The result of the second main
hypothesis shows there was no significant difference between stock prices after
general assembly and stock prices before general assembly because of dividends or
other factors. The first sub-hypothesis results shows operating cash flow can be
predicted by operating profit in Construction Companies, but the adjusted
coefficient determination indicate the relationship is too weak. The second subhypothesis
results indicate nonlinear relation between stock prices and earnings per
share. The main result of this research عوامل موثر بر قیمت سهام shows that in pricing of Construction
Companies in capital markets, dividend factor is much weaker than other
companies’ share pricing, and so other factors like net current asset value,
replacement cost and etc play significant role in pricing.
پیشینه و مبانی نظری
حسابداری یک سیستم اطلاعاتی است که هدف از آن تأمین نیازهای اطلاعاتی استفادهکنندگان در راستای تصمیم گیریهای اقتصادی میباشد. استفاده کنندگان از اطلاعات حسابداری طیف وسیعی از جامعه را تشکیل میدهند. هر یک از گروه استفادهکنندگان، نیازهای اطلاعاتی خاصی دارند (نوروش و آژیری، ۱۳۷۸، ۸۹).
همان گونه که در بالا اشاره شد اطلاعات حسابداری یکی از منابع مهم اطلاعاتی برای تصمیم گیریهای اقتصادی میباشد. در تصمیمگیریهای اقتصادی، اطلاعات حسابداری میتواند با اطلاعاتی که خارج از سیستم حسابداری تهیه میشود، مورد استفاده قرار گیرد (بدری، ۱۳۷۲، ۱۶۴).
در شرایط نبود شفافیت کامل در گزارشگری مالی (اقدام به مدیریت سود) مدیران انگیزه دارند برای حفظ شغل خود، بخشی از زیانها را پنهان کنند. این فرایند؛ یعنی افشا نکردن زیانهای واقعی تا زمان حضور مدیر در شرکت ادامه مییابد. پس از ترک شرکت توسط مدیر، حجم عظیمی از زیانهای افشا نشده وارد بازار شده، به سقوط قیمت سهام منجر میشود. علاوه بر این، در یک محیط گزارشگری غیر شفاف، سرمایهگذاران قادر به شناسایی و کشف پروژه های زیان ده شرکت نیستند. ناتوانی سرمایه گذاران در تمایز بین پروژه های سود ده و زیان ده در مراحل اولیه آنها باعث میشود که پروژه های زیان ده ادامه یابد و با گذر زمان زیان دهی آنها افزایش یابد. بازده منفی این نوع پروژهها در طول زمان در داخل شرکت انباشت میشود و هنگامی که اطلاعات مربوط به آنها افشا میشود، قیمت سهام به شدت کاهش پیدا خواهد کرد. از این رو مدیران و سرمایه گذاران با نوعی عدم اطمینان نسبت به اطلاعات حسابداری رو به رو هستند که این عدم اطمینان میتواند تأثیراتی بر روی تصمیمات استفاده کنندگان و عوامل موثر بر قیمت سهام در نتیجه قیمت سهام داشته باشد (هوتن و مارکوس[۱]، ۲۰۰۹، ۷۳).
در این فصل ابتدا به تعریف مفاهیم مختلف عدم اطمینان اطلاعاتی، عدم تقارن اطلاعاتی، سقوط قیمت سهام پرداخته و در انتهای فصل به تحقیقات گذشته داخلی و خارجی و نتایج آن اشاره میگردد.
۲ عدم اطمینان اطلاعاتی
به معنی ابهام نسبت به معنی یا مفهوم اطلاعات جدید برای تعیین ارزش یک شرکت است. در واقع منظور از اطلاعات نامطمئن، نامتقارنی اطلاعات نیست بلکه اطلاعات نامطمئن را اصطلاح”ابهام ارزش” یا میزان دقتی که با آن ارزش یک شرکت میتواند به وسیلهی مطلعترین سرمایه گذاران با هزینه ای منطقی و معقول برآورد شود، تعریف میکنند (سلیمانی و حمزی، ۱۳۹۰، ۹۳).
هرچه ارزش شرکت با ابهام بیشتری همراه باشد، سرمایه گذاران ترجیح میدهند تا از قضاوتهای شخصی خود استفاده کنند؛ بنابراین خوشبینی بیش از حد سرمایه گذاران با بالاترین ارزیابی شخصی، به افزایش قیمت این شرکتها منجر میشود که این افزایش قیمت در طول زمان با از بین رفتن ابهام ارزش شرکت، اصلاح شده و در نتیجه به کاهش بازدههای دورههای آتی منجر میشود. هرچه نامطمئنی یا ابهام ارزش بیشتر باشد، انعکاس اطلاعات در قیمت سهام به تأخیر میافتد، در نتیجه توانایی پیش بینی بازده بر اساس اخبار، کاهش مییابد و از طرف دیگر اگر ابهام ارزش بالاتر با اخبار بد همراه باشد به انعکاس بازدههای آتی بسیار پایینتری منجر میشود و برعکس با اخبار خوب، بازده های آتی به نسبت بالاتری پیش بینی میشود. افشای شفافتر ممکن است به کاهش اطلاعات نامطمئن و افزایش سرعت انعکاس اطلاعات در قیمتهای سهام منجر شود.
برخی عدم اطمینان نسبت به اطلاعات را فقدان اطلاعات درباره رابطه علت و معلولی بین پدیدهها و برخی ناتوانی در پیش بینی نتایج احتمالی یک تصمیم تعریف میکنند، از سوی دیگر، چارچوب نظری گزارشگری مالی هدف اصلی از انتشار گزارشات حسابداری را ارائه اطلاعاتی سودمند برای استفاده کنندگان در امر تصمیم گیری میداند (کرمی و قربان زاده، ۱۳۹۲، ۳).
عدم اطمینان اطلاعاتی را با معیارهای خطای پیش بینی سود هر سهم و نوسانات بازده سهام اندازه گیری خواهیم کرد. نوسان بازده و خطای پیش بینی سود هر سهم، عدم دقت یا میزان پراکندگی در برآورد عملکرد آتی شرکت را نشان میدهند. عدم قطعیت و ابهام، در تمام جنبه های زندگی بشر از جمله تصمیم گیری اجتناب ناپذیر است. بنابر نظریهی عدم قطعیت هایزنبرگ[۲]، عدم قطعیت در ذات و طبیعت وقایع وجود دارد. حسابداری و گزارشگری مالی، از این قاعده کلی مستثنی نیست. برای مثال، ابهام در مورد وصول مطالبات، ابهام در مورد درآمد زایی داراییها و ابهام در مورد جریان وجه نقد ناشی از فعالیتها، نمونههایی از دریای بی کران ابهامهای موجود در شناخت رویدادهای مالی و گزارشگری مالی است (فروغی و میرزایی، ۱۳۹۱، ۷۹).
۳ قیمت سهام
منظور از قیمت سهام، قیمت بازار یا قیمت معاملاتی، که در برگیرنده ارزشی است که بر حسب توافق خریدار و فروشنده تعیین میگردد. قیمت هر سهم که به طور روزانه در تابلوی بورس اوراق بهادار منعکس میشود قیمت آخرین معامله ای است که بر روی سهم مذکور انجام شده است.
و منظور از تغییر قیمت سهام نیز، تغییرات مختلف در ارزش مبادله ای سهامی است که در بازار بورس اوراق بهادار مورد معامله قرار میگیرد (قائمی، ۱۳۷۹، ۷۶).
عوامل موثر بر قيمت سهام
عوامل موثر بر قيمت سهام (رفتار سهام) به ۲ دسته عوامل تحت عنوان عوامل بيروني و عوامل دروني تقسيم مي شوند[۱].
عوامل موثر بر قیمت سهام (رفتار سهام)
عوامل بیرونی
منظور آن دسته از وقايع، حوادث و تصميماتي است كه در خارج از شركت رخ مي دهد و از كنترل شركت خارج است ولي بر قيمت سهام شركت موثر است. عوامل بيروني به ۳ دسته عوامل اقتصادي، سياسي- نظامي، و فرهنگي- رفتاري تقسيم مي شوند:
عوامل اقتصادي
كليه تصميمات، وقايع و حوادثي كه در سطح اقتصاد ملي كشور رخ مي دهد كه اين عوامل به ۳ دسته عوامل (اقتصادبخشي- اقتصاد كلان و اقتصاد خرد) تقسيم مي شود.
الف- اقتصاد بخشي
منظور از اقتصاد بخشي آن بخشي از اقتصاد ملي كشور است كه در ارتباط مستقيم با آن شركت است و شركت در آن بخش از اقتصاد فعاليت دارد مثل ارتباط شركت هاي عضو بورس كه در ارتباط با بخش بازار سرمايه مي باشند.
الف-۱- عرضه سهام وتقاضاي بازار
طبق يكي از اصول اوليه اقتصاد تعادل در عرضه وتقاضاي يك محصول يا كالا يا خدمت باعث ثبات قيمت مي شود و همانطور كه عرضه ی زياد باعث كاهش خواهد شد عرضه كم نیز باعث افزايش قيمت ها خواهد شد. همين اصل در بازار سهام نيز حاكم مي باشد. يعني چنانچه عرضه سهام زياد باشد قيمت ها شروع به كاهش خواهند نمود و چنانچه عرضه سهام كم شود قيمت ها شروع به افزايش خواهند نمود. در واقع کلیه عواملی که بر تقاضای سهام تأثیر دارند می توانند قیمت را دستخوش تغییر بنمایند (خسروآبادی،۱۳۸۴).
الف-۲- سرعت نقل و انتقال در بازار سرمايه
همانطور كه مي دانيد چنانچه شخصي يكسري از سهام شركتي را بخرد از مرحله درخواست خريد تا صدور سهام به نام ايشان، مدت زماني طولاني طول خواهد كشيد. حال چنانچه سيستمي اجرا شود كه نقل و انتقال سهام به سرعت انجام شود طبيعتاً روي عرضه سهام تأثیر مي گذارد و مي تواند به گسترش بازار كمك نمايد.
الف-۳- وجود ابزارهاي حمايتي در بورس اوراق بهادار
بررسي هاي صورت گرفته در مورد اكثر بورس هاي كارآمد جهان دلالت بر وجود ابزار كارآمدي همانند وجود شركت هاي بزرگ كارگزاري، پذيره نويسان، متخصصان، شركت هاي بزرگ سرمايه داري، صندوق هاي همگاني سهام و… دارد كه همگي در چارچوب يك خط مشي عملياتي كه منجر به ثبات در بازار مي شود مي پردازند.به عنوان مثال وقتي كه قيمت سهمي به طور غيرعادي و بي مورد در حال كاهش است از طريق خريد و جمع كردن آن سهم در ميز معاملات اوراق بهادار، مانع کاهش قیمت آن می شوند و زماني كه قيمت سهم شركتي بدون علت در حال افزايش است، با عرضه زياد سهم آن شركت در بازار سرمايه از افزايش بي رويه ی قيمت آن سهم جلوگيري مي كنند و بدين وسيله بازار سرمايه را متعادل می نمایند. به همين ترتيب عدم وجود چنين موسسات حمايت كننده ای در دولت، موجب عدم عوامل موثر بر قیمت سهام ثبات قيمت ها خواهد شد.
ب– عوامل اقتصاد كلان
ب-۱- سياست هاي پولي بانك مركزي
اجراي سياست هاي پولي انقباضي و انبساطي پول توسط بانك مركزي و تحديد و افزايش سقف تسهيلات بانكي صنايع مختلف، شركت ها را وادار مي كند تا در جهت رفع تنگناهاي موجود، تصميماتي بگيرند كه بر قيمت هاي سهام تأثیر خواهد گذاشت. به طور مثال تجديد سقف اعتباري تسهيلات بانكي، شركت ها را در تأمین وجوه مورد نياز خود با مشكل مواجه خواهد ساخت و اينگونه شركت ها براي تأمین وجوه خود مجبور به تأمین نياز خود از روش هاي مختلفي هم چون افزايش سرمايه و يا عدم تقسيم سود مي شوند كه بر قيمت سهام تأثیر خواهد گذاشت. به عنوان مثال تأثیر ادامه ی سیاست های انقباضی از سوی نظام بانکی باعث شد تا بعضی از شرکت ها با سود مناسبی که پرداخت آن را به سهامداران وعده داده بودند برخی از سرمایه های جذب شده در بورس اوراق بهادار را نیز از این بازار بیرون کشیدند (یکتا،۱۳۷۶)
ب-۲- سياست هاي كلان قيمت گذاري محصولات
وجود سازمان هايي هم چون سازمان حمايت از مصرف كنندگان و توليدكنندگان و قيمت هاي ضابطه اي اين سازمان بر اساس شاخص هاي غيرواقعي در محاسبه ی بهاي تمام شده محصولات شركت ها، باعث خواهد شد كه قيمت محصولات واقعي نباشد و در نتيجه شركت ها با كاهش سود مواجه خواهند شد كه كاهش سود باعث كنترل درآمد هر سهم مي شود كه آن هم به نوبه خود برقيمت هاي سهام تأثیر خواهد گذاشت.
ج– عوامل اقتصاد خرد
ج-۱- نرخ ارز
تغيير نرخ ارز بر قيمت مواد اوليه وارداتي شركت ها و يا قيمت صادراتي محصولات صادراتي آن ها تأثیر خواهد گذاشت كه به نوبه ی خود بر سود شركت ها تأثیرگذار است. چنانکه در ايران كارخانه ها بعد از سياست تثبيت ارز در سال ۷۴ مجبور به پرداخت مابه التفاوت نرخ ارز مواد اوليه اي شدند كه آن ها را در سال هاي ۷۱ و ۷۲ مصرف كرده بودند و همين امر موجب خروج نقدينگي از كارخانه ها شد (گلریز،۱۳۷۴).
ج-۲- نرخ ماليات
مي دانيم كه طبق ماده ۱۴۳ قانون ماليات هاي مستقيم، شركت هاي پذيرفته شده در بورس تهران نسبت به عملكرد خود از پرداخت ماليات معاف هستند ولي سود سهامداران مشمول ماده ۱۳۱ مي باشد كه بيان مي دارد به غيراز معافيت ۱۵ درصدي براي سهامداران جزء، بقيه سود سهام مشمول ماليات يا نرخ و ضرايب تصاعدي بالا مي باشد. لذا ماليات تأثیر بسيار زيادي روي قيمت هاي سهام خواهد داشت زيرا مي تواند باعث كاهش سودآوري در سرمايه گذاري در سهام شود.
ج-۳- سياست هاي انقباضي بانك ها
هم چنانکه در بخش اقتصاد كلان گفتيم بانك مركزي با سياست هاي انقباضي از طريق تحديد تسهيلات اعتباري و وام به شركت هاي صنعتي مشكلات نقدينگي چشمگيري را براي شركت هاي عضو بورس مي تواند بوجود آورد به همين دليل بانك ها نيز كه زيرمجموعه اي از بانك مركزي هستند به خاطر همين سياست، توانايي جبران كمبود نقدينگي شركت ها را ندارند و يا علاقه اي به اين كار نشان نمي دهند. لذا شركت هاي پذيرفته شده در بورس به خاطر كمبود نقدينگي مجبور به تأمین نياز مالي خود از روش هاي ديگري هم چون افزايش سرمايه و يا عدم تقسيم سود مي شوند كه همين امر بر روي قيمت سهام تأثیرگذار خواهد بود.
ج-۴- تورم
اصولاً در بازارهای بورس جهان رابطه ارزش سهام و تورم معکوس می باشد (یکتا،۱۳۷۶). تورم از چند جنبه بر قيمت هاي سهام تأثیر مي گذارد اول اينكه چنانچه نرخ تورم بالا باشد طبيعتاً سرمايه گذاران و سهامداران در جستجوي بازده هاي بالاتر از نرخ تورم هستند تا نه تنها قدرت خريد پول خود را از دست ندهند بلكه كسب سود هم بنمايند، حال چنانچه سهامی نتواند اين انتظار سهامداران را برآورده نمايد قيمت آن كاهش خواهد يافت. هم چنين تورم باعث خواهد شد كه بازده واقعي سهام و قدرت خريد پول كاهش يابد در نتيجه سرمايه گذاران با دريافت اصل و فرع سرمايه ي خود مقدار كالاها و خدمات بهتري مي توانند بخرند. اگر بعد از خريد اوراق قرضه و اوراق بهادار نرخ تورم افزايش يابد نرخ بهره نیز در بازار افزايش خواهد يافت و اين افزايش نرخ بهره ی بازار موجب كاهش ارزش و قيمت اوراق بهاداري خواهد شد كه قبلاً منتشر شده بود.
عوامل سياسي – نظامي
به تجربه ثابت شده كه يكي از ويژگي هاي بورس، تأثیر فوري مسايل سياسي روي معاملات است، به عنوان مثال احتمال به قدرت رسيدن يك جناح سياسي تندرو كه با ديدگاه هاي حاكم بر شرايط اقتصادي فعلی مخالف است و يا فوت ناگهاني يكي از مقامات بلندپايه يك كشور و يا ملي كردن تمام يا بخشي از دارائي هاي خاص، همگي مي توانند جزو عوامل سياسي موثر قرار بگيرند. هم چنين قطع رابطه سياسي و اقتصادي با كشورها نيز مي توانند بر قيمت سهام موثر باشند به خصوص اگر آن كشور روابط اقتصادي تنگاتنگي با كشور موردنظر داشته باشد.
مسايلي مثل جنگ و صلح روي قيمت هاي سهام تأثیر بسزايي دارند. . نمونه بارز آن بحران ۱۱ سپتامبر است که آثار آن را بر بازارهای مالی می توان مشاهده کرد (خسروآبادی،۱۳۸۴). نمونه دیگر آن که چنانچه در كشوري جنگ باشد به علت اينكه مردم آن كشور بيشتر به دنبال حفاظت از جان ومال خود هستند معمولاً پس اندازهاي خود را به صورت نقد و طلا و يا ارزهاي معتبر نگهداري مي كنند و دنبال سرمايه گذاري نيستند ولي برعكس در زمان صلح به دنبال سرمايه گذاري هاي مختلف و افزودن به سرمايه هاي خود مي باشند.
عوامل فرهنگی – رفتاری
منظور از عوامل فرهنگي همان فرهنگ سرمايه گذاري حاكم برافراد جامعه است. چنانچه در كشوري كه بيشتر افراد در فكر سفته بازي باشند خوب طبيعتاً فرهنگ سرمايه گذاري ضعيف است.
چنانچه فرهنگ سرمايه گذاري ضعيف باشد طبيعتاً بازار سهام رونقي نخواهد داشت چون همه به فكر يك شبه پولدارش هستند ولي اگر فرهنگ سرمايه گذاري قوي باشد ومردم از طبيعت بازار سهام اگاهي داشته باشند به سازمان ها وشركت ها وموسسات مالي آشنايي داشته باشند، بازار سهام در آن كشور رونق خواهد داشت (گلریز،۱۳۷۴). هم چنين رفتارها وانتظارات سرمايه گذاران در قيمت سهام موثر است. قيمت هاي سهام معمولاً تجلي كننده ي انتظارات سهامداران و سرمايه گذاري در بازارهاي اوراق بهادار مي باشد به طوري كه هر تصميم و واقعه اي در مورد شركت ها روي دهد كه با انتظارات سرمايه گذاران مغاير باشد روي قيمت هاي سهام اثر مي گذارد. به عبارت ديگر اگر اين خلاف انتظار جنبه مثبت داشته باشد قيمت هاي سهام افزايش مي يابد. مثلاً اگر سرمايه گذاران انتظار رشد ۵% در سود سهم را داشته باشند ولي اطلاعاتي دريافت كنند كه بيشتر از ۵% رشد سود خواهند داشت همين مسأله موجب افزايش قيمت آن سهام مي شود و اگر خلاف انتظار جنبه منفي داشته باشد قيمت ها كاهش پيدا مي كند .به همين دليل يك مدل شناخته شده ارزشيابي قيمت سهام به تنزيل سودهاي آينده استوار است. هم چنين تئوري انتظار عقلايي بر اين نظر استوار است كه مردم رفتار عقلايي دارند و بهترين عمل ممكن را انجام مي دهند. به موجب اين نظريه تصور مردم از آينده با توجه به همه اطلاعات در دسترس و هم چنين استنباط آن ها از كاركرد اقتصاد شكل مي گيرد .براساس نظريه انتظارات عقلايي، قيمت هاي سهام تجلي اطلاعات حال و انتظارات مربوط به آينده است. عامل مهمي كه موجب تغيير قيمت ها مي شود اطلاعات جديد است .در اين بخش منظور ما از اطلاعات يعني اطلاعاتي كه كاملاً جديد است و خارج از حوزه شركت است، مثل اطلاع از وضعيت سياسي و تغيير قوانين بانك ها و … .
عوامل درونی
منظور از عوامل دروني يعني عواملي كه در داخل شركت بر قيمت سهام تأثیر مي گذارد و يا تصميماتي كه در داخل يك شركت اتخاذ مي شود و بر قيمت تأثیر مي گذارد. اين عوامل عبارتند از :
عايدي هر سهم (درآمد و سود) يا بازده هر سهم
عايدات هر سهم باعث تأثیر روي قيمت سهام مي شود. تعداد زيادي از تحقيقات انجام شده بر روي بورس هاي اوراق بهادار اروپايي و نيويورك، اثر انتشار خبر درج مربوط به سود حسابداري و سود تقسيم نشده مي باشد. بازده هر سهم عبارت است از مجموع سود بعلاوه سود غيرنقدي و اضافه ارزش سهم در پايان سال مالي نسبت به اول دوره.
روند قيمت سهام در گذشته
قيمت سهام شركت ها نيز مثل انسان ها به تدريج براي عموم شناخته مي شوند. حسن شهرت يا سوء شهرت سهام يك شركت به عوامل متعددي بستگي دارد ولي تأثیر اين عوامل روي قيمت سهام منعكس مي شود. طبق يكي از اصول بازار مالي هر كالا و هر خدمتي داراي عمري است و منحني عمر يك كالا در غالب موارد شبيه به شكل زير است:
به طوري كه مي بينيد ميزان فروش كالا ابتدا روندي فزاينده دارد ولي به تدريج كه بازار اشباع مي شود مقدار فروش نيز روند نسبتاً ثابتي پيدا مي كند در اين وضعيت ديگر نمي توان متوقع سودهاي سرشار بود، به همين دليل اكثر اهل فن و خبره در امر سرمايه گذاري روند منحني عمر كالاي يك شركت را در تعيين قيمت سهام موثر مي دانند.
ساختار مالی شرکت
ساختار مالی یعنی اهمیت اقلام مختلف ترازنامه در مقایسه با یکدیگر. روابط میان اقلام ترازنامه از نظر سلامت مالی شرکت اهمیت زیادی دارند، مثلاً چنانچه بدهی های شرکت سررسید شده باشد اما موجودی وجوه نقد شرکت کفاف بدهی ها را نکند شرکت در زحمت خواهد بود. بنابراین بررسی مجموع دارایی های جاری نسبت به دیون جاری شرکت، نسبت سود به فروش شرکت، موجودی انبار و نسبت آن با میزان تولید و نظایر آن ساختار مالی شرکت را مشخص می کند. صحت و سلامت ساختار مالی یک شرکت در افزایش قیمت سهام آن شرکت تأثیر مثبت دارد.
تقاضا برای محصول
نوع کالا یا خدمتی که شرکت مورد نظر ارائه می دهد و کمیت و کیفیت مشتریان شرکت روی قیمت سهام آن تأثیر می گذارد. وقتی که شرکتی کالایی مصرفی تولید می کند که مورد نیاز همگان است بازار مصرف نسبتاً مطمئنی را برای محصول خود دارد (شرکت های نوشابه سازی نمونه بارز این گونه شرکت ها هستند)زیرا هم میزان مصرف کالا توسط یک فرد زیاد است و هم افراد زیادی آن را مصرف می کنند در مقابل کالایی مثل تراکتور را در نظر بگیرید که متقاضیان آن محدودترند و تکرار خرید آن به صورت یک کالای بادوام چند سالی به طول می انجامد و ضمناً متقاضیان آن فقط کشاورزان صاحب زمینی هستند که آن ها هم خریدشان محدود است. روشن است که سهام کارخانجات و شرکت های تولید کننده ی کالای مصرفی در غالب موارد بهتر از سهام کارخانجات تولیدی سنگینی و صنایع مادر هستند.
تغییر در رویه حسابداری یک شرکت
تغییر در روش استهلاک و هم چنین تغییر در روش محاسبه ارزش موجودی ها می تواند در سود و زیان شرکت و در نهایت قیمت سهام تأثیر بگذارد.
مدیریت شرکت
مدیران کارآمد و خوشنام می توانند یک شرکت کوچک و ضعیف را به یک شرکت بزرگ و پیشرو تبدیل کنند و برعکس مدیران ضعیف می توانند شرکت عظیمی را در مدت کوتاهی به خاک سیاه بنشانند. لذا هر تغییری در مدیریت می تواند بر قیمت آن شرکت تأثیر بگذارد. پس وجود یک مدیریت قوی و کارافرین در یک شرکت روی قیمت آن تأثیرگذار است (خسروآبادی،۱۳۸۴).
تصرف، تملک، ادغام
اطلاع از تصرف و تملک شرکت توسط شرکت های دیگر و برعکس. تصرف شرکت دیگری توسط شرکت ، باعث تغییر قیمت سهام می شود.
سود و سیاست های تقسیم سود
یکی از عوامل بسیار مهم بر قیمت سهام، سود شرکت ها می باشند که محور اصلی و تعیین کنننده ی موقعیت یک واحد است. همین سود نیز انتظارات افراد را نسبت به آینده شکل می دهد. البته مسأله مهم دیگری که سرمایه گذاران به آن توجه دارند درجه عدم اطمینان در مورد این سودها و عوامل موثر بر قیمت سهام سرمایه گذاری آنان است. هنگامی که یک شرکت دارای نسبت بدهی غیرمعمول باشد طبیعتاً احتمال عدم پرداخت و بی ثباتی هر سهم نیز بیشتر خواهد بود و درست به همین دلیل است که سرمایه گذاران، بازده بیشتری برای جبران درجه عدم اطمینان آن سهام انتظار خواهند داشت و همین مسأله به نوبه خود می توانند بر قیمت سهام اثر بگذارد (سینایی،۱۳۷۲)..
سهام جایزه و تجزیه سهام
سهام جایزه تعدادی از اوراق صوری است که مالکیت سهامداران در سود انباشته را دلالت می کند و بدون اینکه سهامداران سود نقدی یا دارایی دیگری دریافت نمایند به وی داده می شود. سهام جایزه نوعی سود است بصورت سهام و به جای پول نقد توزیع می شود. این نوع سهام بر اساس تصمیم هیأت مدیره شرکت ها انتشار می یابند. البته چون این عمل افزایش سرمایه محسوب می شود باید به تصویب مجمع عمومی نیز برسد. شرکت ها در عمل از حساب های اندوخته مبالغی را کاهش داده و به همان میزان به حساب سرمایه اضافی منظور می نمایند. این فی نفسه یک تغییر در حساب ها منظور میشود ولی موجبات تغییر در قیمت سهام مربوط را نیز فراهم می کند زیرا معمولاً به تصور افراد، سهام جایزه مترادف با یک خبر خوش تلقی می گردد (سینایی،۱۳۷۲).
[۱] از اينجا تا صفحه ۲۸ از رساله ي مهدي اميرخاني با عنوان “بررسی و ارزیابی علل تغییرات سهام در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران” اقتباس شده است.
» عوامل موثر بر قیمت سهام چیست
عوامل مرتبط با صنعتی هستند که شرکت، در آن صنعت فعاليت می کند. برای مثال، عوامل مرتبط با صنعت سيمان، پتروشيمی خودروسازی، ساختمان وبه طور خاص بر قيمت سهام شرکت های فعال در اين صنايع تاثير می گذارند. اما عوامل مرتبط با صنعت، دقيقا چه هستند.
1. نحوه قيمت گذاری محصولات، نخستين عاملي که بر قيمت سهام شرکت های فعال در يک صنعت تاثير مستقيم دارد، نحوه قيمت گذاری محصولات آن صنعت است. برای مثال، فرض کنيد قيمت محصولات شرکت های خودروسازی بدون دخالت دولت و براساس ميزان عرضه و تقاضا در بازار تعيين شود. طبيعتا انتظار سرمايه گذاران از ميزان درآمد و سودآوری شرکت های،خودروسازی در اين شرايط، متفاوت از زمانی خواهد بود که دولت با هدف تنظيم بازار، مستقيما بر قيمت خودروهای توليد داخل، نظارت کرده و قيمت آن ها را تعيين کند. بنابراين، نحوه قيمت گذاری محصولات در يک صنعت، مي تواند قيمت سهام شرکت های فعال در آن صنعت را تحت تاثير قرار دهد.
2. ميزان عرضه و تقاضا برای محصولات، دومين عامل از مجموعه عوامل مرتبط با صنعت، ميزان عرضه و تقاضا براي محصولاتی است که شرکت های فعال در آن صنعت، توليد مي کنند. برای مثال، رونق صنعت ساختمان سازی در کشور، مي تواند به افزايش تقاضا برای مصالح ساختمانی ازجمله سيمان منجر شده و اين افزايش تقاضا نيز به دليل تاثير مستقيمی که بر ميزان فروش و سودآوری شرکت های سيمانی دارد، افزايش قيمت سهام اين شرکت ها در بورس را بدنبال داشته باشد.
3- رقابتی يا انحصاری بودن صنعت، هراندازه يک محصول انحصاري تر باشد، امکان سودآوری شرکت های توليدکننده آن محصـول بيشتر خواهد بود، زيرا به علت نبود رقيب، توليدکننده مي تواند هر قيمتی را که خواست، برای محصول خود تعيين کند. طبيعتا، با ورود رقبای جديد به يک صنعت و افزايش شدت رقابت در آن صنعت، از ميزان انحصار شرکت ها کاسته شده و سودآوری آن ها نيز کاهش خواهد يافت. بنابراين لازم است سرمايه گذار قبل از خريد سهام يک شرکت، وضعيت حال و آينده صنعت موردنظر را ازنظر ميزان انحصار، احتمال ورود رقبای جديد و تاثير آن بر قيمت سهام شرکت به طور کامل بررسی کند.
4- حجم سرمايه گذاری در صنعت، ميزان سرمايه گذاری های صورت گرفته و جهت گيری دولت و بخش خصوصی درخصوص يک صنعت، مي تواند چشم انداز آينده آن صنعت را تا حد زيادی مشخص کرده و به سرمايه گذاران در تصميم گيری برای خريد يا فروش سهام شرکت های فعال در آن صنعت کمک کند. هر اندازه حجم سرمايه گذاری ها در يک صنعت بيشتر باشد، به معنای آن است که انتظار سودآوری در آن صنعت بيشتر است.
5- وضعيت صنايع مرتبط،يکی از عوامل اثرگذار بر قيمت شرکت ها در صنايع مختلف، وضعيت صنايع مرتبط با صنعت موردنظر است. برای مثال، صنعت فولاد به طور مستقيم با صنايعی مانند استخراج سنگ آهن و همچنين صنعت خودروسازی در ارتباط است، زيرا از يک سو سنگ آهن، اصلی ترين ماده اوليه موردنياز برای توليد فولاد است و از سوی ديگر، محصولات فولادی به طور مستقيم در صنايعی مانند خودروسازی به کار برده ميشود. بنابراين، هرگونه رکود و يا رونق در صنايع قبل و بعد از صنعت فولاد، مي تواند قيمت سهام شرکت های فعال در اين صنعت را تحت تاثير قرار دهد.
6- تحولات فناوری ،سرعت تغيير فناوری در صنايع، از ديگر عوامل اثرگذار بر قيمت سهام حاضر در آن صنعت است. برای مثال، سرعت تغييرات فناوری در صنعت ارتباطات بسيار بيشتر از سرعت تغييرات فناوری در صنعت سيمان است. طبيعتا هر اندازه سرعت تغيير فناوری در يک صنعت بيشتر باشد، ميزان تغييرات قيمت سهام شرکت های حاضر در آن صنعت بيشتر خواهد بود. هم چنين لازم است سرمايه گذار هنگام خريد سهام شرکت هایی که تحولات فناوری در آن ها بسيار سريع است، به اين موضوع توجه داشته باشد که ايا شرکت مذکور، توانایی انطباق سريع با تغييرات فناوری را دارد يا خيرعوامل موثر بر قيمت سهام، عوامل درونی شرکت
در اين قسمت، قصد داريم درباره سومين دسته از عوامل موثر در تعيين قيمت سهام شرکت ها، يعنی عوامل درونی يا اصطلاحا عوامل خرد صحبت کنيم. برخلاف عوامل محيطي و عوامل مرتبط با صنعت، عوامل درونی همان طور که از اسمش هم پيداست، به وضعيت داخلی شرکت مربوط اند. در ادامه، مهم ترين عوامل درونی موثر بر قيمت سهام را برای شما بازگو مي کنيم.
1.ميزان سودآوری شرکت و ثبات آن، بدون ترديد، مهم ترين انگيزه يک سرمايه گذار از خريد سهام شرکت، کسب سود است. برای يک سرمايه گذار بسيار مهم است که شرکتی که سهم اش را خريده، بتواند عملکرد مناسبی داشته و سود قابل قبولی در پايان سال بدست آورد. البته، تداوم روند سودآوری نيز بسيار حائز اهميت است، چرا که از ديد سرمايه گذاران، شرکتی که فقط در يک دوره سود خوبی کسب کند، اما نتواند به اين روند ادامه دهد، گزينه مناسبی براي سرمايه گذاری نخواهد بود. نکته ديگری که بايد مورد توجه قرار گيرد اين است که شرکت ها، در سال های آغازين فعاليت خود، سودآوری چندان بالایی ندارند و به تدريج، روند سودآوری آن ها بهبود مي يابد که لازم است سرمايه گذاران به اين موضوع توجه داشته و با ديد بلندمدت، سودآوری شرکت را مورد ارزيابی قرار دهند.
2- نسبت قيمت به درآمد سهم E.P نسبت P به E از تقسيم کردن قيمت سهم Price به سود ساليانه سهم Earning بدست مي آيد. برای مثال، دو شرکت الف و ب را که هر دو در صنعت ساختمان فعاليت ميکنند و در اغلب شرايط نيز با هم يکسان هستند، درنظر بگيريد. اگر سود سهام هر دو شرکت در پايان سال 100 تومان باشد، اما قيمت سهام شرکت الف در بورس 500 تومان و قيمت سهام شرکت ب، 1000 تومان، شما چه نتيجه ای خواهيد گرفت طبيعتا اولين چيزی که به ذهن ميرسد اين است که با فرض تداوم روند سودآوری، شرکت الف پس از 5 سال، خواهد توانست اصل سرمايه سهام دارانش را از محل سود سهام، تامين نمايد 5=100.500 درحالی که اين مدت در شرکت ب، 10 سال است 10=100.1000 بنابراين، احتمالا شرکت الف در مقايسه با شرکت ب در وضعيت مناسب تری قرار دارد. معمولا در شرايط يکسان، هر اندازه نسبت P به E يک شرکت در مقايسه با ساير شرکت های موجود در آن صنعت کمتر باشد، نشان دهنده ارزنده بودن سهم است.
هم چنين با بررسی نسبت P به E يک شرکت و مقايسه آن با نسبت P به E ساير شرکت هاي فعال در آن صنعت، مي توان دريافت که آيا قيمتی که هم اکنون برای سهم مذکور در بورس تعيين شده، قيمت مناسبی است يا خير البته بايد توجه داشت که نسبت P به E تنها يکی از معيارهای ارزيابی سهم است و نبايد به تنهایی و بدون درنظر گرفتن ساير معيارها، ملاک تصميم گيریی قرار گيرد.
3- قابليت نقدشوندگی سهام، قبلا هم توضيح داديم که يکي از ويژگی هایی يک دارایی خوب، اين است که سريع به پول نقد تبديل شود. سهام نيز به عنوان يک دارایی، از اين ويژگی مستثنی نيست و طبيعتا سهامداران انتظار دارند هر زمان که خواستند، بتوانند سهام خود را فروخته و به پول نقد تبديل کنند. هر اندازه حجم معاملات، دفعات معامله و تعداد سهام معامله شده يک شرکت در بورس بيشتر باشد، نشان دهنده قابليت نقدشوندگی بالایی اين سهم است.
4- وضعيت دارایی ها و بدهی های شرکت، با بررسی صورت های مالی اساسی شرکت ازجمله ترازنامه، می توان شناخت خوبی نسبت به وضعيت مالی شرکت و به خصوص ميزان دارایی ها و بدهی های آن بدست آورد. طبيعتا برای سهامدار، به عنوان فردی که به نسبت سهامش مالک شرکت محسوب می شود، اين موضوع بسيار حائز اهميت است که شرکت، چه دارایی هایی در اختيار دارد، به چه ميزان بدهی دارد و آيا براساس اين حجم دارایی و بدهی، سهام شرکت برای خريد مناسب است يا خير با بررسی ترازنامه و ساير صورت های مالی شرکت، ميتوان اين اطلاعات را بدست آورد.
5- طرح های توسعه شرکت،هر اندازه طرح های توسعه ایی در يک شرکت بيشتر باشد، نشان دهنده رشد و پويایی آن شرکت خواهد بود. بنابراين وجود طرح های توسعه ایی می تواند يکی از نشانه های ارزنده بودن سهام شرکت باشد. البته بايد هدف از انجام طرح توسعه ایی در شرکت و ميزان تاثير آن در فروش و سودآوری شرکت، به طور کامل مورد بررسی قرار گيرد، زيرا همه طرح هاي توسعه ایی به يک اندازه در شرکت تاثيرگذار نيستند، مثلا طرح هایی که براي تعويض ماشين آلات فرسوده يک شرکت اجرا می شود، در مقايسه با طرح هایی که با هدف راه اندازی خطوط توليد جديد اجرا می شود، تاثير کم تری در ميزان سودآوری شرکت دارند.
6. ميزان سهام در دست مردم، هرچه تعداد بيشتری از مردم، سهام دار يک شرکت باشند، وضعيت آن سهم مناسب تر خواهد بود، زيرا اولا همواره خريداران و فروشندگان زيادی برای سهم وجود داشته و در نتيجه، قابليت نقدشوندگی سهم در بورس افزايش مي يابد و ثانيا امکان دستکاری قيمت سهم توسط گروهی خاص از سهام داران، کاهش مييابد. به آن بخش از سهام شرکت که در اختيار تعداد زيادی سرمايه گذاران قرار دارد، سهام شناور آزاد گفته می شود.
7.ترکيب سهام داران شرکت، وجود برخی نهادها و سازمان های بزرگ به عنوان سهام داران عوامل موثر بر قیمت سهام عمده يک شرکت، می تواند به عنوان نقطه قوت برای سهام آن شرکت محسوب شود، زيرا سهام داران عمده در شرايط خاص می توانند با حمايت از سهم، مانع از افت قيمت سهام و در نتيجه، ضرر و زيان سهام داران شوند. البته وجود سازمان ها و نهادها در ترکيب سهامداری يک شرکت، لزوما به معنای حمايت آنان از سهم نيست و بايد عمل کرد گذشته سهام داران عمده در اين خصوص مورد بررسی قرار گيرد.
دیدگاه شما