برنده سرمایه‌گذاری


برنده سرمایه‌گذاری

دنیای اقتصاد : بورس تهران درحالی سال 98 را با رکوردهای قابل توجهی پشت سر گذاشت که ثبت بازدهی 187درصدی، پیشتازی این بازار را در میان دیگر بازارهای موازی رقم زد. در این سال صندوق های سرمایه گذاری نیز مطابق با روال معاملاتی خود، توانستند روندی همگام با شاخص کل بورس و در بعضی موارد با بازدهی بیشتر از این نماگر را به نمایش گذارند. به طوری که نه تنها تمامی صندوق های فعال در بازار سال 98 را سبزپوش سپری کردند، بلکه 39درصد از این نهادهای مالی توانستند بازدهی به مراتب بیشتری از شاخص کل بورس را نصیب سهامداران کنند. به طوری که در این میان حتی سودی بالغ بر 357درصد نیز در کارنامه سال گذشته صندوق های مزبور مشاهده شد.

برخی از خدمات سایت، از جمله مشاهده متن مطالب سال‌های گذشته روزنامه‌های عضو، تنها به مشترکان سایت ارایه می‌شود.
شما می‌توانید به یکی از روش‌های زیر مشترک شوید:

در سایت عضو شوید و هزینه اشتراک یک‌ساله سایت به مبلغ 700,000ريال را پرداخت کنید.
همزمان با برقراری دوره اشتراک بسته دانلود 100 مطلب از مجلات عضو و دسترسی نامحدود به مطالب روزنامه‌ها نیز برای شما فعال خواهد شد!
پرداخت از طریق درگاه بانکی معتبر با هریک از کارت‌های بانکی ایرانی انجام خواهد شد.
پرداخت با کارت‌های اعتباری بین‌المللی از طریق PayPal نیز برای کاربران خارج از کشور امکان‌پذیر است.

به کتابخانه دانشگاه یا محل کار خود پیشنهاد کنید تا اشتراک سازمانی این پایگاه را برای دسترسی همه کاربران به متن مطالب خریداری نمایند!

نصاب کامپیوتری که سرمایه‌گذار “برنده باش” شد!

نادر فتوره‌چی در توییتر نوشت: آیا کسی می‌تواند توضیح دهد که سجاد خواجه علیجانی، که در سال ۸۹ با پدرش در نارمک یک مغازه تجهیزات کامپیوتری و نصب ویندوز داشته، چگونه در کمتر از ده سال به ثروتی رسید که سرمایه‌گذار مسابقه «برنده‌باش» و جشنواره فیلم فجر و سه فیلم سینمایی شود؟

کاش محسن مالجو (نفر اول از راست) که برادر آقای محمد مالجو، نظریه پرداز بزرگ «اقتصاد سیاسی» و داماد سابق خلخالی است، بتواند به ما در فهم راز موفقیت آقا سجاد کمک کند!

این آقا سجاد لابد به سینما خیلی علاقه داشته که علاوه بر اسپانسری جشنواره فجر، سرمایه‌گذار فیلم رحمان ۱۴۰۰، ما همه با هم هستیم(کمال تبریزی) و … شده.

جشنواره فجر اصلا چرا باید اسپانسر داشته باشد؟ یعنی جمهوری اسلامی،برای برگزاری جشنواره‌ای که آن را «ویترین فرهنگی»ش در عرصه بین‌المللی میداند بودجه ندارد و باید سجاد دار و ندار مغازه نصب ویندوزشان را بیاورد وسط؟

دسته‌جمعی باید از او خواهش کنیم «سمینار موفقیت» بگذارد. بیل گیتس خالق ویندوز هم نتوانسته ظرف ده سال، به اندازه این نصاب ویندوز پول دربیاورد.

برندگان و بازندگان جنگ اوکراین

برندگان و بازندگان جنگ اوکراین

اگر پوتین نتواند عملیات ویژه خود را ظرف چند روز کوتاه آینده با موفقیت کامل و ضمن پشتیبانی قابل توجهی از سوی مردم اوکراین به ثمر بنشاند، پیروزی یا شکست نظامی برای شخص او یک ناکامی به حساب خواهد آمد.

بسیاری از ناظران انتظار نداشتند که روسیه به رغم آرایش ۱۹۰ هزار نفری نیروی نظامی در مرز با اوکراین تصمیم به حمله همه جانبه به این کشور بگیرد. بیشتر محتمل به نظر می‌رسید که هدف حمله، محدود به منطقه دونباس و دو استان سر به شورش برداشته‌ای لوهانسک و دونتسک باشد که بعد از وقایع سال ۲۰۱۴ مورد حمایت روسیه قرار داشتند و به دلیل برخورداری از اکثریت روس تبار آماده بودند که با هزینه اندکی از جانب روسیه استقلال خود را بدست آورند. حتی در این صورت هم بدون یک دستاویز موجه انجام یک حمله نظامی در نقض آشکار قوانین بین‌المللی با ساده‌ترین درس‌هایی که باید روسیه از جنگ‌های غرب در دهه‌های اخیر می‌گرفت، تعارض داشت. با این وجود، پوتین تمام این محاسبات را به هم زد و در غیرعاقلانه‌ترین اقدام ممکن، تصمیم به تهاجم گسترده به اوکراین بدون فراهم کردن مقدمات حقوقی کافی برای مشروعیت بخشیدن به آن گرفت. اکنون با گذشت نزدیک به یک هفته از آغاز این نبرد به رغم تلفات چشمگیر طرفین و خرابی‌های به بار آمده، به نظر می‌رسد حق با عقلانیتی بود که امتناع از یک حمله گسترده را پیش‌بینی می‌کرد. روسیه تا امروز از رسیدن به اهداف کامل بازمانده و حتی به آن نزدیک هم نیست. طولانی شدن جنگ فراتر از جدول زمانی مطلوب شده روسیه نه تنها به اوکراین کمک کرد که شوک اولیه ناشی از این حمله را پشت سر بگذارد و به تدریج سامان دهی تازه‌ای را برای مقاومت در برابر متجاوزان آغاز کند بلکه کشورهای غربی و ایالات متحده را که در روزهای نخست آماده تخلیه مقامات اوکراین به مناطق و کشورهای امن بودند، به آرامی گام‌های کم و بیش مؤثری را در تشکیل ائتلافی برای منزوی کردن روسیه از جمله از طریق صدور قطعنامه محکومیت روسیه در مجمع عمومی ملل متحد، وضع تحریم‌های اقتصادی و حمایت سیاسی و لجستیک از اوکراین برداشتند. هیچکدام از این اقدامات احتمالاً نخواهد توانست براحتی روسیه را به عقب برگرداند اما دستکم پیروزی آسان و بی‌دردسر روسیه را هم ناممکن می‌کند. برای پیش‌بینی نتیجه نهایی جنگ زود است اما تا همین امروز هم این جنگ به رغم آنکه تا روشن شدن همه ابعاد و نتایج آن فاصله زیادی داریم، برندگان و بازندگانی داشته است.

برندگان

چین: حداقل از سال ۲۰۱۲ که ایالات متحده استراتژی چرخش به آسیا را به میان کشید، از تمرکز بیش از حد نظامی آمریکا بر شمال شرق آسیا و احتمال وقوع درگیری نظامی نگران بوده است. بحران اوکراین با تشدید تنش در اروپا خواه ناخواه ولو موقتاً مانع از آن می‌شود که آمریکا با خیالی آسوده راهی مقابله با چین شود. پکن هوشمندانه ضمن مخالفت با تحریم روسیه از ایستادن تمام قد در کنار آن خودداری کرده تا از پیامدهای تشدید تنش غرب و روسیه نیز در امان بماند. بعلاوه، با ایستادن در کناری می‌تواند از مواهب تحریم روسیه شامل وابستگی بیشتر آن به پکن بهره‌مند شود. حمله روسیه به اوکراین آزمایشگاه مینیاتوری جنگی است که با حمله چین به تایوان می‌تواند رخ دهد با این تفاوت که چین با در اختیار داشتن موقعیت جغرافیایی بهتر، اقتصاد نیرومندتر و نفوذ بین‌المللی بیشتر، فاقد نقاط ضعفی است که روسیه را در این بحران رنج داده برنده سرمایه‌گذاری است. در پایان بهره‌مندی چین از این جنگ در صورتیکه بتواند به نحوی نقش می‌انجی را در خاتمه آن ایفا کند، به کمال خواهد رسید.

آلمان: شاید اگر جنگ اوکراین موجب اختلال انتقال گاز روسیه به اروپا می‌شد، صحبت از آلمان به عنوان یکی از برندگان این جنگ موضوعیت نداشت؛ اما روسیه و اوکراین آگاهانه و البته به دلایل مختلف، مانع ازمسدود شدن لوله‌های انتقال انرژی به اروپا شده‌اند. با این وجود آلمان فرصت پیدا کرد که ضمن افزایش نقش آفرینی سیاسی در این بحران، با اختصاص ۱۰۰ میلیارد یورو به بودجه دفاعی کاری را در تقویت قوای نظامی خود انجام دهد که در شرایط عادی می‌توانست به تشدید نگرانی کشورهای اروپایی از بازخیزی نظامی آلمان منجر شود.

آمریکا: چندپارچگی اروپا بعد از فروپاشی اتحاد شوروی و در غیاب تهدید مشترکی که کشورهای اروپایی را حول آن گردهم بیاورد، یکی از مهمترین دلایلی بود که در دهه‌های اخیر از احساس نیاز اروپا به چتر حمایتی آمریکا و در نتیجه تبعیت اروپا از دستورکار امنیتی واشنگتن کاسته بود. اعاده ترس از یک روسیه‌ی گسترش طلب یکبار دیگر نیاز اروپا به ایالات متحده را برای دفاع از قاره یادآوری کرد. به همین ترتیب، تاکنون آمریکا توانسته است هدایت مجازات علیه روسیه را با کمترین تعهد به دفاع مستقیم از اوکراین به منظور تضعیف این قدرت سرکش علیه ایالات متحده بر عهده بگیرد. در صورت تداوم تنش و لزوم گسترش تحریم‌ها به بخش انرژی، آمریکا در کوتاه مدت تنها جایگزین واردات گاز ال. ان. جی به اروپاست که به رغم بهای بالاتر می‌تواند مشتریان آماده‌ای را در اروپا پیدا کند. حتی اگر این بحران بزودی خاتمه بیابد، حمله به اوکراین زنگ‌های هشدار را به صدا درآورده و احتمالاً تلاش برای مستقل کردن هرچه بیشتر اروپا از انرژی روسیه ادامه پیدا خواهد کرد که برای آمریکا علاوه بر مزیت تضعیف روسیه، خبر از بازارهای پررونق‌تر می‌دهد.

ناتو: بسیاری در غرب به این یاور رسیده‌اند که سازمان پیمان آتلانتیک شمالی به عنوان تنها تشکیلات دفاعی بین‌المللی در اروپا به دلیل فقدان تهدیدات حیاتی مشترک و تنوع یافتن این تهدیدات، کارآمدی خود را در دفاع دسته جمعی از دست داده است. تنها چند ماه پس از آنکه امانوئل مکرون مرگ مغزی ناتو را یادآوری کرد، حمله روسیه به وحدت دوباره ناتو و نشانه‌گیری نوک پیکان آن به سمت شرق جان دوباره بخشید. هنوز نمی‌دانیم که ناتو یا نیروی دفاعی مستقل اروپایی کدامیک آینده سیر نظامی این قاره را شکل خواهد داد اما تا بدین‌جا ناتو یک گام جلوتر ایستاده و این موضوع بیش از هر کس برای اعضای شرقی و مجاور آن با روسیه و البته آمریکایی که در متقاعد کردن اعضای اروپایی به پرداخت حق السهم خود در این سازمان ناکام مانده بود، سودمند است.

اتحادیه اروپا: نه شاید به اندازه ناتو ولی اتحادیه اروپا هم هویت خود را تا حد زیادی مرهون جداسازی با روسیه است. اتحادیه اروپا که خود را بواسطه تأکید بر ارزش‌هایی مانند لیبرال دموکراسی، حقوق بشر، چندجانبه گرایی و تعهد به قوانین بین‌المللی ابرقدرت هنجاری قرن ۲۱ می‌داند، در برابر روسیه در قطب مخالف این ارزش‌ها می‌تواند یکبار دیگر ضرورت و اهمیت خود را بازسازی کند. درخواست چندین باره زلینسکی برای عضویت در اتحادیه ولو در کوتاه مدت مورد اعتنا قرار نگیرد اما همچنان اتحادیه اروپا را به مثابه دنیایی جایگزین و متفاوت از آنچه روسیه به ملت اوکراین ارائه می‌دهد زنده نگه می‌دارد.

بایدن: بعد از خروج مفتضح آمریکا از افغانستان و شاید در موازات احیای توافق هسته‌ای با ایران، مدیریت بحران اوکراین از جمله وقایعی در سیاست خارجی خواهد بود که از دولت بایدن به میراث خواهد ماند. بایدن خوش شانس هم هست که از یک توافق دوحزبی درباره گزینه‌هایی که دولت آمریکا برای مقابله با اقدامات روسیه در اوکراین در پیش رو دارد، بهره می‌برد. حتی جمهوری خواهان هم به گزینه نظامی فکر نمی‌کنند و تنها اقلیتی از آن‌ها معتقدند که برنده سرمایه‌گذاری دامنه تحریم‌هایی که آمریکا می‌تواند وارد کند باید صرف نظر از آسیبی باشد که متحدان آمریکا از جمله اروپا ممکن است بخاطر چنین دامنه گسترده‌ای از تحریم‌ها متحمل شوند. بایدن تا امروز توانسته رهبری مؤثری را در متحد کردن شرکای آمریکا به هدف منزوی کردن روسیه و بکارگیری حداکثری تحریم‌های ممکن به نمایش بگذارد. هرچند این قضاوت با مشاهده نتیجه غایی در هفته‌ها و ماه‌های آینده ممکن است با شکست احتمالی اوکراین در این جنگ تغییر کند.

سازمان ملل متحد: ناتوانی این سازمان در حل و فصل مناقشات بین‌المللی در دهه‌های اخیر و شکست در دفاع از ارزش‌هایی که بر اساس آن بنا شده، تقریباً امیدها به اثربخشی آن را حداقل در دید ملت‌هایی که ساده انگارانه این سازمان را نوعی حکومت جهانی عدالت گستر میشمردند از میان برده بود. بدون تردید امروز هم تحرک بیشتر سازمان ملل متحد در حالیکه بطور جانبدارانه‌ای از جانب غرب و علیه روسیه فعال شده کمکی به بهبود چهره مخدوش آن نمی‌کند ولی این به معنای لزوم نادیده گرفتن همین مقدار از موفقیت جزئی به ویژه بعد از صدور قطعنامه غیرالزام‌آور مجمع عمومی در محکومیت روسیه هم نیست.

اوکراین: هرچند در نگاه اول اوکراین قربانی جاه طلبی روسیه و بی‌میلی غرب به دفاع از آن شد اما با نگاهی دوربینانه‌تر، اوکراین خود را طرف قربانی و آسیب‌پذیری معرفی کرده که بهای تلاش برای تعیین سرنوشت خود را می‌پردازد. تنها حمله مستقیم روسیه می‌توانست ادعای کیف را در ضرورت عضویت در ناتو اثبات کند. شاید هرگز این اتفاق نیفتد اما گوشزد کردن اهمیت تأمین امنیت برای اوکراین می‌تواند مشروعیت چانه زنی‌های آن را با روسیه به هدف گرفتن تضمین‌های امنیتی در حالیکه مورد حمایت غرب نیز قرار داشته باشد، افزایش دهد.

زلینسکی: به ندرت کسی در روسیه و شاید غرب تصور می‌کرد که رئیس جمهور جوان و نحیف اوکراین که سابقه‌ای در مدیریت جنگ ندارد، یارای ایستادگی در برابر ارتش قدرتمند روسیه را داشته باشد اما برخلاف این انتظارها او نه تنها موفق به ایستادگی در برابر روسیه شد بلکه به شکل زیرکانه‌ای جنگ روانی مؤثری را هدایت کرد. اگر در روزها و هفته‌های آینده همچنان موفق به مقاومت باشد، می‌تواند به محبوبیت خود تا سال‌های آتی در قدرت اطمینان پیدا کند.

سبزها: با برانگیخته شدن احساسات عمومی در اروپا توأم با احساس ناتوانی از مقابله با یک روسیه گسترش طلب که مهمترین تأمین‌کننده انرژی اروپا هم هست، تمایل به استفاده از منابع جدید انرژی چه از طریق جایگزین و متنوع کردن واردات و چه با سرمایه‌گذاری بیشتر در تسریع توسعه انرژی‌های جایگزین افزایش یافته است. این می‌تواند برای طرفداران محیط برنده سرمایه‌گذاری زیست در اروپا و شرکت‌هایی که برای تولید انرژی‌های پاک سرمایه‌گذاری می‌کنند، یک موهبت باد آورده باشد.

تولیدکنندگان انرژی: ترس از کمبود ناگهانی نفت در بازارهای جهانی و یا شعله ور شدن جنگ میان قدرت‌های غربی و روسیه به افزایش قابل توجه و کم سابقه بهای نفت خام در بازارها تا ۱۲۰ دلار در هر بشکه، فرصتی را برای تولیدکنندگان نفت فراهم کرده تا پول‌های بیشتری بدست بیاورند. به همین ترتیب عدم قطعیت درباره ثبات دسترسی گاز روسیه در اروپا نیز موجب بالا رفتن ۶۰ درصدی بهای گاز در اروپا شد. با این حال، این نوسانات ممکن است کوتاه مدت باشند؛ به خصوص اگر بزودی راه حلی برای بازگرداندن ثبات به مناقشه روسیه و اوکراین پیدا شود.

رمزارزها: تحریم اقتصادی روسیه و سقوط روبل برخی از شهروندان روسی را تشویق کرده که به هدف حفظ ارزش دارایی خود به رمزارزها روی بیاورند. طی مدت کوتاهی ارزش بیت کوین به بیش از ۴۴ دلار افزایش یافت و ارزهای مشابه مانند اتروم، ریپل و سولانا نزدیک به ۲ درصد افزایش ارزش داشتند. رمز ارزها ابزار انتقال کمک‌های مالی به اوکراین هم بوده‌اند؛ با این وجود بی‌اعتمادی به ارزهای دیجیتال هنوز چشمگیر است و شاید این رونق دوام چندانی نداشته باشد اما در کوتاه مدت، روزهای خوبی را پشت سر می‌گذارند.برنده سرمایه‌گذاری

واقع‌گرایی: شاید مهمترین برنده جنگ اوکراین مکتب واقع‌گرایی در روابط بین‌الملل بود. در سال‌های بعد از فروپاشی اتحاد شوروی و شایع شدن جهانی شدن‌های ارتباطی و مالی، بسیاری در گوشه و کنار جهان به این نتیجه رسیدند که عصر واقع‌گرایی و تأکید بر سیاست قدرت به پایان رسیده و جای خود را به همکاری‌ها و رقابت‌های اقتصادی و درهم تنیدگی‌های مالی داده است. بنا به این عقیده، جنگ میان قدرت‌های بزرگ، داستان‌هایی متعلق به گذشته‌های دور است و منازعات بین‌المللی به قلمروهای دور افتاده، جوامع کمتر توسعه یافته و جنگ‌های کوچک محدود خواهند شد. ظهور چین و بیم از جنگ آگاهانه یا ناخواسته میان چین و آمریکا بر سر تایوان به این رویاپردازی خاتمه داده بود اما جنگ درون اروپا که یک طرف آن یک قدرت بزرگ ایستاده باشد، مسأله دیگری است. به رغم همه پیشرفت‌ها و تغییرات رخ داده در نظام جهانی، همچنان رقابت میان قدرت‌های بزرگ به هدف کسب، حفظ و نمایش قدرت، پویایی کانونی در سیاست بین‌الملل است و همراه با مفاهیم جانبی آن مانند موازنه قوا، بازدارندگی و مهار تا آینده قابل پیش‌بینی باقی خواهد ماند.

بازندگان

برخلاف لیست نسبتاً بلندبالای برندگان جنگ اوکراین، لیست بازندگان چندان طولانی نیست اما همان‌قدر مهم است.

روسیه: حتی اگر روسیه در نبرد نظامی به پیروزی برسد، بعید است که فاتح نهایی جنگ لقب بگیرد. احتمالاً روسیه به چیزی بیش از یک جنگ پرهزینه با تلفات بالا و دستاوردهای ناچیز و غالباً نامشروع نخواهد رسید؛ با اقتصادی تحت تحریم و بلحاظ سیاسی منزوی که متعاقب از دست دادن اندک قدرت نرم خود باید با آن دست و پنجه نرم کند. کشورهای اروپای شرقی و آسیای مرکزی که تاریخ را یکبار دیگر به یاد می‌آورند، انگیزه بیشتری دارند که اتحاد میان خود و قدرت‌های بزرگ رقیب با روسیه را تحکیم کنند. اعتماد بین‌المللی به روسیه نه تنها برای سرمایه‌گذاری اقتصادی بلکه در روابط سیاسی به کمترین حد خود خواهد رسید. به صدا درآمدن زنگ‌های هشدار در غرب و تلاش برای محاصره و مهار روسیه، کشوری را که می‌توانست کناری بایستد و از تقلای غرب برای متوازن کردن چین بهره ببرد به مرکز سیبل غرب تبدیل می‌کند و در بهترین حالت، مانع از آن می‌شود که آزادانه از یک دنیای چندقطبی با توزیع پراکنده‌ای از توجهات به مناطق مختلف جهانی منتفع شود.

پوتین: اگر روسیه نتواند جنگ را با اهداف تعیین شده‌اش پیروز شود، نه تنها بین بانکداران، تجار و دیگر نخبگان سیاسی و اقتصادی بخاطر تصمیم نادرست و پرهزینه سرزنش خواهد شد بلکه شاید محبوبیت خود را در میان مردم عادی روسیه که او را قهرمان بازسازی موفق کشورشان بعد از پشت سر گذاشتن سال‌های پرآشوب دهه ۱۹۹۰ می‌شناختند، تا اندازه زیادی از دست بدهد. او اکنون از منظر جهانی هم یک دیکتاتور عصبی، قانون شکن، غیرقابل اعتماد و پیش‌بینی ناپذیر است و شاید تا همین امروز هم اراده‌ای مصمم‌تر از قبل را برای سرنگونی حکومت‌اش در غرب بسیج کرده باشد. حتی اگر فرض کنیم که روسیه در این جنگ به پیروزی برسد، همچنان هزینه سنگینی بابت آن پرداخت خواهد کرد و ناگزیر به تحمیل کردن تلفاتی از میان هم‌کیشان اسلاو خود خواهد بود که به سختی می‌تواند حمایتی از میان مردم روسیه به همراه داشته باشد. اگر پوتین نتواند عملیات ویژه خود را ظرف چند روز کوتاه آینده با موفقیت کامل و ضمن پشتیبانی قابل توجهی از سوی مردم اوکراین به ثمر بنشاند، پیروزی یا شکست نظامی برای شخص او یک ناکامی به حساب خواهد آمد.

جنگ‌ها به دشواری پیش‌بینی‌پذیر هستند و شاید در روزها و هفته‌های آینده برندگان و بازندگان بیشتری جایی در این لیست پیدا کنند.

فنرسازي زر سيستان برنده مناقصه تأمين قطعات راه‌آهن چابهار-زاهدان شد / سرمايه‌گذاري گروه سايپا در مناطق كم برخوردار كشور / امضاء تفاهم‌نامه همكاري بين فنرسازي زر سایپا و قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبياء

حزب الله:مدیرعامل گروه فنرسازی زر سايپا گفت: فنرسازی زر سيستان در مناقصه تأمين قطعات مورد نياز خط آهن چابهار-زاهدان به ارزش ۴۰ ميليارد تومان در مقابل سایر تولیدکنندگان برنده شد.

فنرسازي زر سيستان برنده مناقصه تأمين قطعات راه‌آهن چابهار-زاهدان شد / سرمايه‌گذاري گروه سايپا در مناطق كم برخوردار كشور / امضاء تفاهم‌نامه همكاري بين فنرسازي زر سایپا و قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبياء

به گزارش شبکه خبری تحلیلی حزب الله ، بیت‌الله رضایی درباره حضور فنرسازي زر سايپا در پروژه ملی تأمين قطعات راه‌آهن چابهار-زاهدان، تصريح كرد: در مدت 6ماه قطعات مورد نياز اين خط‌آهن استراتژيك كه قابل توسعه به كشورهاي همسايه است، توليد خواهد شد، البته مجموعه زر اين توان را داشت كه در مدت ۶ ماه قطعات را توليد كند، ولي به لحاظ شيوع ويروس كرونا و ساير عوامل تاثيرگذار بر توليد، حداكثر زمان تحويل ۸ ماه در نظر گرفته شده است.
وي با بيان اينكه راه‌اندازي پروژه ملي راه‌آهن چابهار-زاهدان می‌تواند منجر به رونق صادرات كالا از بندر چابهار شود، افزود: با تعميم قوانين منطقه آزاد به بنادر چابهار كه مزيت هاي متعددي دارد، مي توان اين پروژه را با سرعت بيشتري گسترش داد.
رضايی با بيان اينكه تفاهم‌نامه همكاري بين فنرسازی زر سایپا و قرارگاه خاتم‌الانبياء براي انجام پروژه خط آهن چابهار-زاهدان امضاء شده است، تصريح كرد: قبل از آنكه فنرسازي زر سيستان بخواهد وارد اين پروژه شود، شركت های از كشورهای چين و تركيه برای تأمين قطعات خط‌آهن ياد شده اعلام آمادگی كرده بودند، اما از آنجا كه كشور در توليد قطعات مورد نياز ريل به خوكفايي رسيده است و مشكلي در تأمين اين قطعات وجود ندارد، فنرسازي زر سيستان موفق به حضور در اين پروژه استراتژيك شد.
مدیرعامل گروه فنرسازی زر سايپا گفت: كارگاه مورد نياز ساخت قطعات ريل چابهار-زاهدان تجهيز شده است و از سويی بخشی از قطعات مورد نياز ساخته شده است تا سرعت در تأمين قطعات افزايش پيدا كند، از اين‌رو مجموعه فنرسازي زر سيستان آمادگي دارد تا در صورت نياز كشور حجم توليد خود را افزايش دهد.
وي با بيان اينكه ظرفيت توليد قطعات ريل در كارخانه فنرسازي زر سيستان بيش از 3 میلیون قطعه در سال است، خاطرنشان كرد: براي پروژه ملي راه آهن چابهار- زاهدان، يك ميليون و 350 هزار قطعه توليد خواهد شد. همچنین این شرکت علاوه بر پروژه چابهار- زاهدان قراردادهای دیگری با سایر شرکت ها در دست اجرا دارد.
رضايی اذعان داشت: تمام مواد اولیه براي ساخت قطعات ريل داخلی است و از استان های مختلف تأمین می شود، لذا هيچ وابستگي خارجي در اين صنعت وجود ندارد.
وی گفت: شرکت فنرسازی زر سایپا در راستای افزایش ظرفیت تولید فنرسازی زر سیستان (تولیدکننده قطعات ریلی)به صورت آزمايشي خط جديد تولید یوبولت را برای تأمین خودروساز در زر تهران فعال کرده تا پس از گذر از مرحله آزمایش، خط تولید مذکور به زاهدان منتقل شود.
وي در پاسخ به اين سوال كه آيا احداث فنرسازي زر در سيستان (توليدكننده فنرهاي پابند ريل است) توجيه اقتصادي داشته است، اظهارداشت: تا قبل از نیمه اول سال ۹۸ اين مجموعه زیان‌ده بود اما در نیمه دوم سال گذشته هزينه و سود برابر شد ولي اكنون اين مجموعه به سوددهي كامل رسيده است، اميدواريم با افزايش سفارش هاي داخلي و خارجي فعاليت هاي خود را توسعه دهيم.
مدیرعامل گروه فنرسازی زر سايپا گفت: يكي از اقدام هايی كه در گروه فنرسازي صورت گرفته همكاري با مجموعه هاي دانش بنيان است، خوشبختانه اقدامات به گونه اي است كه مي توان مدعي شد در آينده اي نزديك در تمام حوزه هاي مربوط به ماشين آلات و تجهيزات توليد فنر به خودكفايي مي رسيم.
وي با بيان اينكه هدف گروه فنرسازی زر سايپا بومي سازي قطعات، استفاده از توان مجموعه‌هاي دانش بنيان و بكارگيري افراد متخصص در اين صنعت است، تصريح كرد: گروه خودروسازي سايپا در راستاي ايجاد اشتغال، كمك به رونق مناطق كم برخوردار اقدام به سرمايه گذاري در زاهدان كرد.
گفتني است، فنرسازي زر شامل سه كارخانه توليدي در شهرهاي تهران، گلپايگان و زاهدان است، كارخانه مركزي و اصلي در تهران بوده و توليد انواع فنرهاي تخت و پارابوليك را بر عهده دارد، واحد صنعتي گلپايگان انواع ميل موج گير، تورشن بار و فنر لول را توليد مي کند و در اين ميان كارخانه زر سيستان توليد كننده فنرهاي پابند ريل است.
شركت فنرسازي زر در سال ۱۳۴۲ به صورت شركت سهامي خاص با ظرفيت توليد هزار تن انواع فنر تخت تأسيس شد، محصولات شركت در ابتداي امر جهت برطرف كردن نياز بازار قطعات يدكي كفايت مي‏ كرد، اما با توجه به نياز روزافزون بازار يدكي و كارخانجات توليدكننده خودرو، در سال ۱۳۵۵ ظرفيت اين كارخانه توليدي سالانه به ۱۲ هزار تن رسيد. از سوي اين كارخانه كه ۴۰ سال نوسازي نشده بود اكنون به روز شده است و توان توليدي آن رو به ارتقاء است.

سرمایه‌گذاری خارجی برگ برنده اقتصاد ایران

«یک ماهی می‌شود که هیچ هیأت تجاری به ایران نیامده است.» این جمله را رئیس کمیسیون سرمایه‌گذاری اتاق بازرگانی می‌گوید و ادامه می‌دهد: در روزهای نخست برجام هیچ روزی نبود که سالن کنفرانس پارلمان بخش خصوصی خالی از هیأت تجاری باشد؛ اما با روی کار آمدن ترامپ شرایط رفته رفته بدتر شد و در ٤ ماه گذشته تعداد رفت و آمد هیأت‌های تجارتی به تعداد انگشتان دست کاهش داشته است.

سرمایه‌گذاری خارجی برگ برنده اقتصاد ایران

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شهروند، آن‌گونه که آمارها نشان می‌دهد از ٢٣,٥‌میلیارد مجوز سرمایه‌گذاری صادر‌شده بعد از برجام فقط ١.٥‌میلیارد دلارش مربوط به ٤ ماه گذشته بوده که از تردید غول‌های صنعتی برای حضورشان در ایران حکایت می‌کند. حالا قرار است ظرف چند روز آینده ترامپ آخرین تصمیمات ایالات متحده آمریکا را درخصوص مواضعش نسبت به برجام و رفتن و ماندنش اعلام کند. سلیمی می‌گوید: قطعا اگر رئیس‌جمهوری جمهوریخواه آمریکا به تعهدات خود در توافق برنده سرمایه‌گذاری هسته‌ای پایبند باشد، سرمایه‌گذاران آمریکایی با خیال راحتی نسبت به حضور در ایران اقدام خواهند کرد. در این میان فعالان اقتصادی‌ای هستند که معتقدند نباید روابط اقتصادی را به روابط سیاسی گره زد. جمشید عدالتیان در این‌باره گفته است این‌که بعضی‌ها فکر می‌کنند چون رابطه سیاسی چین با ما خوب است پس الزاما به لحاظ اقتصادی نیز از ما حمایت می‌کند کاملا غلط است. هر کشوری به دنبال سود است، اگر ما بتوانیم امنیت سرمایه‌گذاری را تضمین کنیم، هر کشوری به سمت ما می‌آید.

٥٠‌میلیارد دلار سرمایه‌گذاری در هر ‌سال

سرمایه‌گذاری خارجی در حالی این روزها با اما و اگر همراه شده که دولت رشد ٨‌درصدی را در برنامه ششم هدف‌گذاری کرده است؛ هدفی که جز با اتکا به منابع خارجی دست‌یافتن به آن امکان‌پذیر نیست. گویا دستیابی به سرمایه‌گذاران خارجی به گره کوری تبدیل شده، گرهی که بازکردنش از اصلاح قوانین و مقررات گرفته تا شفافیت در تمامی بخش‌های اقتصاد ایران را به‌عنوان ابزار کار در کنار هم نیاز دارد. در این میان فعالان بخش خصوصی بر این باورند که با اجرایی‌شدن برجام البته بخشی از راه برای برداشتن این موانع طی شده؛ اما هنوز هم دست‌اندازهای بسیاری وجود دارد تا با برداشته‌شدنشان سرمایه‌گذاران خارجی قانع شوند که ایرانی‌ها، شرکای خوبی برای فعالیت هستند. آن‌گونه که رئیس کمیسیون سرمایه‌گذاری اتاق بازرگانی اعلام کرده بعد از برجام تاکنون ٢٣,٥‌میلیارد دلار مجوز سرمایه‌گذاری صادر شده که از رشد قابل ملاحظه‌ای در مقایسه با سال‌های گذشته برخوردار است؛ اما هنوز اوضاع‌مان بد است.

هر چند که ورود بیش از ۱۲‌میلیارد دلار سرمایه‌ مستقیم خارجی به کشورمان در‌ سال ۲۰۱۶ باعث شد نام ایران در فهرست برترین‌های جذب سرمایه خارجی منطقه خاورمیانه قرار گیرد اما این میزان سرمایه با توجه به ظرفیت‌های موجود در ایران، کارگران ارزان، نرخ سوخت پایین، بازار ٤٥٠‌میلیون نفری خیلی کم است. حداقل میزان سرمایه‌گذاری در ایران باید چیزی حدود ٥٠‌میلیارد دلار در‌ سال باشد. شاید در نگاه اول این رقم بسیار بالا به نظر برسد اما اگر با سرمایه‌گذاری ٢٠٠‌میلیارد دلاری کشورهایی همچون چین مقایسه کنیم، درمی‌یابیم که دست‌یافتن به آن چندان هم دور از انتظار نیست.

ایران، رتبه دوم خاورمیانه

در گزارشی که توسط نشریه «فایننشال تایمز» منتشر شده است، ایران به لحاظ ارزش سرمایه‌های خارجی جذب‌شده با جذب ۲/ ۱۲‌میلیارد دلار سرمایه مستقیم خارجی، توانسته است پس از مصر در رتبه دوم جذب سرمایه در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا قرار گیرد و همچنین به لحاظ تعداد پروژه‌های سرمایه‌گذاری‌شده، نام ایران که یکی از تازه‌واردهای این فهرست است در جایگاه ششم قرار گرفته است. این در حالی است که در کل جهان جریان «سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی» در‌ سال ۲۰۱۶ روند کاهشی را تجربه کرده است. در این رتبه‌بندی جهانی که به تفکیک مناطق مختلف جهان ارایه شده است، سرمایه‌گذاری در حوزه‌های بکر و دست نخورده که اصطلاحا به آنها «حوزه‌های گرین‌فیلد» یا «حوزه‌های سبز» گفته می‌شود ملاک رتبه‌بندی قرار گرفته و روند آن در کل جهان رو به بهبود است. بر این اساس، در‌ سال ۲۰۱۶ هند بالاتر از کشورهایی همچون چین و آمریکا و بدون تغییر نسبت به ‌سال گذشته در رده نخست جذب «سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی حوزه‌های سبز» ایستاد.

سهم ٦٠‌درصدی اروپایی‌ها از سرمایه‌گذاری خارجی

بازار سرمایه‌گذاری در اروپا اشباع شده و غول‌های صنعتی آن به دنبال جایی برای حضور در آن هستند. سهم بیش از ٦٠‌درصدی اروپایی‌ها از مجوزهای صادر‌شده برای سرمایه‌گذاری خارجی نشان می‌دهد که آنها تمایل بیشتری از آسیایی‌ها برای حضور در ایران دارند. در این میان برخی از فعالان اقتصادی بر این باورند که داشتن روابط سیاسی مناسب لزوما نمی‌تواند روابط اقتصادی مناسبی برای ما رقم زند.

ریسک سیاسی

البته همه ناکامی ایران در جذب سرمایه‌گذاری خارجی به دست‌اندازهای دولت ترامپ بر سر راه سرمایه‌گذاران اروپایی محدود نمی‌شود. ریسک سیاسی و نبود آینده روشk درباره وضع شاخص‌های اقتصادی از اصلی‌ترین موانع ورود سرمایه‌گذار خارجی به ایران است. دقت در این عنصر، طیف وسیعی از مشکلات عدم جذب سرمایه‌گذاری خارجی در ایران را به راحتی توجیه می‌کند. در کلی‌ترین حالت، سرچشمه‌های ریسک سیاسی عبارت است از انتخابات، انقلاب و کودتای نظامی که به هر یک از آنها پرداخته می‌شود. درواقع انتخابات ممکن است به انتخاب‌شدن گروه یا حزبی منجر شود که با حضور شرکت‌های خارجی در کشور موافق نیست یا اساسا معتقد به نقش‌آفرینی گسترده دولت در اقتصاد است؛ یا پیامدهای انقلاب، تغییر حاکمیت سیاسی و به احتمال زیاد، دگرگون شدن سیاست‌ها، قوانین، رویه‌ها و جهت‌گیری‌های اقتصادی است و در نهایت، کودتای نظامی نیز گذشته از گسترش احتمالی ناامنی، به تغییر حاکمیت سیاسی و سیاست‌های اقتصادی نیز می‌انجامد و فضای جامعه را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.

موانع حقوقی و قوانین دست‌وپاگیر

عدم شفافیت در قوانین و مقررات مرتبط با موضوع سرمایه‌گذاری، تکثر مراکز تصمیم‌گیری، گسترش بیش از حد بخش دولتی، وجود بروکراسی طویل و پیچیده، تعدد مراکز و نهادهای خدمت‌رسان به سرمایه‌گذاران، وجود قوانین و مقررات زاید، متناقض و بعضا مخل فعالیت‌های اقتصادی، عدم اطلاع‌رسانی مناسب از خط‌مشی‌های روشن مرتبط با سرمایه‌گذاری خارجی از قبیل قوانین گمرکی، مالیاتی و تجاری ازجمله مشکلات سرمایه‌گذاری به مفهوم کلی در کشور ماست که گریبانگیر سرمایه‌گذاران داخلی است. حال با چنین شرایطی چگونه می‌توان انتظار به صف شدن سرمایه‌های خارجی پشت مرز کشور را داشت؟

پس از برجام شرکت‌های ایرانی به‌سوی همکاری با اروپا رفتند

«این‌که بعضی‌ها فکر می‌کنند چون رابطه سیاسی چین با ما خوب است پس الزاما به لحاظ اقتصادی نیز از ما حمایت می‌کند، کاملا غلط است. هر کشوری به دنبال سود است. اگر ما بتوانیم امنیت سرمایه‌گذاری را تضمین کنیم، هر کشوری به سمت ما می‌آید.» این بخشی از گفته‌های جمشید عدالتیان، عضو اتاق بازرگانی است، پس از برجام شرکت‌های ما به سمت اروپا رفتند و از بازار چین فاصله گرفتند. این نشان می‌دهد اقتصاد ما تمایل دارد با اروپا کار کند تا خاور دور.

او درباره حمایت روسیه و چین از ایران در صورت خروج ایالات متحده از برجام گفت: در دنیای تجارت حمایت معنی ندارد که از چین و روسیه انتظار داشته باشیم از ما حمایت کنند. فعالان اقتصادی به دنبال سرمایه‌گذاری یا تجارت با کشوری هستند که کمترین ریسک را داشته باشد.

به باور این عضو اتاق بازرگانی، این‌که بعضی‌ها فکر می‌کنند چون رابطه سیاسی چین با ما خوب است پس الزاما به لحاظ اقتصادی نیز از ما حمایت می‌کند، کاملا غلط است. هر کشوری به دنبال سود است. اگر ما بتوانیم امنیت سرمایه‌گذاری را تضمین کنیم، هر کشوری به سمت ما می‌آید.

عدالتیان درباره راهکار مقابله با تهدید شرکت‌های خارجی برای سرمایه‌گذاری در ایران از سوی آمریکا گفت: ما مجبور هستیم که هزینه بیشتری پرداخت کنیم؛ بدین‌صورت که سود بیشتری به طرف‌های خارجی پرداخت کنیم چون الان ریسک سرمایه‌گذاری در کشور ما بالا رفته است پس باید با پرداخت سود بیشتر آن را جبران کنیم. این امر می‌تواند تا حدودی شرکت‌ها را برای ادامه مذاکره متقاعد کند.

اهمیت جذب منابع خارجی در رشد اقتصادی

نگاهی به منابع پیشنهادی برای تحقق رشد هشت‌درصدی اقتصاد در سال‌های برنامه ششم توسعه، آن‌گونه که در لایحه دولت درج شده، نشان‌دهنده اهمیت انکارناپذیر منابع مالی خارجی در چرخه رشد کشور است. لذا اگرچه هدف اصلی برنامه رشد هشت‌درصدی سالانه است، ولی چون این رشد بدون دستیابی به منابع مالی بین‌المللی قابل حصول نیست می‌توان این‌گونه استنباط کرد که شاه‌کلید اصلی و عملیاتی برنامه، تجهیز و تأمین منابع مالی بین‌المللی اعم از فاینانس و سرمایه‌گذاری خارجی است و تأمین این منابع مهمترین هدف عملیاتی دولت طی سال‌های آتی خواهد بود. به بیان دیگر، حصول به هدف جانبی تأمین منابع مالی خارجی، شرط اصلی حصول به هدف اصلی و کلان برنامه اقتصادی دولت برای رشد هشت‌درصدی اقتصاد است، لذا هرگونه تزلزل در بسترهای ضروری جذب منابع بین‌المللی موجب شکست قطعی برنامه در تحقق اهداف اصلی خواهد شد. منطقی است که مشروط کردن تحقق اهداف برنامه به تأمین مالی بین‌المللی مستلزم کسب اطمینان از بازسازی و توانمندسازی ساختاری نهاد متولی امر در کشور خواهد بود که در ادامه به آن اشاره مختصری خواهد شد.

با نگاهی به جداول پایه‌ای لایحه برنامه ششم توسعه کشور خواهیم دید که سهم سالانه بانک‌ها در تأمین منابع برنامه ١٨٠٠‌هزار‌میلیارد ریال یا معادل 24/8‌درصد از کل منابع بوده و پس از آن تأمین مالی بین‌المللی با حجم ١٦٠٧‌هزار ‌میلیارد ریال و معادل 22/2‌درصد از کل منابع تعیین شده است. درواقع قرار است ٤٧‌درصد بار مالی برنامه ششم را منابع بانک‌ها و منابع مالی خارجی به دوش بکشند. این درحالی است که سهم صندوق توسعه ملی تنها ٥٧٨‌هزار ‌میلیارد ریال یا هشت‌درصد از منابع در نظر گرفته شده که حدود یک‌سوم سهم تأمین مالی بین‌المللی است. مقایسه اجمالی این ارقام نشان‌دهنده تأکید متولیان برنامه‌ریزی کشور بر تأمین مالی بین‌المللی اعم از فاینانس‌ها و شیوه‌های مختلف سرمایه‌گذاری خارجی است و بدیهی است که در صورت عدم تحقق تأمین مالی مذکور، رشد هشت‌درصدی سال‌های برنامه از دایره حرف و شعار فراتر نخواهد رفت. با برنده سرمایه‌گذاری این مقدمه و با فرض این‌که سند برنامه و هدف‌گذاری رشد آن بر پایه یک پشتوانه دقیق کارشناسی و براساس امکان‌پذیری و تامین‌پذیری منابع و مولفه‌های موثر بر اجرای برنامه تعیین‌شده باشد، ضروری است که از هم‌اکنون بستر لازم برای تحقق سهم 22/2درصدی تأمین مالی بین‌المللی در سال‌های برنامه تدارک دیده شود.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.